متن ادبی ولادت حضرت علی (ع) مولای متقیان و شاه مردان

در آستانه میلاد امیرالمومنین  ، مولای متقیان ، شاه نجف ، علی علیه السلام اینجا برای شما مجموعه متن ادبی بلند ولادت حضرت علی علیه السلام را گرد آوری کرده ایم تا شاید سهم اندکی در شناخت این گوهر هستی داشته باشیم . امیدوارم مورد استفاده شما عزیزان و همراهان سایت دلبرانه قرار بگیرد.

متن ادبی ولادت حضرت علی (ع) کوتاه و بلند

بسم الله الرحمن الرحیم

متن بلند ادلی ولادت حضرت علی (۱)

زیباترین اعتکاف

روزى در ایام اعتکاف، حضرت على(ع) در مسجد کوفه معتکف شده بودند. هنگام افطار عربى نزد ایشان آمد و حضرت مقدارى از افطار خود را که از نان جو بود، به ایشان دادند.

آن مرد آنرا نخورده و به طرف منزل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) حرکت کرد و بعد از آن که با آنها هم غذا شد، عرض کرد: مردى غریبى را در مسجد کوفه دیدم که جز نان جو چیزى براى خوردن نداشت، خیلى دلم برایش سوخت.

اگر اجازه بدهید کمى از این غذا را براى او ببرم. حسنین(ع) با شنیدن این جملات به گریه افتادند.

زیباترین سخن و نفوذ آن

سخنان حضرت على(ع) داراى تأثیر و نفوذ بسیار فراوانى بود. دوست و دشمن به این تأثیرات عجیب اعتراف مى کنند. ابن عباس که خود خطیبى زبردست بود، اشتیاق خود را به شنیدن سخنان آن حضرت و لذت بردن خویش را از کلام نغز ایشان کتمان نمى کرد و مى گفت: بعد از سخن پیامبر اکرم(ص) از هیچ سخنى به اندازه این سخن سود نبردم.

تأثیر کلام حضرت در همام به شریح نیز به قدرى بود که او دیگر طاقت نیاورد و مانند مرغ محبوس که از زندان تن به تنگ آمده است و آرزوى پرواز دارد، به سوى آسمان‏ها پرواز کرد.

آرى هر کس که پاى منبر ایشان مى نشست، سخت تحت تأثیر قرار مى گرفت مواعظ وى دل‏ها را مى لرزاند و اشک‏ها را جارى مى ساخت.

متن ادبی ولادت حضرت علی کوتاه

زیباترین منزلت در پیشگاه خداوند

حضرت على(ع) در نزد خداوند متعال از منزلت و قرب ویژه‏اى برخوردار بودند. ابن ابى الحدید مى گوید: روزى حضرت على(ع) از رسول گرامى اسلام(ص) خواستند که در حق ایشان دعایى بنمایید.

رسول خدا(ص) فرمودند: خداوندا! به حق على در نزد خودت، على را بیامرز. على(ع) که از این دعا تعجب کرده بودند، فرمودند: اى رسول خدا(ص) این چه دعایى است؟ و ایشان فرمودند: مگر نزد خداوند، کسى گرامى تر از تو هست که او را شفیع درگاه خدا سازم؟

متن ادبی تولد حضرت علی

مادری شبیه مریم

به طواف آمده بودی و خداوند، آرامش را در قدم زدنت به تصویر کشیده بود.

طوافت، به حریر می‏ مانست که نسیم در آن پیچیده باشد.

تو آن روز، به ساره، آسیه و مریم بیشتر شباهت داشتی. طواف می‏کردی و قدم ‏هایت می‏رفت که سنگین بشود. اول به روی خودت نمی‏آوردی؛ اما با پاهایت که انگار در تپه‏ای شنی فرو می‏رفتند، چه می‏ توانستی بکنی؟

چه کسی فکرش را می‏کرد که تقدیر، تو را به این سمت کشانده است؟ ماجرای بی‏ سابقه تو، در فهم مردم کوچه و بازار نمی ‏گنجید. نگرانی‏ ات را این سو و آن سو می‏کردی ؛ تا شاید بتوانی از ازدحام نگاه ‏ها، در امان بمانی.

کافی بود تنهایی ‏ات را به پرده کعبه بیاویزی و بی‏ آنکه تصورش را بکنی، به جذبه دیوار شکافته برسی.

حالا شبیه مریم شده بودی؛ قدیسه‏ای که ناله ‏های ناگزیرش را نه در سایه درخت خرما، بلکه در امن‏ ترین خانه آفرینش حبس کرده بود.

متن ادبی ولادت حضرت علی جدید

جشن آفرینش

درختان غزل، پیراهنی از تصنیف پوشیده ‏اند.

چهره پروانه‏ های احساس، گل انداخته است. بوی عشق همه جا را متبرک کرده است. عقربه ‏ها، به مهمانی خنده رفته‏ اند .

اینک، «رجب»، ماه بشارت است و سرشار از فضایل الماس‏ گون.

امروز، پنجره‏ هایی رو به بی‏کران احدیت باز می‏شود و دریاها، صف‏ به ‏صف،جام ‏وصل‏ می‏ نوشند.

دست‏ های نیازمندان، آستانی می‏ یابند لبریز از استجابت .

همه آن‏چنان سپید شده ‏اند که از رنگ طلوع هم پیشی گرفته ‏اند.

امروز، چشمه‏ های ازلی، در مصراع نگاه شاهدان تقّرب جاری است.

روز اهدای عشق همیشگی به زمین است. با یک گل، بهار می ‏آید و سرسبزی فراگیر می‏شود.

منظومه‏ های روح ‏نواز شاعران، چه به موقع رسیده ‏اند ؛ با تن ‏پوشی از تصنیف! دل را بردار تا هرچه سریع‏تر، خود را به هلهله کائنات و جشنی که برپا شده است برسانیم.

شکاف‏ های شبیه

هیچ کس نمی داند آغاز اقیانوس از کجاست و پایانش تا کجا؟

آغاز تو را اما همه دیدند که در دست های زنی، از پس دیوارهای کعبه بیرون آمدی و لبخند زدی؛ دیوارهایی که پیش پای خورشید شکاف برداشت، تا روزگار معصوم عدالت آغاز شود؛ تا آفتاب، قدم بر خاک بگذارد.

شکاف های تاریخ، چه عجیب اند!

تاریخ، شکاف های مقدس خود را از یاد نخواهد برد؛ چه آنجا که عصای معجزه، دریا را شکافت، چه آنجا که یُمن قدوم نوزاد بلندبالایی، دیوارهای بیت العتیق را و چه آنجا که سال های بعد، همان مولود معصوم، درهیئت سجده ای مهربان، با لب های پرهیز رمضان، با فرق شکافته، خطبه رستگاری خواند و محراب خونین را به لرزه افکند.

متن بلند ادلی ولادت حضرت علی (۳)

طلوع همتای آفتاب در زمین

امروز، وقتی خورشید، سر از بالین کوه ها بردارد و طلوع کند، همتای خود را در زمین خواهد یافت؛ مولای نخلستان های سکوت و چاه، مولای شبگرد کوچه های کوفه را که بار امانت بر دوش، خلافت خدا را بر زمین مجسم خواهد کرد.

فردا، یتیمان، طعم نان دست های فاطمه را در بخشش شبانه او، بی منّت خواهند چشید.

ببار ای ابر رحمت؛ که میلاد تو، آغازگر انگشتان ذوالفقاری نور است و فتح خیبر، دری است که به روی بازوان عدالت گشوده است تا آن را برای همیشه، در تاریخ قلوب مؤمنین ثبت کنی.

تا که بر لب نامت ای زیباترین، می آورم

آسمان ها را تو گویی بر زمین می آورم

تو طلوع آفتابی، من اذان مغربم

زیر لب نام امیرالمؤمنین می آورم

متن ادبی ولادت حضرت علی (ع) زیبا

زیباترین ولادت

ولادت حضرت على(ع) یکى از زیباترین فصل‏هاى کتاب آفرینش است که نشان دهنده مقام والا و پرتوى از عظمت آن امام هُمام مى باشد.

در شب ولادت ایشان، زمین غرق نور و معنویت بود و از آسمان نیز باران فضل و رحمت مى بارید.

ابوطالب که از شادى در پوست خود نمى گنجید، فریاد مى زد: اى مردم! دوست خدا در خانه خدا متولد شد.» رسول اکرم(ص) نیز در این رابطه فرمودند:

به دنیا آمدن حضرت على(ع) همانند تولد حضرت مسیح(ع)، مهم و معجزه آساست و خداوند على(ع) را از نور من آفرید و ما هر دو از یک نور هستیم.

آرى تولد حضرت مسیح(ع) معجزه‏اى بزرگ بود و حضرت مریم در آن هنگام از خانه خدا (بیت المقدس) خارج شد ولى فاطمه بنت اسد(س) به درون خانه خدا فرا خوانده شد و مهمان مائده‏هاى آسمانى گشت تا زیباترین تولد تاریخ بشریت، به نام مبارک حضرت على(ع) ثبت شود.

متن ادبی ویژه ولادت حضرت علی علیه السلام و روز پدر

تا مهر علی است نقش در سینه ی ما

زنگار پذیر     نیست     آیینه       ما

تا    بود چنین  بود  و  چنین   خواهدبود

این است نشان عشق دیرینه ی ما

به نام آنکه شعله ی عشق علی را در فانوس سینه ی پرمهر همه شیعیان جهان روشن نمود.

سلام بر علی،

سلام بر عدالت علی،

سلام بر شجاعت و شهامت و رشادت علی،

سلام بر تو ای پدر مهربان که گنجینه ی مهر و گنجور وفایی و

سلام بر شما عزیزانی که بر علی و آل علی صمیمانه عشق می ورزید.

آری، امروز درخت امید به بر آمد و اشخاص فضل به در آمد،

آفتاب معرفت بر آمد و ماهروی عدالت در آمد.

خجسته مبلاد مولی الموحدین، امیرالمومنین، شاه ولایت، کوکب رخشان هدایت و نور  پرفروغ آسمان امامت، حضرت علی بن ابیطالب ( ع ) را تبریک و تهنیت عرض می نماییم.

از فرمایشات گهربار آن حضرت است که فرمودند:

الهی کفی بی عزا” ان اکون لک عبدا” و کفی بی فخرا” ان تکون لی ربا :

خدایا این عزت مرا بس که بنده توهستم و فخر و مباهاتم همین بس که تو پروردگار منی.

متن بلند ادلی ولادت حضرت علی (۴)

شاه ولایت ، شریعت ، ماه طریقت علی (ع)

روز، روز سیزدهم

ماه ، ماه رجب المرجب

وزنی از طایفه بنی هاشم

یگانه طایفه پیرو دین حنیف

در حال طواف خانه ی معبودش

اوست فاطمه بنت اسد

همسر ابوطالب ، مادر عقیل و جعفر

وارد حریم کعبه شده

آهسته ، آرام و باوقارگام برمیدارد

او سنگین و باردار است

و لحظات آخرین وضع حمل راسپری میکند

درد افزایش یافته و تحملش ، سخت

برای همین به خدای خود پناه آورده

وچون ماه ، ماه حرام و فصل ، فصل زیارت

مکه شده پذیرای خیل زائران

دور کعبه شلوغ وپرازدحام

و فاطمه بنت اسد مدام ازخدا کمک میخواهد

درد بیشتر، جمعیت  بیشتر

توان تحمل درد اندک

وفاطمه بنت اسد فریادی میکشد

توجه همگان بسوی او جلب میشود

بناگاه  درهمان نقطه ای که قرار دارد

دیوار کعبه شکافته میشود

بعضی می بینند و بعضی ازصدای شکافته شدن

چشمانشان را به خانه ی خدا میدوزند

وآنگاه انگار صدایی از درون کعبه

فاطمه بنت اسد را

دعوت میکند به مهمانی خدا

و در برابر دیدگان همه

به داخل کعبه میشود

مردم ، زائرین هنوز گیج و مبهوت

و متحیر از واقعه وشکافته شدن دیوار

و هنوز فاطمه بنت اسد درون کعبه بود

شرح ماوقع همه جا پیچید

وآنانی که دور بودن

خود را به کعبه رساندند

وآنانی که نبودند، ماجرا راسوال میکردند

و شاهدان با حرارت آنچه گذشته بود را

برای دیگران بیان میکردند

در دمادم گفتگوهای مردم

بناگاه دوباره فاطمه بنت اسد

از همان نقطه شکاف دیوار ظاهر شد

و اینبار تنها نبود

با کودکی درآغوش

کودکی درحریر پیچیده

وچشمانی بسته

همه شادمان ، خندان

و ابوطالب ، پدرکودک شاکرمعبود

و خدامیگوید:

این کودک علی حیدراست

والی یزدان ، ناطق گویای من است

این است گوهر دریای آفرینش

این است بحر سخاوت خدابرروی زمین

این کودک است شاه ولایت، شاه شریعت

امام امت، ماه طریقت و مردشجاعت

وعلیست گنج نهان ، ناخدای کشتی جهان

و اینگونه علی، آن ساقی کوثر

وصی پیامبر

صاحب ذوالفقار

پا به عرصه ی جهان گذاشت به امر خدا

و اینگونه تقدیر خداوندی

دربرابر دیدگان همه

به رخ زمینیان کشیده شد

وخدا گفت

علی نوریست از نورخدا

و روزسیزدهم رجب شد

میلاد پاره ی نوری از اعلی

متن ادبی ولادت حضرت علی (ع) برای کپشن

مشکل گشای هستی

کعبه، در هلهله فرشتگان، برای میلاد عشق لحظه شماری می‏کرد؛ میلاد علی مظهر تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت و شجاعت.

مولا! ولادت تو، آفتابی ‏ترین روز تاریخ بود که روشنایی روز را خجل کرد.

حجرالاسود، بر دست‏های تو بوسه زد و مسجد الحرام، تو را در آغوش گرفت

صفا و مروه به نظاره ‏ات نشستند، تا این که همانند آفتاب، از درون کعبه سرزدی. آن گاه، لبخند بر لبان عدالت نقش بست.

ای آشنای نخلستان ‏ها و ای همدم چاه! ای درد و آشنای کوچه پس کوچه ‏های کوفه! سکوت تو، بلندترین فریاد در تاریخ بود که در پژواک خویش، طنین مردی را داشت که ردپای مظلومیتش هنوز در بستر تاریخ جاری است.

ای نبأ عظیم و ای صراط مستقیم و ای لبریز از شجاعت و سخاوت! ذوالفقارت، برترین و گویاترین حدیث مردانگی است.

ای کامل کننده دین احمد و ای سنگ صبور محمّد صلی‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله‏ وسلم ! تکرار نام تو، بیابان‏ های خشک ظلم و تبعیض را به سبزترین باغ‏ های عدالت، پیوند می‏زند.

کائنات، با تکرار نام تو به تکاپو می‏افتند و قیام می‏کنند.

ای فراتر از عشق زمین! همه شاعران، دیوان خود را با نام تو آغاز می‏کند.

امیر مهربانی،! تو آمدی و ناخدای کشتی نجات بشریت در عصر دلمردگی و جهالت شدی.

یک آسمان بلاغت و یک کهکشان فصاحت! تو فاتح دل‏ های عاشقان و التیام زخم‏ های ضعیفان و مرهم دل‏های غریبانی تو آبروی انسانیتی!

ای سراسر و بخشش و عدالت! دستمان گیر که محتاج سرکوی توایم!

زیباترین نام

نام حضرت على(ع) نیز از زیباترین نام‏ها است. زیرا که از سوى خداوند متعال انتخاب شده است.

هنگامى که ابوطالب براى دیدن فرزند تازه به دنیا آمده، وارد خانه کعبه شدند، این چنین فرمودند:

«اى پروردگار! از اسرار غیبى خود ما را آگاه کن و نامى براى این کودک انتخاب فرما»

در این هنگام آواز سروشى را شنید که مى گوید: «به راستى که نامش از والایى، على نهادیم و این على از نام خداوند اعلى گرفته شده است.»

متن بلند ادلی ولادت حضرت علی (۵)

زیباترین مشاهدات قلبى و غیبى

حضرت على(ع) مانند رسول اکرم(ص) داراى مشاهدات قلبى و غیبى فراوانى هستند. رسول اللّه(ص) در این مورد فرمودند: یا على(ع) آنچه که من مى شنوم، تو نیز مى شنوى آنچه را که من مى بینم، تو نیز مى بینى و تنها تفاوت من با تو این است که تو پیامبر نیستى ولى وزیر هستى».

حضرت على(ع) در مورد مشاهدات خودمى فرمایند: «هنگامى که وحى بر پیامبر خدا(ص) نازل شد، در آن هنگام من نور وحى و رسالت را مى دیدم و بوى نبوت را (از رسول خدا(ص)) استشمام مى کردم. در آن هنگام صداى ناله شیطان را شنیدم که از پرستش خود ناامید شده بود.»

در آستانه مولود کعبه

اینجا سرای علی‏ بن ابی‏طالب، علیه ‏السلام، است. غمی آشنا، فضای صحن و حرم را آکنده است.

غمی که بارها و بارها، نسیمی از آن، خانه دل ها را در زده و توفانی در سینه‏ ها پدیدار کرده است.

توفانی که سیل اشک را از دیده‏ها فرو ریخته و ابرهای تیره گناهان را از آسمان آبی فطرتها به سویی کشانده ؛ تا آفتاب حقیقت‏ بتابد و بذر ایمان از دل خاک سر زند.

چشم بارگاهش را می‏بیند. اما باور نمی‏کند. و ذهن می‏کوشد دردها و رنجهایش را به یاد آورد، اما سعی بیهوده می‏کند.

پس همان بهتر که بگوید:

سلام بر تو ای ولی خدا.

تو، اولین مظلوم هستی و اولین کسی که حقش غصب شد.

سلام بر تو ای علی‏ بن ابی‏طالب! ای آنکه مهرت را گاه آمدن، از سینه مادر گرفتم و گاه رفتن، به دل خاک می‏برم.

در کودکی، نامت را برای برخاستن آموختم، که اگر آن یاعلی را نمی ‏گفتم، زندگی ‏ام رنگ نیستی داشت.

پس هستی دنیایم در پناه همان «یا علی‏» گفتنم رقم خورده است، و برزخم در گرو همان «یا علی‏» گفتن واپسین لحظه‏ های زندگی است.

اما قیامت را نمی‏دانم.

نمی‏دانم آن زمان که بر کوثر ایستاده‏ای و شیعیانت را سیراب می‏کنی، باز هم آن یاعلی کودکانه، ناچاری‏ام را چاره می‏کند؟

پس ای پروردگار! همان‏گونه که در راه شناسایی ‏ات بر من منت نهادی و از زیارتش بازم نداشتی، مرا از شیعیانش نیز قرار ده و به شفاعتش در بهشت داخلم کن، ای مهربان‏ترین مهربانان.

رنگ هستی

در میان تمام منت هایی که خداوند بر ما گذاشته و نعمت هایی که بخشیده است، دو نعمت گران، از چنان درخشش و نورانیتی برخوردارند که اگر نبودند، هستی ما رنگ دیگری داشت:

اول اینکه، شیعه هستیم و این سرمایه گرانبها، بدون هیچ تلاش و کوششی نصیب ما شده است.

دوم اینکه، در طول زندگانی پر از تعلقات خاطر، توفیق زیارت تجلی ات اعظم خداوند را یافته ‏ایم که خود، نه ‏تنها اعلام موجودیتی دوباره است، بلکه مکمل و متمم تمام آن عطاهای دیرین الهی است.

پس باید سر بر سجده نهیم و بگوییم:

ای کسی که پیش از آنکه شکر منت تو را دریابم، مرا به ایمان هدایت کردی.

تویی که منت گذاشتی.

تویی که نعمت دادی.

تویی که احسان کردی.

تویی که زیبا نمودی.

تویی که برتری دادی.

تویی که کامل گردانیدی.

تویی که روزی بخشیدی.

تویی که توفیق دادی.

تویی که عطا کردی.

پس بیاییم و غنیمت ‏برگیریم.

شاید برای همیشه، این آخرین سفر باشد، و شاید هم آغاز سفرهای دیگر.

اما در هر حال; «عمر، برف است و آفتاب تموز»

و این کتاب، تنها یادگاری است از این سفر

با کوله‏باری از بوی غربت و نسیمی از بوی آشنایی.

و سینه کعبه خواهد شکافت

عظمت این کودک، آسمان‏ها را به زانو در می ‏آورد.

کعبه هرگز شکوه کودک تو را تاب نخواهد آورد، بنت اسد!

اندکی درنگ کن، هم اکنون کعبه را خواهی دید که از شوق حضور طفل تو، سینه خواهد شکافت!

و کعبه، آغوش گشود و فاطمه را چون جان شیرین پذیرا شد. چشم‏ها، مبهوت و متحیّر، عظمت این دقایق را به نظاره نشسته بودند.

صدای همهمه، بیشتر شد؛ بنت اسد داخل کعبه شد و ابوطالب، این خبر دلنشین را مشتاق شد و به جستجوی همسر شتافت.

نه! کسی راه به کعبه ندارد؛ کعبه اکنون مهبط فرشتگان است!

سه روز گذشت و برای ابوطالب، سه هزار سال گذشت. و سرانجام یک روز نسیم، عطر یک خبر دل‏انگیز را به مشام تشنه ابوطالب رساند و روح و جانش را صفا داد.
… و آفتاب طلوع کرد؛ آن هم از کعبه

فاطمه، ماه را در بغل گرفته بود! صدای همهمه بیشتر شد؛ این کودک چه قدر عظمت دارد! به دنیا آمد و «علی» شد. ابوطالب، به شکرانه وجود علی، میهمانی باشکوهی داد و گفت: به برکت حضور این کودک، هر که به میهمانی می‏آید، باید اوّل هفت بار به دور کعبه طواف کند!

دیدار علی قداست دارد! اول باید پاک شد، مطهّر شد، آن گاه به دیدار علی رفت!

پیامبر رحمت، طفل را در آغوش گرفت! آفتاب، ماه را در بغل گرفت و ماه، پلک گشود و به یمن دیدار آفتاب، تبسّم کرد.

و ماه، از آغاز تولد، برادر آفتاب شد! مولا! ای که تمام واژه‏ ها، از توصیف عظمت تو عاجزند! و ای آن‏که تمام عقل‏ها از درک بزرگی‏ات قاصر! چه تقدیر دلنشینی داری! می‏آیی از کعبه و می‏روی در خانه خدا! علی جان!

درمانده‏ام از وصفت که پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم چه زیبا فرمود: «اگر تمام درختان قلم شوند، تمام دریاها مرکب و تمام انس و جن کاتب، باز هم نمی‏توانند ذره‏ای از فضایل علی را بنویسند».

پس مرا ببخش که جسارت کردم و خواستم شکوه تو را، در قالب واژه‏های زمینی به تصویر کشم! مگر می‏شود لحظه‏های عمیق حیدری را نوشت؟
تو همانی که در بدر و احد حماسه آفریدی و در خیبر، آسمان و زمین را به تحسین واداشتی. تو همانی که صورت بر آتش تنور پیرزنی گرفتی و صولت صفدری را با شادی کودکان قسمت کردی!

نه! بگذار خاموش شوم که هرگز قادر به گشودن سرّ خدا نیستم!

بگذار تو را به اندازه درک خودم دوست بدارم؛ آن قدر که در قلب کوچک من. جای شوی!

متن بلند ادلی ولادت حضرت علی (۶)

مطالب مرتبط»»


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.