خبر درگذشت و فوت سیاوش قمیشی بهمن ۹۵ + علت فوت
خبر درگذشت و فوت سیاوش قمیشی بهمن ۹۵ + علت فوت
درگذشت سیاوش قمیشی , درگذشت سیاوش قمیشی ۲۶ بهمن ۹۵ , دلیل درگذشت سیاوش قمیشی , دلیل فوت سیاوش قمیشی , سیاوش قمیشی , فوت سیاوش قمیشی , فوت سیاوش قمیشی ۲۶ بهمن ۹۵
درگذشت سیاوش قمیشی
درگذشت سیاوش قمیشی خواننده لس آنجلسی که دقایقی پیش ۲۶ بهمن ۹۵ در کانال های تلگرام منتشر شده است به همراه دلیل فوت سیاوش قمیشی آورده شده است.
سیاوش قمیشی خواننده سرشناس در لس آنجلس درگذشت خبری شوکه کننده ای که در چند ساعت گذشته در شبکه های مجازی و اجتماعی در حال انتشار است اما آیا واقعا او فوت کرده است ؟ آیا بنظر شما فوت یه خواننده سرشناس میتواند در سکوت خبری باشد ؟
طبق بررسی سایت برترین ها خبر مربوط به فوت سیاوش قمیشی باز هم از شایعات تلگرامی بوده که صرفا برای سو استفاده از نام این هنرمند و برای جلب توجه است اما در این میان باز هم کاربرانی که بدون توجه به اعتبار خبر در حالا انتشار آن هستند و دوستان طرفداری در حال پیگیری موضوع هستند آگاه باشند این خبر کذب بوده و صحت ندارد.
بیوگرافی سیاوش قمیشی
سیاوش قمیشی متولد ۲۱ خرداد ۱۳۲۴ در دزفول خوزستان است. او آهنگساز و خواننده سرشناس ایرانی مقیم لس آنجلس است سیاوش قمیشی تاکنون ۱۸ آلبوم موسیقی و ۱۴ تک آهنگ منتشر کردهاست سیاوش قمیشی اولین هنرمند ایرانی است که توانسته است هر چهار رکن ترانه، آهنگ، تنظیم و خوانندگی یک آهنگ را خود به تنهایی انجام بدهد او به عنوان پدر سبک موسیقی ترنس در ایران شناخته میشود. تنها فرزند او علیرضا قمیشی خوانندهٔ مقیم ایران هست.
سیاوش قمیشی (زادهٔ ۲۱ خرداد ۱۳۲۴ در دزفول)، آهنگساز و خواننده سرشناس ایرانی مقیم لس آنجلس است. سیاوش قمیشی تاکنون ۱۷ آلبوم رسمی موسیقی و ۱۶ تک آهنگ منتشر کردهاست. سیاوش قمیشی اولین هنرمند ایرانی است که توانسته است هر چهار رکن ترانه، آهنگ، تنظیم و خوانندگی یک آهنگ را خود به تنهایی انجام بدهد. او به عنوان پایه گذار سبک موسیقی ترنس در ایران شناخته میشود.تنها فرزند او علیرضا قمیشی خوانندهٔ مقیم ایران هست.
سیاوش قمیشی کوچکترین فرزند خانوادهٔ خویش است و دو برادر به نامهای سیروس و سیامک و یک خواهر به نام سیمین دارد.او در سن ۹ ماهگی به همراه خانواده از دزفول به تهران مهاجرت کرد. سیاوش ۶ سال داشت که یکی از برادرانش آکاردئون میآموخت و مادرش پیانو را زیر نظر یک معلم روس به نام اُلگا میآموخت. او از شنیدن صدای نواختن آنها لذت بسیاری میبرد و در حالی که کودک بود و پایش به پدالهای پیانو نمیرسید به پشت ساز مادرش (پیانو) مینشست و با پدالهای آن بازی میکرد. همین بازیها به همراه صداهائی که از این ساز خارج میشد به او احساس خوبی میداد و رفته رفته سیاوش به موسیقی علاقهای ویژه پیدا کرد.
سیاوش ۱۱ سال داشت که هر روز از مسیر مدرسه تا خانه از جلوی یک مغازهٔ کفش فروشی رد میشد که در ویترینش یک گیتار برای تزئین دکور آویزان کرده بود. آن گیتار توجه او را به خود تا جایی جلب کرد که یک روز او با پدرش راجع به خرید آن گیتار صحبت کرد اما پدر با این موضوع مخالفت کرد. چندی بعد به مناسبت روز تولد سیاوش، پدر از سر تصمیم خود بازگشت و همان گیتار را برای سیاوش خرید. او مدتی با همان گیتار ناکوک به صورت غیر حرفهای مینواخت تا اینکه روزی در یک کاباره که ویگن میخواند شرکت کرد. زمانی که ویگن آنتراکتی در میان اجرای خود داده بود، سیاوش فرصت را غنیمت شمرد و نزد او رفت و نحوه کوک گیتار را از او پرسید. ویگن او را به پشت صحنه برد و کوک گیتار را بهاو یاد داد. بعد از آن روز سیاوش مدتها آهنگهای ویگن را گوش میکرد، میخواند و مینواخت.
سیاوش ۱۳ ساله بود که خوانندهای به نام ضیا به او پیشنهاد داد تا به عنوان نوازنده گیتار با او که او هم گیتار میزد، همکاری کند. این بار هم پدر با سیاوش مخالفت کرد. بعدها سیاوش از ضیا شعری گرفت و آهنگی را به صورت زمزمه روی آن گذاشت و ضیا هم از آن استقبال کرد. سپس ضیا آن را در رادیو اجرا کرد و آهنگ معروف شد؛ بنابراین سیاوش اولین آهنگ خود را با نام «ای قایقران» برای ضیاء خوانندهٔ معروف آن سالها ساخت.
در تابستان سال ۱۳۳۸ شمسی (۱۹۵۹ میلادی) برادر بزرگتر سیاوش که از لندن به تهران آمده بود، هنگام بازگشت، سیاوش را نیز با خود به لندن برد. سیاوش که ۱۴ ساله بود به لندن نزد خواهر و برادرش رفت و در آنجا تحصیل کرد. زمانی که سیاوش هفده یا هجده ساله بود شبها در کلابها (باشگاههای شبانه) با خوانندگی و نوازندگی در گروههای مختلف، خرج زندگی و تحصیل خود را درمیآورد. آن زمان موسیقی پاپ در لندن جاری بود و هنوز موسیقی راک به آن صورت شکل نگرفته بود. او چندین سال در انگلستان به عنوان گیتاریست و خواننده (به زبان انگلیسی) در بندهای Avengers و Insects و دیگر بندها به فعالیت پرداخت. فضای آن سالهای لندن مصادف بود با اوج فعالیتهای گروههای معروف موسیقی آن زمان یعنی گروههای رولینگ استونز، بیتلز و پینک فلوید. فضای هنر موسیقی آن سالهای لندن که با فعالیتهای گروههای معروف موسیقی به نوعی مهد آن روزهای موسیقی دنیا شده بود بسیار بر سبک هنر موسیقی سیاوش قمیشی تأثیر گذاشت و خود او همواره حضوش در لندن آن سالها را یک توفیق بزرگ برای خود میداند.
او سرانجام موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد موسیقی در رشته آهنگسازی از دانشگاه Royal Society of Arts واقع در لندن شد.
او با با اعضاء گروه هایی که کنسرت اجرا می کردند دوست بود و همین دوستی باعث شد که بعد از مدتی فعالیت خود را با یکی از همین گروه ها آغاز کند. سیاوش ساز می نواخت و اعضا ارکستری که با او دست بودند از این موضوع اطلاع داشتند و وقتی گیتاریست یکی از همین ارکستر ها مریض شد و مدت ها بود که کسی را به عنوان جانشین وی پیدا نمی کردند از سیاوش قمیشی درخواست نمودند تا جایگزین وی شود و این چنین رسما پیشنهاد همکاری به او دادند. این همکاری بسیار خوب شروع شد و پایه گذاری مناسبی بود. سیاوش همکاری خود را به مدت سه سال با این ارکستر Insects ادامه داد و بعد از آن به مدت چهار سال با گروهی به نام Wingers به ادامه ی فعالیت پرداخت و سرانجام خودش ارکستر مخصوص خودش را پایه گذاشت. ارکستری که جز خودش باقی نوازنده های آن غیر ایرانی بودند. وظیفه ی سیاوش قمیشی در این بند خوانندگی بود و در عین حال به نواختن گیتار هم می پرداخت. بعد از مدتی کیبوردیستشان به دلایلی ارکستر را ترک کرد و سیاوش از آن موقع مسئولیت نواختن کیبورد را نیز پذیرفت و جای خالی کیبوردیستِ رفته را پُر کرد. زندگی سیاوش به همین شکل می گذشت.
سیاوش در ۲۵ سالگی در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت. در ایران، او به عنوان آهنگساز برای رادیو کار کرد و همچون سالهای گذشتهٔ اقامتش در لندن، در گروههای مختلفی از جمله The Rebels و Black cats فعالیت کرد.
در این میان چندین بار به لندن رفت و برگشت. در همین حین همکاری بیشتری نیز با کوروش یغمائی پیدا کرد. بعد از ورود به ایران بندی به نام Stars تشکیل داد و در آن گروه به بازخوانی آهنگ های خارجی پرداخت. بعد ها در گروهی به نام The Rebels (شورشیان) به همکاری پرداخت.
سیاوش قمیشی در تهران به عنوان کیبوردیست و خواننده (به زبان های غیر از فارسی از جمله انگلیسی و ایتالیایی) در گروهی به نام The Rebels (ترجمه فارسی: شورشیان) به همراه شهرام شبپره (که خود او بنیانگذار این گروه بود)، همایون جمالی و کامبیز معینی همکاری کرد. در این گروه سیاوش قمیشی به عنوان کیبوردیست و خواننده آهنگهای با ریتم کند، شهرام شبپره به عنوان جازیست و خواننده آهنگهای با ریتم تند، همایون جمالی به عنوان بیسیست و کامبیز معینی به عنوان گیتاریست فعالیت میکردند.
سیاوش قمیشی در تمام این سالها در گروههای مختلف نوازندگی میکرد و خوانندگیش به زبان های غیر از فارسی از جمله انگلیسی و ایتالیایی و غیره محدود میشد. در این سالها گاهی بر روی ترانههای فارسی که به دستش میرسید آهنگ میساخت و در خانه، پیش خودش ساز میزد و آنها را میخواند و برخی از آن اجراهای خصوصی خود را با ضبط صوتی که در اختیار داشت ضبط میکرد. امروزه برخی از این آهنگها با کیفیتی پایین در قالب یک آلبوم غیررسمی به نام عروسک شب، گردآوری شدهاند. در این سالها سیاوش ملودیهایی را نیز برای خود ساخته بود که شعری روی آنها نبود و حالت بی کلام داشت. آهنگ قصه گل و تگرگ یکی از این آهنگها بود. عارف با شنیدن آهنگ قصه گل و تگرگ به همراه چند آهنگ دیگر از سیاوش که شعری روی آنها نبود و تنها ملودی بودند، شیفتهٔ آهنگهای او شد؛ بنابراین عارف اولین کسی بود که هنر آهنگسازی سیاوش را کشف کرد. او آهنگ قصه گل و تگرگ را به ایرج جنتی عطایی داد تا روی آن شعر بگذارد و قرار شد تا واروژان آن را تنظیم کند. نهایتاً آهنگ قصه گل و تگرگ شکل گرفت و عارف آن را خواند و با این آهنگ اولین همکاری عارف با سیاوش و همچنین سیاوش با واروژان شکل گرفت. قصه گل و تگرگ، اولین آهنگسازی سیاوش قمیشی به صورت رسمی برای ترانههای ایرانی بود. این آهنگ به همراه چند آهنگ دیگر که عارف از سیاوش گرفته بود، نه تنها برای عارف بلکه برای کل موسیقی پاپ آن سالهای ایران، نوعی سبک تازه محسوب میشدند.یکی از این آهنگها، عشق نام دارد که اولین آهنگ شاد سیاوش با ریتم شش و هشت و جزو اولین آهنگ های سیاوش برای دیگر خوانندگان است. او بخش هایی از این آهنگ را با سوت زده بود که با پیشنهاد عارف و با موافقت سیاوش، این قسمت ها با صدای ساکسیفون جایگزین شد. عارف این آهنگ ها را به یک دفترخانه (محضر) برد تا با قرارداد محضری، امتیاز آن ها را از آن خود کرده و از دستیابی خوانندگان دیگر به این آهنگها جلوگیری کرده باشد. عارف قبل از ضبط این آهنگها، در مصاحبه با مجله زن روز نسبت به موفقیت این ترانهها بسیار ابراز خوشبینی کرده بود و آنها را نقطه عطفی در خوانندگی خود میدانست. سیاوش در مصاحبه با همین مجله گفته بود که قصه گل و تگرگ، آهنگی تازه و جالب است و در این آهنگ از بمترین صدای عارف تا نهایت صدای او استفاده شده است. سیاوش اعتقاد داشت که آهنگسازان قبلی از تمام قدرت و وسعت صدای عارف استفاده نکردهاند. عارف بعد از خواندن این آهنگها یک ماشین آلفارومئو که مورد علاقه خود سیاوش بود، برایش خرید. سیاوش، عارف را دوست قدیمی و صمیمی خود می داند.