اشعار ولادت حضرت زهرا | اشعار کوتاه ولادت حضرت فاطمه زهرا و روز مادر
اشعار ولادت حضرت زهرا ( ع ) را به بانوی دو عالم و محبان آن حضرت تقدیم میکنیم
به امید شفاعت و نگاهی از ایشان
میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن و مادر بر شما مبارک باد
اشعار ولادت حضرت زهرا | اشعار کوتاه ولادت حضرت فاطمه زهرا و روز مادر
به زمین تا که رسیدی همه جا زیبا شد
هرچه گل بود شکفت و دل باران وا شد
هر فرشته به تو یک نام بهشتی می داد
آسمان دید که مجموعه ی آن “زهرا” شد
گفت آهسته که خورشید بتابد همه جا
این چنین نام تو اعلام به یک دنیا شد
رسمشان بود عرب ها که به گُل پشت کنند
رحمت آمدنت مژده ی”اعطینا” شد
یک شب آویخته شد چادرت از عرش خدا
عطر رویایی آن قسمت مریم ها شد
عشق هنگام نمازت به تماشا آمد
“وندرین دایره، سرگشته ی پابرجا” شد
روز میلاد شما بود و دلم خواست، غزل
عرض تبریک قشنگی بشود، آیا شد؟
شاعر : لیلا تقوی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار زیبا برای ولادت حضرت زهرا
بیستم ماه جمادى آمد
موسم عشرت و شادى آمد
فاطمه بضعه احمد آمد
گل گلزار محمد (ص) آمد
گل گلزار محمد آمد
گشته هستى لاله باران امشب
سر زد از یک گل بهاران امشب
با صفا شد بزم یاران امشب
بضعه پاک محمد(ص ) آمد
گل گلزار محمد آمد
طاهره انسیه حورا
راضیه ، مرضیه زهرا
عالمه – فاطمه کبرى
گل خوشبوى پیمبر آمد
گل گلزار محمد آمد
روح و ریحان پیمبر آمد
جان و جآنان پیمبر آمد
همسر ساقى کوثر آمد
حضرت زهراى اطهر آمد
«عرض ارادات»
اهل تولا عید تبراست
شادان بمانید شادان بمانیداز پرده دل لعن عدوی آل محمد با هم بخوانید
ای اهل ایمان هر جا دلی هست باید سایر غمها باشدجائی برای عرض ارادت جز آستان مولا نباشد
سرمایه ماست گنج ولایت هستی بجز این سودا نباشداز مهر حیدر نیرو بگیرید
تا می توانید تا می توانیددست نفاقی کز روز اول کارش فساد و ظلم و ستم شد
از غصب حق آل محمد در کینه توزی نامش علم شد جز ثومه شر از پا در افتاد
آن مظهر ننگ سوی عدم شد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
با لعن و نفرین یادش نمایید شوری بریزید دستی فشانید
آنکس که بر باد حق علی داد لعنت بر او باد تا صبح محشراز ابتدا بود در کار فتنه بت می پرستید تا روز آخر
با دست او سوخت باب ولایت شد کشته زهرا در پشت آن دراهل تولا عید تبراست
شادان بمانید شادان بمانیدای اهل تقوا دین حب و بغض است ایمان تبراست ایمان تولاست
در دست شیعه بهر فنای خصم ولایت این تیغ براستآب حیات است راه نجات است آری طریق وحدت همینجاست
اسلام و ایمان با اهلبیت است تردید و شک را از دل برانیدجعفر رسول زاده (آشفته)
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
«بهشت مصطفی»
باز عالم چون بهشتی خرم است
از چه یارب این صفا در عالم است
ملک هستی نقش زیبایی گرفت
آسمان هم نور زهرائی گرفت
ماسوا گلبوی تقوی یافته
روشنی از نور زهرا یافته
به خدیجه اسوه صبر و یقین
بانوی اسلام و ام المومنین
حق عطا فرموده از پا تا سرش
خوانده احمد بضعه، یزدان کوثرش
خلقت او افتخار انبیاء
عصمت او افتخار اولیاء
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
خانه اش سرچشمه ی امیدها
دامنش تابشگر خورشیدهافاطمه محبوبه پروردگار
فاطمه محبوبه دارالقرارهستی عالم همه از هست او
بوسه می زد مصطفی بر دست اودر حیا و در عفاف و در وقار
بانوان را او بود آموزگارهر که راه او به خرسندی گرفت
در دو عالم آبرومندی گرفتمکتب او منشا آزادی است
ای موید اهل دل را هادی استسیدرضا موید
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار ناب به مناسبت ولادت حضرت زهرا
«پرده عصمت »
البشارت که عیان مهر فروزان آمد
ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمدسر زد از برج نبوت مه رخشنده دین
روشن از نور رخش عالم امکان آمددختر ختم رسل هادی گل شاه رسل
از پس پرده عیان چون مه کنعان آمددسته دسته ملک از عالم بالا به زمین
بهر دیدار رخش خرم و خندان آمدعزت و فضل و شرافت بنگر ز امر خدا
سوی زهرا ز جنان حوری و غلمان آمدساره و آسیه و مریم حورا ز بهشت
از پی خدمت آن زهره تابان آمدآن چنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود
که قصور همه مکه نمایان آمد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
نه همین مکه منور شده از طلعت او
ز سما تا به سمک یکسره رخشان آمدشده از مکه همان نور نمایان که به طور
سالها در طلبش موسی عمران آمدبهر این نور که در صلب خلیل اللَّه بود
نار نمرود به یک باره گلستان آمدگر نبردی به زبان نوح نبی نامش را
کی نجات از یم و گرداب و ز طوفان آمدیوسف مصر گر این نام نبردی به زبان
کی نجاتش ز چَه و گوشه ی زندان آمدچون نباشد ز ازل تا به ابد همتایش
همسرش شیر خدا سرور مردان آمدزین دو دریای فضیلت که بهم شد واصل
یازده گوهر رخشنده بدامان آمدبه همین ام ابیها نبی اش خواند ز حق
ام فضل ام الکتاب ام امامان آمدشب مولود مهین دخت محمد باشد
عرش پر نور شد و فرش چراغان آمدتا که تبریک بگوید به جهان شیعه او
(کربلائی) ز شعف شاد و غزلخوان آمدنادعلی کربلایی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
«شمس تابان»
بشارت نخله ختم رسولان نو بر آورده
چه نوبر، نوبری کز نوبرش طوبی بر آوردهبه باغ و کوه و صحرا و چمن از نغمه مرغان
تو گوئی دست قدرت یک جهان را مشکر آوردهدریده پیرهن بر تن ز شادی سوسن و لاله
چو زلف نوعروسان چتر گل نیلوفر آوردهبه دستور خدای حی دانا خازن جنت
تمام جنت الفردوس را در زیور آوردهمهی از برج عصمت آشکارا شد که از نورش
خداوند جهان رخشنده شمس خاور آوردهز بام آسمان مهتاب چون پیران خم گشته
پی تحقیق این مولود رود در معبر آورده
سما دیگر نمی بالد به اخترهای تابانش
چو می بیند زمین از شمس تابان بهتر آوردهز جنت مریم و سارا و هاجر خرم و شادان
پی خدمتگذاری خم به تعظیمش سر آوردهببام عرش جبریل امین تکبیر می گوید
که ام المومنین همسر برای حیدر آوردهچه دختر دختر طاها چه دختر مام دو عیسی
چه دختر حجت کبری برای محشر آوردهخدیجه هستیش را داد اندر راه حق اما
برایش بهترین گوهر خدای اکبر آوردهقدم بنهاد در عالم بهشتی طلعتی امشب
که از بهرش خدا ایجاد هر خشک وتر آوردهخدیجه دختر آورده و لیکن احمد مرسل
هزاران کربلائی را برایش نوکر آورده
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار تولد حضرت زهرا س
«خورشید عشق»
باغ هستی بی صفا می شد اگر زهرا نبود
عطر گل از گل جدا می شد اگر زهرا نبودتیره گی در اولین برخورد با خورشید عشق
چیره بر آیینه ها می شد اگر زهرا نبودارتزاق آفتاب از روی عالمتاب اوست
این جهان ظلمت سرا می شد اگر زهرا نبودابرهای کفر آلود از نسیم فتنه ها
در هوای دل رها می شد اگر زهرا نبوددر دل امواج طوفان زای اقیانوس دهر
فلک دین بی ناخدا می شد اگر زهرا نبودنصرت حق در بر کفر از فداکاری اوست
کفر حق را رهنما می شد اگر زهرا نبودقامت یکتا پرستانی همانند علی
زیر بار غم دو تا می شد اگر زهرا نبودپهلویش بشکست تا بتخانه را در هم شکست
سامری صاحب لوا می شد اگر زهرا نبودگر چه خود شد پر پر اما داد بر قرآن حیات
محو دین مصطفی می شد اگر زهرا نبودعشق اگر دارد حیات از اوست یاسر بی گمان
عشق، در عالم فنا می شد اگر زهرا نبودمحمود تاری (یاسر)
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
به ناله ای عطشی تاولی تماشایی
شنیده ام که هر از چند گاهی از غربت
به قتلگاه جگرگوشه هات می آیی …
که ضجه می زنی و خاک می کنی بر سر
که دست بر کف گودال قتل می سایی
تو را به ریشه ی هر بغض نسبتی دادند
تو مادر همه ی ابرهای دنیایی
سیروس عبدی
سرود ولادت حضرت زهرا جدید
منا و مروه اذینى دگر داشت
خم گیسوى شب چینى دگر داشتکمان رکن را تیرى دگر بود
صفا را سعى و تکبیرى دگر بودمقام از بى مقامى داد مى زد
شرر بر کاخ استبداد مى زدشفق ، شعر طلوع فجر مى خواند
حدیث ایه هاى قدر میخواندفلق معراج شب را ساز مى کرد
گره از کار رجعت باز میکردسحر سوداگر شور و طرب بود
طرب چشم انتظار مرگ شب بودقمر گیسوى خود را تاب میداد
قضا لوح قدر را اب میدادسپیده اخم خود را باز میکرد
افق را سینه چاک ناز مى کردموذن دم بدم تکبیر میگفت
به ما از ایه تطهیر میگفتغلم بر قاف شب کوبید خورشید
مى از جام فلق نوشید خورشیدزمین ابستن نص علق بود
زمان ائینه دار لطف حق بودوجود واجب استاد هستى
تجلى کرد در ابعاد هستى
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
خدیجه تا زهستى نیست گردید
ز هستى نمره او بیست گردیدبه روز بیست از ماه جمادى
ندا برخاست از ناى منادىخدیجه ثروت خود را فدا کرد
فنا شد و ز فناکسب بقا کردز کارش موشکافى کرد خالق
گذشتش را تلافى کرد خالقدر رحمت به رویش نیز واکرد
به او زهراى اطهر را عطا کردطریقت را دلیل راه آمد
حقیقت را تجلیگاه آمدشریعت صورت و معناست زهرا
حقیقت قطره و دریاست زهراچه زهرائى که هستى هست . مستش کلید هستى عالم بدستش
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
چه زهرائى ، على را پاک همسر
که مادر هست بر شبیر و شبرپدر او را نه ختم مرسلین است
که او بر خاتم خاتم نگین استخدا را شاهکار خلقت آمد
که بر اسرار هستى علت آمدشکوفا شد به امر وحى سرمد
گل بى خار گلزار محمدبه مدح او قلم درمانده گردد
به وصفش واژه ها شرمنده گرددورا ذرات عالم مى شناسند
زادم تا به خاتم مى شناسند
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
نه تنها دم زند ادم ز وصفش
زند دم خالق اعظم ز وصفششکوه رمز یا زهراست زهرا
قرار نوح در دریاست زهرابه زهرا تا توسل کرد آتش
به ابراهیم حق شد سرد آتشچه نامش برد موسى ، موسوى شد
کلیم حق ز فیض معنوى شدمسیحازد چو بر دامان او دست
گسست از فرش دل ، در عرش بنشستبلى صدیقه کبرى است زهرا
قرار کل ما فیهاست ، زهراشفاعت در جزا پابست زهراست
نجات ما همه در دست زهراست
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
مولاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه حسین است ، پناهِ دو جهان
او خود به پناهِ مادرش فاطمه است
سیدرضا مؤید
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت
بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت
گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار
در روزگار، شیر خدا همسری نداشت
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
فرا تر از همه ی جذبه های زیبایی
تو آمدی که جهان را به خود بیارایی
تو آمدی که نخشکد صدای نوزادان
به گورهای نفسگیر جهل آبایی
سلام ام ابیها سلام منشاء ماه
تو کوثر همه ی سوره های “طاهایی”
شنیده ام که دلت شور میزند گاهی
به ناله ای عطشی تاولی تماشایی
شنیده ام که هر از چند گاهی از غربت
به قتلگاه جگرگوشه هات می آیی …
…. که ضجه می زنی و خاک می کنی بر سر
که دست بر کف گودال قتل می سایی
تو را به ریشه ی هر بغض نسبتی دادند
تو مادر همه ی ابرهای دنیایی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار تبریک ولادت حضرت زهرا
مادرم هستی صفای راه عشق
مادرم هستی فدای راه عشقمی رسد هر دم به گوش قلب ما
از لبت مادر صدای راه عشقبر در لطف شما یا فاطمه
این دلم باشد گدای راه عشقگر نباشد در دلم حب شما
راه من باشد جدای راه عشقمادرم پیچیده از لطف شما
عطر یاسی در هوای راه عشقکن کرم تا از عنایاتت شود
قلب ما هم آشنای راه عشقبین دیوار و در ای معشوق یار
جان خود دادی برای راه عشقراه ما مهر تو شد با ما مگو
راه ما باشد سوای راه عشقدر زمین کربلای پور تو
می رسد از نی نوای راه عشقجعفر ابوالفتحی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
امشب شده است فرش زمین گیسوان حور
درمقدم خجسته یک کهکِشانِِ نوربرسجده سرنهاده خدیجه به اشک شوق
لبخندمهرو عاطفه دارد به عشق و شورسیمای احمد است درآئینه دلش
یل فاطمه است دردل دریایی ازبلورمشکوه نور گشته غمین خانه نبی
گویا بهشت آمده درسرزمین طورگل غنچه های خنده به لبهای احمد است
نقش است بر حریم دلش وادی السرورشعرم اگرچه لایق فیض حضور نیست
شایدشود،دم مردن چراغ گور
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار ساده مداحی ولادت حضرت زهرا
گهواره نیست کودکی ات را فلک ، که هست
فرمانبر تو نیست سما تا سمک ، که هست
وقتی به خواب می روی ، ای کوثر کثیر!
لالایی خدیجه نباشد ، ملک که هست
آن روزه ی سه روزه نیازی به نان نداشت
ای زخمی محبتَ عالم! نمک که هست
وقتی حضور غصّه تو را آب می کند
اشک علی نشسته برای کمک که هست
مردیم از فراق تو ، دل با چه خوش کنیم؟
قبری که نیست از تو به جا؟ یا فدک که هست؟
نقش کبود شانه ات از ضربه های در
بر شانه ی شبان سیه نیست حک ، که هست
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار کوتاه ولادت حضرت زهرا
این بود آن یاس نوری کز بهشت آمد به دنیا
حق ز نورش آفرید و اسم او بگذاشت زهرااین بود آن دختری که مادر هستی گدایش
حضرت ختم رسولان گفته بابایش فدایشگل بریزید گل بپاشید قبله حاجات آمد
بانوی شهر ولایت مادر سادات آمدروی فرشی از پر گل یاس عرشی آرمیده
مثل این گل مثل این گل دیده عالم ندیدهدسته دسته از فرشته زائر بیت عفافند
گرد مهد فاطمیه جمله در حال توافندای شکوه آفرینش ای طلوع مهر هستی
تو که هستی که تلسم تیرگی ها را شکستیتو صوابی تو کتابی خیر و لطف بی حسابی
روح آبی نور نابی تو عزیز بوترابیتو بزرگی من حقیرم تو بهشتی من کویرم
عمر جاویدان گرفتم گر به عشق تو بمیرمتوضیاء عالمینی مادر ارباب حسینی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
نه مثل ساره ای و مریم! نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی! فقط شبیه خودت زهرا!
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه تطهیری شبیه سوره «اعطینا»
شناسنامه تو صبح است، پدر تبسم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا!
کبود شعله ور آبی ، سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا
بگیر آب و وضویی کن، ز چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبله عاشورا
علیرضا قزوه
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
آن زمانی که دگر محشر کبری باشد
هر کسی بهرشفا روی به هر جا باشد
دل من در پی آسودگی و عیش و طرب
تا به دستم نخی از چادر زهرا باشد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار میلاد حضرت زهرا
ز تو من روزی بسیار خواهم
ز تو بر خویش استغفار خواهم
بجز دیدار تو حاجت نباشد
کرم بنما که من دیدار خواهم
صفای خلقتم این است هر شب
فقط بر خود تو را من یار خواهم
زمان با شهیدان بودنم کو
من آن توفیق را تکرار خواهم
مرا ثابت قدم کن بر در خود
من این را از تو با اصرار خواهم
برای اینکه باشم مثل زینب
شفای مادر بیمار خواهم
دلم را پر ز ناله دیده پراشک
به یاد آن در و دیوار خواهم
گدای دستهای بسته هستم
عطا از حیدر کرار خواهم
من از این فاطمیه تا شب قدر
ره دیدار را هموار خواهم
جدایی از گناهانم امید است
مدد کن بنگرم نامم شهید است
جواد حیدری
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
شعر تولد حضرت زهرا
به لطف یار من یکتا پرستم
عطا از اوست ،من نا چیزو پستم
فرار از عشق او ممکن نباشد
که من جزی از این عشق هستم
بود بنیان روحم فطره الله
که تغییری نباید روح مستم
همیشه او به سویم باز گشته
وگرنه بارها توبه شکستم
چگونه شکر گویم ناتوانم
که داده پرچم خود را به دستم
بود شاهد که او بر من دعا گوست
اگر در روضه ی زینب نشستم
نبودم مستحق اما ز احسان
دل خود را بنام یار بستم
اگر چه در میان نوکرانش
حقیرو رو سیاه و خوارو پستم
ندارم زره ای تردید والله
بگیر مادر سادات دستم
چه سازم تا حبیبم درک گردد
گناهانم تمامی ترک گردد
جواد حیدری
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
سلام حضرت کوثر سلام خیر کثیر
سلام سیده خاتون، سلام عشق امیر
شناسنامه ی تو صبح لیله الاسراست
نزول شان تو شد، شان آیه ی تطهیر
چقدر روز تولد دل از همه بردی
چقدر دل که به دست شما نشد زنجیر
به یمن روز تولد برایت آوردند
فرشته های بهشتی لباسهای حریر
تو نیم زندگیت را شدی نصیب پدر …
و نیم دیگر آن را علی، ولی تقدیر …
کنار حضرت حیدر چه لذتی دارد
فقط تو باشی و آقا، دو لقمه نان و پنیر
سر است از همه ی فرش های کاشانی
میان خانه ی مولا همان دو قطعه حصیر
همین که نیت خنده کنی فرشته شدی
فرشته نه، تو بگو ماه، ماه منیر
برای حضرت حیدر سه روز شیرین بود
ولادت تو، عروسی تو و روز غدیر
تو سهم دار فتوحات شوهرت هستی
به نام نامی تو می زند علی شمشیر
و به روزهای نداری چقدر سر کردی
به روزه های پیاپی، به نان خالی و شیر
تو برتر از غزلی، من زیاد کم گفتم
اگر که بد شده بی بی ببخش و خورده نگیر
روح الله قناعتیان
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار میلاد حضرت زهرا
ای میوه معراج چشم روشن تو
یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور
دست همه خورشید ها بر دامن تو
دست غزل خالی ست در از تو سرودن
از واژه هایم بر نیاید گفتن تو
قبل از شما مثل جهنم بود این خاک
حالا بهشتی گشته با عطر تن تو
ای قله احسان سخاوت های باران
تندیس احسان میشود پیراهن تو
چشم مرا بارانی خاکت سرشتند
نامه رسان بی نشان مدفن تو
رو به درازا میرود شب های دنیا
بعد از تو و آن ماجرای رفتن تو
حسن کردی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
خادمت جبریل شد بال و پری پیدا کند
خاک پایت شد مَلَک تاج سری پیدا کندمصطفی از اولش هم در پی دختر نبود
بلکه بابای تو شد تا مادری پیدا کندآن همه معراج رفتن علتش یک سیب بود
با همان تثبیت شد پیغمبری پیدا کندبعد تو پیغمبری هم جمع شد اصلاً چه کَس
می تواند در کنار تو سَری پیدا کنددر همین سجاده هم در مَسندِ الله باش
فاطمه، باید خدا هم مظهری پیدا کندمرتضی با آن مقامش تازه گردنبند توست
تا که هم تو هم خودش یک زیوری پیدا کندبیشتر دنبال کسب فیض از قرب تو بود
نه که با وصلت بخواهد همسری پیدا کندهر که از باب العطایت وارد جنت نشد
از محالات است باب دیگری پیدا کندبی گمان محشر خودش اهل شفاعت می شود
هر که از تو رشته های معجری پیدا کنداز مباهات خدا پیداست که امکان نداشت
از نماز تو نماز بهتری پیدا کندتو دعا کن تا بیاید مهدی ات با ذوالفقار
قبر پنهان گل نیلوفری پیدا کند
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار بلند ولادت حضرت زهرا
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است
شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده استتاثیر مهر مادریت بوده بر زبان
این واژه ها اگر به تغزل بدل شده استمادر!حضور نام تو در شعر های من
لطف خداست شامل حال غزل شده استغیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم
این مسأله میان من و عشق حل شده استسیاره ای که زهره نشد آه می کشد
آه است و آه آنچه نصیب زحل شده استزهرایی و تلألو نور محبتت
در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده استبا نام تو هوای غزل معنوی شده است
بی اختیار وارد این مثنوی شده استهرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری
تنها تویی که بر سر ذوقم می آورینامت مرا مسافر لاهوت کرده است
لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده استاز عرش آمدی و زمین آبرو گرفت
باید برای بردن نامت وضو گرفتنور قریش! تا که تویی صاحب دلم
غرق خداست شعب ابی طالب دلمعمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است
حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی استاز این شکوه ، ساده نباید عبور کرد
باید مدام زندگیت را مرور کردچون زندگیت ساده تر از مختصر شده است
پیش تجملات ، جهازت سپر شده استآیینه ای و سنگ صبور پیمبری
در هر نفس برای پدر مثل مادریاشک شما عذاب بهشت است ، خنده کن
لبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کندنیای ما نبوده برازنده ی شما
هجده نفس زمین شده شرمنده ی شماآیینه ای نهاده خدا بین سینه ام
حس می کنم مزار تو را بین سینه اممانند آن خسی که به میقات پر کشید
قلبم به سوی مادر سادات پر کشید
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار جدید ولادت حضرت زهرا س
“توحید” بی ولای تو معنا نمی شود
راه خدا بدون تو پیدا نمی شود
فردا که حکم “عدل” خدا خوانده می شود
چیزی بدون اذن تو اجرا نمی شود
تنها زنی که فخر “نبوّت” شده تویی
هر دختری که امّ ابیها نمی شود
اصلا به یمن بودن تو این “معاد” هست
بی تو حساب و حشر که بر پا نمی شود
دست نیاز کل “امامت” به سوی توست
فرموده ی امام که حاشا نمی شود*
روح اصول دین خداوند فاطمه است
اسلامِ بی محبت زهرا نمی شود
بیخود نبی مقام به زهرا نمی دهد
بیخود به پای دختر خود پا نمی شود
اخلاص فاطمه است که او را بزرگ کرد
بیخود که رتبه این همه بالا نمی شود
آدم بدون فاطمه خوشبخت می شود؟!
احساس می کند شده اما نمی شود!
این زندگی که بی تو به دردی نمی خورد
دنیا بدون فاطمه دنیا نمی شود
سوگند می خورم که فقط شاعر توام
غیر از برای تو دهنم وا نمی شود
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
هر دختری که ام امامت نمی شود
یا مادر پیمبر رحمت نمی شود
در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است
این وحدت است شامل کثرت نمی شود
آن جا که پای کفو علی هست در میان
هر دختری که لایق وصلت نمی شود
از این که آب مهریه ات بود روشن است
هر خانه ای که خانۀ رحمت نمی شود
فردا بیا که باز قیامت به پا کنی
ای بانویی که بی تو قیامت نمی شود
با اشتیاق سمت صراط آورید رو
زهرا بدون برگ شفاعت نمی شود
این سینه باز حال و هوای مدینه خواست
یا رب دعای کیست اجابت نمی شود
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
منظومۀ ولای علی، ماه فاطمه است
عصمت ستارهایست که همراه فاطمه است
هر جا که چشمهای به زمین جوش میزند
معلوم میشود که قدمگاه فاطمه است
در هر قدم صراط علی روشن است از او
در هر نفس ولای علی، راه فاطمه است
روی علی به جلوۀ «الله نور» او
چشم نبی به «نصر من اللهِ» فاطمه است
تنزیل ابرهای عنایت هنوز هم
از یمن گریههای سحرگاه فاطمه است
مفتاح قفل های مهمات هم هنوز
موقوف یک اشارۀ کوتاه فاطمه است
خیل فرشتگان خدا بوسه می زنند
بر دست سائلی که به درگاه فاطمه است
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
دور از بهار روی تو گل رنگ و بو نداشت
بی آفرینش تو فلک آبرو نداشت
ممکن نبود نام تو را بر زبان برد
یکبار هم، رسول خدا گر وضو نداشت
وقتی که شادمانی تو شادی خداست
دنیا به غیر خنده ی تو آرزو نداشت
پاکی ز اشک نم نم تو آب می خورد
دل بی زلال گریه ی تو شستشو نداشت
منظور حق ز خلقت عالم وجود توست
دنیای بی تو ارزش یک تار مو نداشت
دیوان نور مدح تو قرآن لقب گرفت
کوثر اگر نداشت مِی ای در سبو نداشت
این آسمان وصف تو بسیار دیدنی ست
مدح تو از دهان پیمبر شنیدنی ست
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
می رسد نان شب ما از نوای فاطمه
آمدیم اصلاً در این دنیا برای فاطمه
مدح او را باید از پیغمبر و حیدر شنید
ما کجا و گفتن از حال و هوای فاطمه
حک شده با خط حیدر روی درهای بهشت
اولویت هست این جا با گدای فاطمه
اشهد انَّ علی … را هر که گوید در اذان
می شود وارد به جمع بچه های فاطمه
هر چه نعمت می رسد بر ما یکی از این دوتاست:
یا دعای فاطمه یا که وفای فاطمه
قبل ابراز نیازم حاجتم را می دهد
تا که می خوانم خدایم را: خدای فاطمه!
حق او با گریه تنها نمی گردد ادا
پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه
می زنم بوسه به دست آن که در روز الست
زلف من را زد گره با سرْجدای فاطمه
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار زیبا ولادت حضرت زهرا
مصطفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است
آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است
آن که من هستم فقیر ابن الفقیر خانه اش
آن که من هستم غلام ابن الغامش، …فاطمه است
دست بوس فاطمه بودن کمال مصطفاست
در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است
حکم زهرا بر تمام انبیا هم واجب است
شرع ما پیغمبری دارد که نامش فاطمه است
حج زهرا ظاهراً بیت الحرامش مرتضاست
حج مولا باطناً بیت الحرامش فاطمه است
فاطمه امر خداوند است و مأمورش علی ست
پس امام اول عالم امامش فاطمه است
مصطفی؟ یا مرتضی؟ یافاطمه؟ یا هر سه تا؟
مانده ام از این سه تا اصلاً کدامش فاطمه است
رشته های چادرش بازار گرمی خداست
صبح محشر هم دلیل ازدحامش فاطمه است
عقل ها راهی ندارند و زبان ها الکنند
در مقام اهل بیتی که تمامش فاطمه است
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه
قلبم آرامش ندارد بی ولای فاطمه
در سماوات و زمین گر نور می بینی از اوست
مهر و مه تابش ندارد بی ولای فاطمه
ابر و باد و مهر و مه خدمتگزار این درند
آسمان بارش ندارد بی ولای فاطمه
مهر او در دل، به جنت چشم بسته می روم
دید ه ام بینش ندارد بی ولای فاطمه
حجت ما مهدی است و حجت او مادرش
این فلک گردش ندارد بی ولای فاطمه
جنت و فردوس و رضوان، کل باغات بهشت
ارزش گردش ندارد بی ولای فاطمه
ای خدا جان را بگیر، این عشق را از ما مگیر
شیعه آسایش ندارد بی ولای فاطمه
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
شعر تولد حضرت زهرا کودکانه
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست
احساس می کنیم دو عالم گدای ماست
با گریه بهر فاطمه آدم عزیز شد
این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست
اینجا به ما حسین حسین وحی می شود
پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست
سلمان شدن نتیجۀ همسایگی اوست
زهرا برای سیر کمال ولای ماست
تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است
چادر نماز مادر ارباب های ماست
باران به خاطر نوۀ فضه می رسد
ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست
فرموده اند داخل آتش نمی شویم
فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
امشب در این کویر گلی زاده می شود
دنیا به خاک بوسی اش آماده می شودامشب هزار دسته گل نور از بهشت
بر خانه خدیجه فرستاده می شودمی آید او که نو گل پاک محمد است
زهرا که مقتدای هر آزاده می شودبوی گلاب می دهد امشب تمام خاک
امشب در این کویر گلی زاده می شود
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها
فاطمه گوهر یکدانه ی من
ای تو شمع و گل و پروانه ی منتو شفا بخش دل زار منی
یار و همسنگر و دلدار منیبی تو روزم چو شب تار شده
زینب از هجر تو بیمار شدهای امید دل غمدیده ی من
سخنی گو به حسین و به حسنام کلثوم تو با سوز جگر
می زند ناله ی مادر مادرخانه ات گشته چو بیت الاحزان
از نوای من و اشک طفلانگرچه رفتی ز برم با دل خون
نروی از دل حیدر بیرونخاک تو کوی مناجات من است
بهترین جای ملاقات من استبی تو من همدم آهم زهرا
راز گو با دل چاهم زهراکاشکی جای تو من می مردم
سیلی از دست عدو می خوردماشک ریزم به سر تربت تو
یا بنالم زغم غربت نو( طالع ) غمزده شد نوحه سرا
بر غریبی من و تو زهرا
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اعطای حق به ختم رسل چیست؟ کوثر است
کوثر وجود اقدس زهرای اطهراستزهرا یگانه لیله قدری که قدر او
مخفی چو علم غیب خداوند اکبر استزهرا که نقطه نقطه به دست و جبین او
آثار بوسه های مدام پیمبر استزهرا که کفو نفس رسول خدا علی است
و زهرا که حیدر است چواو،اوچوحیدراستزهرا که قدر و عزت و جاه و جلال او
از صد هزار مریم عذرا فراتر استانسیه ای که از ملک و حور و جنّ و انس
هرکس که نیست خاک درش خاک بر سر استممدوحه ای که ذات خداوند ذوالجلال
او را به مصحف نبوی مدح گستر استزهرا علیمه، طاهره، زهره، محدثه
زهرا همان بتول، بتول مطهر استبر مادرش سلام که حق گویدش سلام
بر شوهرش درود که ساقی کوثر استاین است آن گلی که گلابش ائمه اند
این است آن سپهر که ساداتش اختر استاین مادر است مادر کل پیمبران
این دختر است، دختر اسلام پرور استدر دامن خدیجه رسول مجسّم است
در بوسه رسول بهشت مصور استبر روی او نگاه علی موج می زند
از بوی او مشام محمد معطر استآیینه تمام نمای خداست این
خود بر هزار نام خداوند مظهر استدر حشر آفتاب شود سایه بهشت
بر هر کسی که سایه زهراش بر سر استپرونده گناه شود برگه بهشت
زیرا که شخص فاطمه خاتون محشر استقبرش دل علی و دل شیعه علی است
کی گفته در میانه محراب و منبر استدست نبی گرفت شب دفنش از علی
یعنی که این امانت خلّاق داور استبالله قسم! کبودی آن یاس مصطفی
با سرخی عذار محمد برابر استآن تازیانه را به رسول خدا زدند
کاو را روان پاک محمد به پیکر استبا آنکه کوه جرم و گناهش بود به دوش
“میثم” هماره چشم امیدش به این در است
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
متن اشعار ولادت حضرت زهرا س
قلم زدم به مرکب کنار این فانوس
برایتان بنویسم برای اقیانوس
نفس برای شما خرج می شود بی بی
نفس نفس شده این جا کنارتان محبوس
خدیجه خرج حضور شما که اُمّ اَبی
خدیجه ها همگی آمدند بر پابوس
هر آن که اسم خودش را نهاده بود ابتر
ز خواب ناز پرید و ندید جز کابوس
به روی بیت نبی عطر یاس می بارد
که خانه ها همه با عطرتان شود مانوس
بدین وسیله خدا راز خلقتش را گفت
صدای گریه ی تو با شمارش معکوس
تو آمدی مترادف کنی برای پدر
میان فاطمه و آمنه در این قاموس
تو ماورای حروفی و ماورای کلام
لغت ز درک مفاهیمتان شده مایوس
خدا نوشته خودش را علی که از این پس
برای خود بنویسد علی تو را ناموس
مدینه از برکات شما نمک خورده
مدینه حرمت نان و نمک… فدک… افسوس…
مدینه پا به قدم هایتان نمی آمد
برای عصر هجر ماند و عهد دغیانوس
مدینه برکه ی ناچیزی از معماهاست
مدینه را چه به امواج سرخ اقیانوس
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
در مدح مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها
کیستی تو که خدایت به تماشا آمد
نامت از عرش درخشید و ز بالا آمد
کیستی تو که به یمن قدمت جبرائیل
کوثر آورد و به پابوسی طاها آمد
کیستی تو که در عالم همه جا بالاتر
نامت از آسیه و مریم و حوا آمد
کیستی تو که پس از هجر پدر، جبرائیل
به تسلای تو از عرش معلی آمد
از نفس های پر از فیض تو ای سیب بهشت
دم به دم رایحه ی جنّت اعلی آمد
من مسلمان شده ی چادر خاکی توأم
از پر چادر تو نور به دلها آمد
نذر کردیم که نام تو برش بگذاریم
هرچه دختر که از این طایفه دنیا آمد
به فدای ادب رهبر آزاده که گفت:
روزی سال من از روضه ی زهرا آمد
وحید محمدی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
امشب سرای مصطفی’ از آسمانها برتر است
وامشب دلِ اهل ولا سرمستِ جام کوثر است
امشب ملائک سربِسر در آسمان یثربَ اند
چون زادروزِ دخترِ دلداده ی پیغمبر است
از دودمانِ مصطفی’ نوری تجلّی میکند
روشن ز نور جلوه اش عرشِ برینِ داور است
امشب خدیجه دامنش مَعطور عطرِ یاس شد
یاسی که کفوّش در جهان تنها امیرِ خیبر است
امشب شبِ بشکفتنِ گل در گلستانِ نبی ست
خُرَّم جهان از یُمنِ میلاد بتولِ اطهر است
زهرا چه زهرا عصمت الله استُ و ناموس خدا
بِنگر جلال و شوکتش بر باب خود هم مادر است
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
آنشب از کنگره عرش خدا گل میریخت
سوسن و نسترن و لاله و سنبل میریخت
قمرى از شاخ طرب نغمه سرایى مى کرد
شبنم شوق ز مژگان قرنفل مى ریخت
آسمان ساکت و مرموز و تماشایى بود
ماه در خلوت اندیشه تبسم مى کرد
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى
کوثر از فیض خداوند تلاطم مى کرد
قدسیان خیره در آئینه خلقت بودند
خلوت انس ملک محفل شادیها بود
شب شب عشق شب عاطفه بود و رحمت
شب میلاد گل باغ خدا زهرا بود
تا فروزان شود از مشرق جان جلوه ی حسن
کعبه پروانه صفت آینه دارى مى کرد
حجرالاسود مى شست رخ از زمزم شوق
مکه تا آمدنش لحظه شمارى مى کرد
فاطمه انسیه الحوراء زهراى بتول
چشمه سار شرف و عفت و پاکى زهرا
زن به یمن قدمش معنى والایى یافت
چشم بگشود چو بر عالم خاکى زهرا
چشم مولا على از خنده ی او روشن شد
چون که قنداقه ی او در بر احمد آمد
سوره کوثر شد ورد لب خیل ملک
کوثر عشق به قرآن محمّد آمد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار سرود ولادت حضرت زهرا
خلقت برای دیدن او ناصبور بود
می آمد آنکه علت ایجاد نور بود
دخت شعیب و مریم و سارا که آمدند
جمع زنان به خدمت مرضیه جور بود
موسی ز عرش دید زمین با حضور او
لبریز از تجلی انوار طور بود
اصلا زمین که لایق درک بتول نیست
جائی که شان فضه ی او رشک حور بود
کوری چشم عایشه ها، وقت خنده اش
تنها نه مصطفی که خدا در سرور بود
معنا گرفت عصمت و عفت،حیا،وقار
وقتی حجابدار به دیدار کور بود
امروز روی بال ملائک قدم نهاد
فردا ز جور، پیش پسر در تنور بود!
بهنام فرشی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
میلاد با سعادت زهرای اطهر است
کون و مکان زنور جمالش منور است
بگرفت گر چه پرده غیبت ز چهر خویش
مستور در سحاب حیا مهر انور است
والشمس أیتی است ز انوار طلعتش
خود نور محض کامل و تفسیر کو ثر است
والیل را دلیل بر آمد ززلف او
فجر از بیاض صورت این مهراظهر است
ام القرا ز میمنت نقش پای او
محسود عرش و غبطه گردون اخضر است
تائید نور فاطمه بر عرصه جهان
ذرات کائنات به شکرانه اندر است
خرسند گشت خاطر غمگین مصطفی
در چهره اش علامت شادی مصور است
قنداقه اش گرفت به بر ختم الانبیا
همچون گلی که جان و دل از وی معطر است
از شوق بوسه زد به رخ و دست و سینه اش
فرمود دختری است پدر را چو مادر است
در چهره اش ز غصه و شادی نشانه هاست
لبها چو غنچه باز ولی دیده اش تر است
هر چشم محرمی که جمالش بدید و گفت
آئینه تمام نمای پیمبر است
زهراست هدیه ای به محمد ز سوی دوست
زیرا که فاطمه به دو عالم برابر است
زهراست مفخر دو جهان زینت جنان
محبوبه جلیله خلاق داور است
غیر از علی و حضرت طاها به ماسوا
در شان و رتبه از همه والا و برتر است
خادم ترا چه واهمه از هول رستخیز
چون فاطمه شفیعه فردای محشر است
مرحوم خادم تبریزی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
زسرا پرده عصمت گهری پیدا شد
که جهان روشن آز آن گوهربی همتا شد
خرما طرفه نسیمی که ازانفاس خوشش
دامن خاک طرب خیزو طرب افزا شد
آفتابی زشبستان رسالت بدمید
که چو خورشید جهان گیرو جهان آرا شد
دررحمت بگشودند و سرپای وجود
روشن ازنوررخ فاطمه زهرا شد
گلشن عصمت ازاو رونق و آرایش یافت
پایه عصمت ازاو محکم و پا برجاشد
زهره برج حیا شمسه ایوان عفاف
که ازانوار رخش چشم جهان بینا شد
مژده کاندرشب میلاد بتول عذ را
بررخ خلق درلطف و عنایت واشد
پرده چون حق زجمال ملکوتیش گرفت
مریم پرده نشین بررخ او شیدا شد
خامه چون خواست ستاید گهرپاکش را
محو چون قطره ناچیز درآن دریا شد
درقیامت نکشد منت طوبی و بهشت
هرکه درسایه آن سرو سهی بالا شد
طبع خاموش (رسا)بازچو مرغان چمن
ازپی تهنیت مقدم گل گویا شد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
اشعار تبریک تولد حضرت فاطمه
امروز عالمى ز تجلى منور است
میلاد با سعادت زهراى اطهر است
مولود پاکى آمده از غیب در شهود
کز او وجود عالم و آدم سراسر است
از ره رسیده موکب بانوى بانوان
کائینه تمام نماى پیمبر است
نور خدا ز فرش نتق میکشد بعرش
روشن بروى فاطمه چشم پیمبر است
در وصف او گر ام ابیها شنیده اى
این خود یک از فضائل آن پاک گوهر است
هر مادر آورد پسر از اوست مفتخر
بالنده مانده گیتى از این نیک دختر است
احمد وجود پاک او را روح خویش خواند
با آنکه خود به مرتبه روح مصور است
در حیرتم چه مدح سرایم به حضرتى
کو را مدیحه خوان ز شرف ذات داور است
تنها نه دختر است رسول خداى را
کز رتبه بر ولى خدا نیز همسر است
هستند گوشواره دو دلبند تو به عرش
بى شک دل تو عرش خداوند اکبر است
حاکى است از وقایع ما کان و ما یکون
متن صحیفه اش که به قرآن برابر است
ربط رسالت است و ولایت جناب تو
بل این دو را وجود تو معنا و مصدر است
او هست عصمت و الله چندان شگفت نیست
کز چشم خلق تربت پاکش مستّر است
بر آستان توست ز جان منجلى صغیر
عمریست چشم و روى نیازش بر این در است
صغیر اصفهانى
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
آمدی آری به تدریس عفاف
ای حریمت نفس عفّت را مطاف
قول و فعلت منهج شرم و حیاست
راه و رسمت شرح ایثار و وفاست
مادران را مادری آموختی
همسران را همسری آموختی
کودکی بودی که بی مادر شدی
بر پدر مادر شدی یاور شدی
رتبتی اینسان سزاوار تو بود
مام پیغمبر شدن کار تو بود
عقل حیران زین همه شان و جلال
قَدرَت افزون از قیاس و از خیال
کودکی چون مام پیغمبر شود
خسرو لولاک را مادر شود
تو چه هستی , تو که هستی فاطمه
راه بر اندیشه بستی فاطمه
گر نبودی منشا خیرات کل
کی بخواندی مادرت ختم رسل
فیض مطلق او , تو او را همچو مام
هرچه فیض از توست یعنی والسلام
مرحوم استاد عابد تبریزی
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
نور دگری به بیت احمد آمد
محبوب رسول حیّ سرمد آمد
تا عطر وجودش همه عالم گیرد
زهرا ، گل گلزار محمد آمد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
در باغ نبوت از نهال توحید
هنگام سحر گلی شکوفا گردید
چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید
زهرا چو گُل محمدی می خندید
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
تو را هر کس ندارد دل ندارد
میان سینه جز باطل ندارد
دلم را هدیه دادم بر تو مادر
نوشتم روی آن قابل ندارد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
به آیه هایِ کتابِ خدا قَسم مادر
بَنا شده حرمت کُنجِ سینه ام مادر
تو آسمانی وُ من گرد وُ خاکِ راهِ تو
تویی مُـسَّببِ هستی وُ من عدم مادر
چکیده یِ همه یِ حُـسنهایِ پیغمبر
عصـاره یِ همه یِ اولیاء دَم مادر
همیشه غِبطه به حالِ تو می خورد مریم
تو آمدی که ببـیند پیمبرم مادر
صدایِ پایِ ملائک به گوش می آید
وَ آسمان شده با احترام خَم مادر
ستاره می چکد از گوشه یِ دو چشمِ فَلَک
به نامِ فاطمه شد کُلِ عَرش حقْ … نه فَدَک
تو آمـدی که بهارِ دلِ امین باشی
کنارِ حِصنِ حَصین کوثرِ یقین باشی
قرارِ قلبِ علی بی قرارِ مولایی
خدایِ عَزَّ وَجَل خواسته که این باشی
عُروج و اوجِ ولایِ ابوتراب شدی
توکُفوِ حیدری وُ باید اوّلین باشی
سلام…مادرِ باران سلام…بانویِ آب
نسیم داری اگر چه تو آتشین باشی
دلیلِ خلقتِ افلاکی وُ رویِ خاکی
که تکیه گاه وُ سپاهِ امیرِ دین باشی
خدا برایِ خودش آفریده است تو را
به این دلیل شدی یار وُ همدمِ مولا
تو آمدی وُ زمانه به دِلْ دلْ اُفتاد
بیا که پَهن کُنی رو به قبله سجّاده
نمی شود نَکُنی فکر بچه هایت را
غلام زاده یِ تو با شماست آزاده
هوایِ پنجره فولاد کرده اَم مادر
هوایِ اینکه بیفتَم دوباره در جادِه
تو از خدا که بخواهی مُجاب خواهد شد
که پُر کند پُر از عرفان وُ بندگی باده
چه می شود بروم از مدینه کرب وُ بلا
تمامِ حرفِ دلم را زَدَم ولی ساده
تو مادری وُ مَنَم سیّـد از همان ساعت
که گریه کرده اَم از غصّه یِ تو در هیات
نگاهِ تو به من افتاد وُ زیروُ رو شده ام
درست پایِ عَلَم صاحِبْ آبرو شده ام
بَدَم ولی کسی از حالِ من اگر پرسید …
که خوب می شود این نوکَرَت؟بگو شده ام
بگو که گریه برایِ حسینِ من کرده
به سینه اش زده که من شفیعِ او شده ام
به یادِ پیرُهَن پاره لطمه ها زده است
برایِ گودی وُ گلبرگِ زیر وُ رو شده ام
همیشه غصّه یِ شَیبُ الخَضیب را خورده
که غصّه دارِ غم وُ بُغضِ در گلو شده ام
به شرطِ ندبه دلِ نوکَرَت رضایی کن
برایِ کرب وُ بلا رفتَنَم دعایی کن
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
تو را هر ندارد دل ندارد
میان سینه جز باطل ندارد
دلم را هدیه دادم بر تو مادر
نوشتم روی آن قابل ندارد
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
جشن میلاد گل یاس پیامبر آمده
گل بریزید عاشقان زهرای اطهر آمده
جلوه ی این ، نورِ سرمد
تهنیت باد ، یا محمد
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
عصمت ذات خداوندی به دنیا آمده
عیدی ا زمولا بگیر ای که زهرا آمده
ذکر جنت ، ذکر رضوان
فاطمه جان ، فاطمه جان
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
کوثر قرآن چه زیبا و مطهر آمده
روح ما بین دو پهلوی پیمبر آمده
گویم از جان ، با دلی شاد
یا خدیجه تهنیت باد
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
کُفو مولا جان طاها آمده خوش آمده
حضرت امّ ابیها آمده خوش آمده
رکن و بیت و زمزم است او
آبروی عالَم است او
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
حقّ این دختر بیا و از سرِ لطف و وفا
یکی مدینه روزیِ این جمع کن یا مصطفی
عیدیِ ما رو عطا کن
قسمت ما کربلا کن
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
به گل طلعت او هر دو جهان زیبا شد
ذکر جان و دل ما سوره ی اعطینا شد
عصمت کبری خوش آمد خوش آمد
بضعه طاها خوش آمد خوش آمد
یاور مولا خوش آمد خوش آمد
امّ ابیها خوش آمد خوش آمد
امّ ابیها یا زهرا…سیدتی یا فاطمه
آمده فاطمه غرق شعف شد هر دل
رحمت خاص خدا گشته به عالم نازل
روح مناجات عالم یا زهرا
قبله ی حاجات عالم یا زهرا
کعبه و میقات عالم یا زهرا
مادر سادات عالم یا زهرا
امّ ابیها یا زهرا…سیدتی یا فاطمه
سائل ِ دربه در ِ بی سروپا را بطلب
دل ما تنگ مدینه شده ما را بطلب
مهر تو در سرشت ما یا زهرا
پاکی سرنوشت ما یا زهرا
قسم به رضوان و جنت،که باشد
تربت تو بهشت ما یا زهرا
امّ ابیها یا زهرا…سیدتی یا فاطمه
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
غنچه زده مثه یک گل خنده روی لب طاها
به یمن مقدم زهرا حضرت امّ ابیها
مبارکه،جلوه ی نور الهی جان احمد جان حیدر
از سوی حق،گشته نازل نور اعطینا به قرآن پیمبر
به یُمن او، همه ی عالم بهشت رحمت حق شد سراسر
مظهر لطف و حقیقت رحمت
سوره قدر صحیفه ی عصمت
عصمت کبری یا زهرا یا زهرا
طلوع شمس جمالش به لطف ایزد سرمد
مبارکه یا خدیجه مبارکه یا محمد
وجود ِ او،از سما تا به زمین در حال ِ اِجلال ِ نُزوله
مقام او،واقعاً که برتر از اندیشه و کُلّ عُقوله
عبادت و بندگی تنها فقط با امضای زهرا قبوله
شکر للّه که فدای زهراییم/تا قیامت ما گدای زهراییم
عصمت کبری یا زهرا یا زهرا
خدا خودش میدونه که آرزوی ما همینه
وهابیت بشه نابود ما هم بیاییم به مدینه
یا فاطمه،حاجت این سربازای لشگر عشق و روا کن
یا فاطمه نوکرا و سینه زن های حسینت رو دعا کن
یا فاطمه ما رو اهل امر ِ بر معروف و اهل کربلا کن
امر ِبر معروف مرام ِ آل الله/نهی از منکر پیام آل الله
عصمت کبری یا زهرا یا زهرا
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
جشن میلاد مادر اربابم حسینه
اونکه بر مصطفی و حیدر نور دوعینه
فاطمه فاطمه یا زهرا ام ابیها
سوره کوثر پیمبر آمد خوش امد
هستی و دلربای حیدر آمد خوش آمد
فاطمه فاطمه یا زهرا ام ابیها
اونکه شد هل اتی به شأنش نازل ز ایزد
در شرافت باشه از اهل عالم سر آمد
فاطمه فاطمه یا زهرا ام ابیها
با ولایت شده عجین تار و پود و هستش
برترین فرد عالمین زد بوسه به دستش
فاطمه فاطمه یا زهرا ام ابیها
دوس دارم جون بدم برای زهرای اطهر(س)
هرچی دارم بشه فدای زهرای اطهر(س)
فاطمه فاطمه یا زهرا ام ابیها
عشق مولا و عشق زهرا راه نجاته
شاه کلید در بهشته ، سرّالحیاته
فاطمه فاطمه یا زهرا ام ابیها
از عنایات فاطمی رحمت منجلیه
رمز معراج روح و جانها ، یک یا علیه
فاطمه فاطمه یا زهرا ام ابیها
برا مدرصه خوبح❤
مدرصه ؟؟؟
خوبح؟؟؟
دهه نودیا چقد ترسناکن
اولی خیلی خوب بود
لطف دارید.
هیچ کدوم خوشم نیومد متاسفانه من دوبیت ناب میخواستم برای پوستر