متن درباره فصل بهار | ۱۴۰ شعر و متن در مورد فصل بهار عاشقانه و زیبا

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم تعداد ۱۴۰ متن درباره فصل بهار را برای شما عزیزان درج کنیم.

با توجه به فرار سیدن فصل زیبای بهار و زیبایی هایش و همچنین رفتن به طبیعت و لذت بردن و گرفتن عکس یادگاری

در این ایام ممکن است که بخواهید تصاویر زیبای خودتون رو استوری کنید و یا یک پست منتشر کنید.

برای اینکار حتما دنبال یک متن زیبا و یا شعر جذاب و متن درباره فصل بهار می گردید که حس خودتون رو منتقل کنید به مخاطبان

از همین رو در ادامه یک مجموعه کامل را برای شما کاربران فهیم جمع آوری کرده ایم.

امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد .با ما همراه باشید…

متن درباره فصل بهار | ۱۴۰ شعر و متن در مورد فصل بهار عاشقانه و زیبا

متن درباره فصل بهار

باد نوروزی همی در بوستان بتگر شود

تا زصنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

باغ همچون کلبه بزاز پردیبا شود

راغ همچون طبله عطار پرعنبر شود

روی بند هر زمینی حله چینی شود

گوشوار هر درختی رشته گوهر شود

چون حجابی لعبتان خورشید را بینی به ناز

گه برون آید زمیغ و گه به میغ اندر شود

افسر سیمین فرو گیرد زسر کوه بلند

بازمینا چشم و زیبا روی و مشکین سر شود

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

ای نیم تو سنگ و نیم دیگر آهن
با این همه غم ببین چه کردی با من
پاییز شدم … دعایت مقبول افتاد
حالا دل تو بهار ؛ چشمت روشن !

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

مژده ای مرغ چمن فصل بهار آمد

باز موسم مِی زدن و بـوس و کنـار آمد باز

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی

چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی

خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی

همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بیشتر بخوانید >> انشا درباره بهار

بهار خوش عذار آمد
بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم، اوان لاله زار آمد
ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد
گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت
همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد
سمن با سرو می‌گوید که مستانه همی‌رقصی
به گوشش سرو می‌گوید که یار بردبار آمد
بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
همی ‌زد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی
بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد
صنوبر گفت راه سخت، آسان شد به فضل حق
که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد
ز ترکستان آن دنیا بنه ترکان زیبارو
به هندستان آب و گل به امر شهریار آمد

مولانا

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن درباره فصل بهار جدید

بوی شکفتن رسید
منتظران بهار! بوی شکفتن رسید
مژده به گل‌ها برید، یار به گلشن رسید
لمعه مهر ازل، بر در و دیوار تافت
جام تجلی به دست، نور ز ایمن رسید
نامه و پیغام را رسم تکلف نماند
فکر عبارت کراست معنی روشن رسید
زین چمنستان کنون، بستن مژگان خطاست
آینه صیقل زنید دیده به دیدن رسید
بیدل از اسرار عشق، هیچ کس آگاه نیست
گاه گذشتن گذشت، وقت رسیدن رسید

بیدل

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن درباره فصل بهار جدید

زیبای من!
به شوق تو قدم در خیابان می گذارم…
درختان بهاری را تماشا می کنم و مست می شوم از بوی شکوفه و سبزه و باران…

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار

همان کوچه ای بود

که دستانت را گرفتم

و گرنه

این فروردین آب زیرکاه تظاهر به بهار می کند

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

باران
چه دلبری می کند برای بهار
پاییز کم بود
بهار هم عاشق شد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

تو اگر بهار را صدا کنی
‎می آید
‎حتی اگر دلش
‎جا مانده باشد میان برف‌ ها

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

می چسبد در این بهار
کنار این شکوفه ها
کنار باران های بی قرار و ناگهانی
یک فنجان چای بهار نارنج

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

جملات کوتاه در مورد فصل بهار

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سفید
برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک رسیده اینک بهار
خوش به حال روزگار

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

سر سبزترین بهار تقدیم تو باد
آواز خوش هزار تقدیم تو باد
گویند که لحظه ایست روئیدن عشق
آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهاری داری از وی بر خور امروز

که هر فصلی نخواهد بود نوروز

گلی کو ، را نبوید ، آدمی زاد

چو هنگام خزان آید برد ، باد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا
نگذاشت به درد دل افکار مرا
چون سوی چمن روم که از باد بهار
دل می‌ترقد چو غنچه، بی‌یار، مرا

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

گلبرگ برد باد بهاران به کجا
سنبل رود از شبنم بستان به کجا
ای عارض یار من شتابان به کجا
وی زلف نگار من پریشان به کجا

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

از آتش لاله، پرفروغش کرده
دلخوش همگی را به دروغش کرده
ما بی تو بهارمان کجا بود عزیز؟!
تقویم نیامده شلوغش کرده

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

در وقت بهار جز لب جوی مجوی
جز وصف رخ یار سمن‌روی مگو
یجز باده گلرنگ به شبگیر مگیر
جز زلف بتان عنبرین بوی مبوی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن زیبا در مورد آمدن بهار

متن زیبا در مورد آمدن بهار

باران زده و هوای فروردین است
موسیقی باغ، بانگِ بلدرچین است
پلکی بگشا و باز کن پنجره را
هر صبح بهار با تو عطرآگین است

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس
از قافله‌ی بهار نامد آواز
تا لاله به باغ سر نگون ساخت جرس

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

هر چلچله بی قرار برمی گردد
خوشبختی روزگار برمی گردد
لبها رز قرمزند و چشمانت برگ
با خنده ی تو بهار برمی گردد!

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

خوش وقت بهار و سبزه و دامن کشت
با پسته دهن شکر لب حور سرشت
در باغ مراد ما چنین سرو نرست
بر خاک امید ما کس این دانه کشت

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بیشتر بخوانید >> مدل مانتو بهاره

نامه‌ات را هنوز می‌خوانم
گفته بودی بهار می‌آیی
می‌نویسم قطار اما تو
با کدامین قطار می‌آیی؟!

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

ای آنکه ز عشق تو مرا نیست قرار
زین بیش بدست غصه خاطر مسپار
بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر
بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

امسالم و پیرارم و پارم رد شد
از شهر جوانی‌ام قطارم رد شد
مانند زنی سبزه بهار عمرم
زنبیل به دست از کنارم رد شد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

شعر عاشقانه در مورد بهار

به نوبهار جهان تازه گشت و خرم گشت
درخت سبز عَلَم گشت و خاک مُعْلَم گشت
نسیم نیم‌شبان جبرئیل گشت مگر
که بیخ و شاخ درختان خشک مریم گشت

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

دل بی‌تو درون سینه‌ام می‌گندد
غم از همه سو راه مرا می‌بندد
امسال بهار بی تو یعنی پاییز
تقویم به گور پدرش می‌خندد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بازم غم عشق یار در کار آورد
غم در دل من، بین، که چه گل بار آورد؟
هر سال بهار ما گل آوردی بار
امسال به جای گل همه خار آورد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

از بس خوش و مست و دلربا می‌آیی
چون باد بهار جانفزا می‌آیی
دل خانه عشق توست آبادش دار
چون خانه خراب شد کجا می‌آیی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

اعجازِ بلند ِ قاضی الحاجاتی
قرآن مصوّری، پر از آیاتی
دستار تو سبز و احترامت واجب
یعنی که تو ای بهار از ساداتی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

ای ابر بهار خانه پرورده توست
ای خار درون غنچه خون کرده توست
ای غنچه عروس باغ در پرده توست
این باد صبا این همه آورده توست

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن درباره فصل بهار برای کپشن

بهار آیو به صحرا و در و دشت
جوانی هم بهاری بود و بگذشت
سر قبر جوانان لاله رویه
دمی که گلرخان آیند به گلگشت

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

آراست بهار کوی و دروازه خویش
افگند به باغ و راغ آوازه خویش
بنمای بهار را رخ تازه خویش
تا بشناسد بهار اندازه خویش

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

عزیزان موسم جوش بهاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل
که دنیای دنی بی اعتباره

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بیشتر بخوانید >>  عکس پروفایل گل

صف زد حشم بهار پیرامن گل
ابر آمد و پر کرد ز در دامن گل
با این همه جان نماند اندر تن گل
گر تو به چمن درآیی ای خرمن گل

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار آیو به هر شاخی گلی بی
به هر لاله هزاران بلبلی بی
به هر مرزی نیارم پا نهادن
مبو کز مو بتر سوز دلی بی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

ای عهد تو عید کامرانی پیوست
افتاد بهار پیش بزم تو ز دست
زیبنده‌تر از مجلس تو دست بهار
بر گردن عید هیچ پیرایه نبست

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

اکنون که زمین شد ز بهاران همه گل
صحرا همه سبزه کوهساران همه گل
از فرقت توست در دل ما همه خار
وز طلعت تو به چشم یاران همه گل

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن ادبی درباره بهار

متن ادبی درباره بهار

بهار آمد زمین فیروزه‌گون شد
به عزم سیر، دلدارم برون شد
به گل‌چیدن درآمد یار فایز
همه گل‌ها ز خجلت سرنگون شد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

از عشق بهار و بلبل و جام طرب
گل جان چمن بود که آمد بر لب
لب کن چو لب چمن کنون لعل سلب
جان چمن و جان چمانه بطلب

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهاره جنگل و صحرا دوباره
سراسر سبزه و بنفشه زاره
هوا مست و زمین مست و زمان مست
دو چشمم روشن از دیدار یاره

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

دیدی که نسیم نوبهاری بوزید
ما را ز بهار ما نسیمی نرسید
دردا که چو گل پرده خلوت بدرید
آن گل‌رخ ما پرده نشینی بگزید

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهاره دشت و صحرا لاله زاره
خبر از عالم اسرار یاره
بخوانید و بکوبید و برقصید
که چرخ از کردهء خود شرمساره

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بنمود بهار تازه رخسار ای دل
بر باد نهاده باده پیش آر ای دل
اکنون که گشاد چهره گلزار ای دل
ما و می گلرنگ و لب یار ای دل

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهاره آی بهاره آی بهاره
تمام دشت و صحرا سبزه زاره
بروی شاخهء سبز درختان
قناری مست و بلبل بی قراره

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

شعر نو در مورد بهار

اندر دل من مها دل‌افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهاره آسمان پر ستاره
به چشمم جلوهء زیبای یاره
ندانم با که گویم این حکایت
که دل در بند گیسوی نگاره

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

از آمدنِ بهار و از رفتنِ دِی
اوراقِ وجودِ ما همی‌گردد طیمِی
خور، مخور اندوه که فرمود حکیم
غم‌های جهان چو زهر و تریاقش مِی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار آمد طبیعت گشته بیدار
چمن سرسبز شد از مقدم یار
شب هجران بلبل هم سر آمد
دلا بیدار شو ، بیدار ، بیدار

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بیشتر بخوانید >> عکس پروفایل نوروز

هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بیا بلبل بهار آمد دوباره
به صحرا گل به بار آمد دوباره
بخوان آواز شورانگیز هستی
صدای پای یار آمد دوباره

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

من بهار را در اردیبهشتی خلاصه میکنم که صدای گنجشک ها هنگام صبح مرا به وجد می آورد

هوای اردیبهشت را نفس می کشم و لذت میبرم و خدا را سپاس می گزارم

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن درباره فصل بهار برای استوری

بهار ادامه ی گل های پیراهن توست…

آنقدر متواضع نباش بانو به روی خودت و دنیا بیاور که تمام گل ها تمام باران ها همه ی بهار تویی…

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار بستر مهر است و دفتر معرفت، قصه هستی است

حکایت وابستگی ها و فراموشی خستگیها

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

صد فصل بهار آید و
بیرون ننهم گام !
ترسم که بیایی تو و
در خانه نباشم …

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

خودت گفتی که وعده در بهار است

بهار آمد دلم در انتظار است

بهار هر کسی عید است و نوروز

بهار عاشقان دیدار یار است

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار آمد
اما…
بهار من نیامد
و من هنوز توى هواى سرد زمستانم سر میکنم!

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار آمد تا بگوید :
حتی اگر نمی شود که همیشه سبز ماند ، ولی می توان
دوباره و دوباره و دوباره ، سبز و پر شکوفه و پر از جوانه شد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن عاشقانه در مورد بهار

متن عاشقانه در مورد بهار

چند گویی که چو هنگام بهار آید

گل بیارید و بادام به بار آید

روی بستان را چون چهره ی دلبندان

از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید

این چنین بیهوده ای نیز مگو با من

که مرا از سخن بیهوده عار آید

شصت بار آمد نوروز مرا مهمان

جز همان نیست اگر ششصد بار آید

هر که را شست ستمگر فلک آرایش

باغ آراسته او را به چه کار آید ؟

سوی من خواب و خیال است جمال او

گر به چشم تو همی نقش و نگار آید

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

دوباره آمد از راه

بهار سبز و زیبا

جوانه زد درختان

در ده کوچک ما

پروانه ‏های رنگی

می‏رقصند روی گل ها

در دشت و در بیابان

در باغ های زیبا

مادربزرگ خوبم

دوباره سفره چیده

هفت سین سفره گوید

که سال نو رسیده

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

رعد همی زند دُهل ، زنده شده است جزء و کل

در دل شاخ و مغز گل بوی بهار می‏کشد

آن‏که ضمیر دانه را علت میوه می‏کند

راز دل درخت را بر سر دار می‏کشد

لطف بهار بشکند رنج خمار باغ را

گرچه جفای دی کنون سوی خمار می‏کشد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

شعر عاشقانه بهار

در زمستانی که بی‌هنگام آمده بود
و ابرهایی که ناغافل،
تو
بهار را به پنجره‌ام هدیه کردی
و ماه مهربان را
به دست‌هایم.حالا کجا مانده‌ای
دوباره بیایی کنار پنجره‌ام
بگویی: سلام،
بهار آورده‌ام، نمی‌خواهی؟

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

عید آمده سربه سبزه وگل بزنیم

با برگ شقایقی تفال بزنیم

هر چند که دوریم زهم با دم عشق

بین دلمان تا به ابد پل بزنیم

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

میدانم!

بهار خنده ی زیبای توست که

هر روز در دلم سبز میشود …

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار یک نقطه دارد

نقطه آغاز بهار

زندگیتان بی انتها باد …

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

هیچکس هیچ فصلی را بر بهار ترجیح نمی دهد

بهار فصل رهایی از “ خاک ” است

بیایید همه ی فصل ها بهاری بمانیم …

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار بمو بهار،تی تی درنه

پیغوم هادین که سال اتی بهییه

ونوشه نوج بزو بیشار بهییه

ککیمار لمه سر سوار بهییه

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار سخاوتمند است

دامنی از گل به زمین می بخشد

کمی پای درس بهار بنشینیم …

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن درباره فصل بهار قشنگ

بهار

میان سفره ی هفت سین

شکوفه کرده است

در قاب عکس تو !

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

گلها جواب زمین اند به سلام آفتاب

نه زمستانی باش که بلرزانی

نه تابستانی باش که بسوزانی

بـــــــــــهاری بــــــــاش تا برویــــــــانی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار بهترین بهانه برای آغاز

و آغاز بهترین بهانه برای زیستن است …

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بیشتر بخوانید >>  مانتو بهاری | ۴۰ مدل مانتو دامندار و سارافون سنتی دخترانه

پاییز و زمستان تمام شد

روز های بهاری در پیش است

باز کن پنجره ها را

عطر شکوفه ها درراه است …

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

دوستت دارم هام تا ابد مال تو

که تقویم بر هیچ روزی ورق نمی خورد الا بهار نگاهت

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

دستان پرنوازش بهار ، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد،

و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند.

در سال جدید خورشیدی، سبزی ، شادی ، کامیابی، بهره وری، اثربخشی فعالیتها و بهروزیتان را از درگاه ایزد منان آرزومندم.

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

جملات زیبا در وصف بهار

جملات زیبا در وصف بهار

با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد،

سالی دیگر گذشت

روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

و بر آمد بهاری دیگر

مست و زیبا و فریبا ، چون دوست

سبدی پیدا کن ،پر کن از سوسن و سنبل که نکوست

همره باد بهاری بفرست :

پیک نوروزی و شادی بر دوست !

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار، نـیم بهار، ربـع بـهار،  بهار را قسمت کردند؛

بازارشان سکه شد!

دوست عزیز

سبز ترین و همیشگی ترین بهار ها را برایت آرزو مندم

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

.
طوفان گل و جوش بهار است ببینید

اکنون که جهان برسرکار است ببینید

این آینه هایی که نظر خیره نمایند

در دست کدام آینه دار است ببینید

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

افسردگی و سردی زمستان ، محصول” کج ” ایستادن خورشید است .
تنها با ” راستیِ ” اوست که بهار می رسد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

چند روز دیگه بهار میاد و همه‌ چیز رو تازه می‌کنه ، سال رو ، ماه رو ، روزها رو ، هوا رو ، طبیعت رو ،

ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به همه اون تاز‌گی می‌ ارزه ، دوستیمون

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن با کلاس درباره فصل بهار

با شکفتن اولین شکوفه در بهار بود که عشق به خانه من آمد
اینک در بهاری دیگر سرشار از حس زیستنم کنار تو همسر دوست داشتنی من

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست
و هر سال رستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم
و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن و تباهی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی
این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید در این عید و در این سال جدید
آرزویی است که از دوست به یار آمده است

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

گل از شاخه تابید خورشید وار
چو آغوش نوروزر پیروز بخت
گشوده رخ و بازوان درخت
گل افشانی ارغوان
نوید امید است در باغ

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود

درود باد بر این موکب خجسته، درود

به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل

به هرچه برگذری، اندُهی کند بدرود

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن توصیف فصل بهار

متن توصیف فصل بهار

بیا دوباره پاک کن ز جاده‌ها غبار را به عاشقان نوید ده، رسیدن بهار را

تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو

بیا و پاک کن ز دل، حدیث انتظار را.

اللهم عجل لولیک الفرج

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

امسال بهار غرق ماتم باشد
نوروز با فاطمیه توام باشد
کی شاد شود شیعه دلش از نوروز
وقتی که دل علی پر از غم باشد.

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

هی شهر و دیار را سیاسی کردند

گل های انار را سیاسی کردند

ما معتقدیم یک بهار آمدنی‌ست

انگار بهار را سیاسی کردند.

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بی تو گل روی شاخسار می شکند

قلب باغ از غم بهار می شکند

با ظهور تو ای تمام خوبی ها شیشه ی عمر انتظار می شکند.

“اللهم عجل لولیک الفرج”

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار ثانیه ثانیه میرسد.

و اینجا کیست به جز من به اندازه

تمام شکوفه های بهاری دوستت دارد..

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

خوش آمد بهار

گل از شاخه تابید خورشید وار

چو آغوش نوروزر پیروز بخت

گشوده رخ و بازوان درخت

گل افشانی ارغوان

نوید امید است در باغ

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

شعر در مورد بهار

بوی مطبوعِ گل و منظره‌ای رو به بهار

پنجره پشت ِ خودش یک من و تو کم دارد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

آغاز بهار بر شما مبارک

دنیا را برایتان شاد شاد

و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم

هر روزتان نوروز

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

لحظه ای که سال تحویل میشه …

تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند میزنی …

کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه تا لبخند همیشه مهمون لبای سرخت بمونه…

سال نو مبارک گلم

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

ایمان بیاوریم به بهار

به عشق، به بوسه …

ایمان بیاوریم

به انتظار آغوش‌ های بی‌ هوس

دنیا جهنم است برای آنهایی که ایمان نیاورده‌ اند !

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

آیینِ دل تو، مهربانی‌ست، عزیز

در سینه، بهار جاودانیست، عزیز

هر لحظه نگاهت به دلم می‌ گوید

عشق تو دلیل زندگانیست، عزیز

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

چنان که یخ زده تقویم‌ها اگر هر روز

هزار بار بیاید بهار، کافی نیست

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن درباره فصل بهار کوتاه

کافی ست دلت بهار باشد
از اشک تو سبز می شود خار
از خنده ات آب می شود برف
در دشت تو لانه می کند سار

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بـــهار را ببین
چگونه از خود می تــکانَد برگ های فرسوده را
تو هم جوانه ای بزن
ســبز شـــو
بـهـار
ادامه ی لبخندهای تو خواهد بود…

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد و بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است

همه چلچله ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکباره آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه جشن اقاقی ها را
گل به دامن کرده است

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

سبزه‌ ها در بهار می‌ رقصند

من در کنار تو به آرامش می‌ رسم

و آنجا که هیچ‌ کس به یاد ما نیست

تو را عاشقانه می‌ بوسم

تا با گرمی نفس‌ هایم به لبانت جان دهم !

و با گرمی نفس‌ هایت جانی دوباره گیرم

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

با هم به تماشای رقص گیسوان رها در بادِ بید مجنون نشستیم،
دل های مان بی قرار بود،
بهار بود،
کنار تو همیشه بهار بود محبوب من

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

شعر در وصف بهار

تو را که می بینم عطر بهار نارنج در تمام شهر می پیچید
قدم که بر می داری هر درخت شکوفه می زند و نسیم بهاری با شوخ طبعی میان گیسوانت می دود
دوستت دارم عشقم

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی

ای سرانگشت تو آغاز گل افشانی‌ها

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

هوا عجیب بوی بهار گرفته است

دستم را بگیر

و برای لمس احساسی‌ ترین باران به خیابان ببر

خیالت راحت، این باران

از آسمان اردیبهشت می‌ بارد

خیسمان نمیکند

عاشق‌ ترمان می‌ کند !

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

هر گوشه سررسید من یعنی تو
ایام خوش سعید من یعنی تو
ای در تو خلاصه عشق، هستی، فردا
لبخند بهار و عید من یعنی تو

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

دستانت بهار است
زنده می کند مرا
هر کلام تو
شعر است که بر من می بارد
و نگاهت قشنگ ترین آواز جهان است
که مرا به خود می خواند عِشـق من

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

متن درباره فصل بهار بلند

متن درباره فصل بهار بلند

نوبهار است

در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

شیشه عطر بهار …
لب دیوار شکست !
و هوا پر شد از بوی خدا
و من اینگونه دعایت کردم
که خدا در همه جا باز کنارت باشد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار گل بسر روزگار می ریزد

شکوفه بر سر هر شاخسار می ریزد

رسیده است بهار از دیار سبز بهشت

شراب سرخ به هر لاله زار می ریزد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

همیشه یادتان باشد که زندگی پیشکشی است برای شادمانی و خوب زیستن، لبخند زیباترین آرایش هر فرد است و مثبت اندیشی کلید خوشبختی. زندگی کوتاه تر از آن است که خود را بخاطر مسائل  و انسانهای بی ارزش دچار استرس کنید ، اگر کسی با شما بدرفتاری کرد مطمئن باشید مشکل از اوست نه شما ، چرا که انسانهای نرمال هیچ گاه درصدد تخریب دیگران نیستند  . از همه لحظه های عمرتان لذت ببرید، و بر این باور باشید که موقعیت کنونی شما سرنوشت نهایی شما نیست ، روزهای ایده ال و زیبا در راهند.  کمتر قضاوت کنید و بیشتر بپذیرید و به کسی آسیب نرسانید و همانگونه که دوست دارید زندگی کنید و اهمیت ندهید که دیگران درباره شما چگونه فکر می کنند و چه می گویند و اجازه ندهید رفتار دیگران ارامش درونی شما را به هم بریزد و به یاد داشته باشید نیازی نیست کارهای بزرگی انجام دهید همین که کارهای کوچک را با عشقی بزرگ اجام دهید کافیست.

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار آمده با شعرهای نغز و لطیف

به طبع من غزل آبدار می ریزد

بهار آمده با دانه های مروارید

به روی باغ و چمنها نثار می ریزد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

تو در امید بهاری بگو کدام بهار
تو در هوای نسیمی بگو کدام نسیم
گمان مدار که ما
در این بهار به گل ها و سبزه ها برسیم
بهار ما ز تبسم لطیف بیزارست
ولی نسیم غم جانگداز بسیارست
گل بهار کجاست
گل بهار جوان فتاده در خونست
گل بهار رخ مادران محزونست
چمن کجاست بگو ؟
تمام صحنه ی میدان جنگ ما چمن است
گلشن برادر تو یا پسر عموی من است
نوای بلبل ای نوبهار دانی چیست
صدای غربت مردان خسته ی وطن است
صدای ضجه نو باوگان بی مادر
فغان دختر بیچاره در عزای پدر
غریو گریه ی طاقت گداز مرد و زن است
چه گویم ای همدرد
ز گریه سرشارم
بیا که بر ستم روزگار گریه کنیم
بیا به یاد دل داغدار گریه کنیم
بیا به درد زمان زار زار گریه کیم
بیا از اینهمه داغ کنار لاله چو ابر بهار گریه کنیم
تو در امید بهاری بگو کدام بهار ؟

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

در این شبگیر
کدامین جام و پیغام صبوحی مستتان کرده ست؟ ای مرغان
که چونین بر برهنه شاخه های این درخت برده خوابش دور
غریب افتاده از اقران بستانش در این بیغوله ی مهجور
قرار از دست داده، شاد می شنگید و می خوانید؟
خوشا، دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر پیر بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟
کدامین جام و پیغام؟ اوه
بهار، آنجا نگه کن، با همین آفاق تنگ خانه ی تو باز هم آن کوه ها
پیداست
شنل برفینه شان دستار گردن گشته، جنبد، جنبش بدرود
زمستان گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش
بهار آنجاست، ها، آنک طلایه ی روشنش، چون شعله ای در دود
بهار اینجاست، در دلهای ما، آوازهای ما
و پرواز پرستوها در آن دامان ابرآلود
هزاران کاروان از خوبتر پیغام و شیرین تر خبرپویان و گوش آشنا جویان
تو چه شنفتی به جز بانگ خروس و خر
در این دهکور دور افتاده از معبر
چنین غمگین و هایاهای
کدامین سوگ می گریاندت ای ابر شبگیران اسفندی؟
اگر دوریم اگر نزدیک
بیا با هم بگرییم ای چو من تاریک

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

بهار نغمه سرای طبیعت آمده است

ترانه بر لب هر جویبار می ریزد

بهار آمده با یاسهای زرد و بنفش

شمیم عطر به هر کوهسار می ریزد

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

حافظ

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

اندر دل من مها دل‌افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

مولانا

——–✬✬✬❖✬✬✬❖✬✬✬——–

برخیز که می رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد زپیش ایوان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بر خیز که باد صبح نوروز
در باغچه می کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان

سعدی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

بهاری داری ازوی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد
نظامی گنجوی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

سالی
نوروز
بی چلچله بی بنفشه می آید،
جنبش ِ سرد ِ برگ ِ نارنج بر آب
بی گردش ِ مُرغانه ی رنگین بر آینه
سالی
نوروز
بی گندم ِ سبز و سفره می آید،
بی پیغام ِ خموش ِ ماهی از تُنگ ِ بلور
بی رقص ِ عفیف ِ شعله در مردنگی.
سالی
نوروز
همراه به درکوبی مردانی
سنگینی بار ِ سال هاشان بر دوش:
تا لاله ی سوخته به یاد آرد باز
نام ِ ممنوع اش را
وتاقچه گناه
دیگربار
با احساس ِ کتاب های ممنوع
تقدیس شود.
در معبر ِ قتل ِ عام
شمع های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه های بسته
به ناگاه
فراز خواهدشد
دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد
لبان فراموشی به خنده باز خواهدشد
وبهار
درمعبری از غریو
تاشهر
خسته
پیش باز خواهدشد
سالی
آری
بی گاهان
نوروز
چنین آغاز خواهدشد
احمد شاملو

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

من به باغ گل سرخ
همره قافله رنگ و نگار
به سفر رفتم
از خاک به گل
رقص رنگین شکفتن را
در چشمه نور
مژده دادم به بهار
“هوشنگ ابتهاج”

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

باد بهاری وزید، از طرف مرغزار
باز به گردون رسید، ناله هر مرغ‌ زار
سرو شد افراخته، کار چمن ساخته
نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار
گل به چمن در برست، ماه مگر یا خورست
سرو به رقص اندرست، بر طرف جویبار
شاخ که با میوه‌ هاست، سنگ به پا می‌خورد
بید مگر فارغست، از ستم نابکار
شیوه نرگس ببین، نزد بنفشه نشین
سوسن رعنا گزین، زرد شقایق ببار
خیز و غنیمت شمار، جنبش باد ربیع
ناله موزون مرغ، بوی خوش لاله‌ زار
هر گل و برگی که هست، یاد خدا می‌ کند
بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار
برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش
هر ورقی دفتریست، معرفت کردگار
وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار
بلبل دستان بخوان، مرغ خوش الحان بدان
طوطی شکرفشان، نقل به مجلس بیار
بر طرف کوه و دشت، روز طوافست و گشت
وقت بهاران گذشت، گفته سعدی بیار
“سعدی”

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

شعر بهار از سعدی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
سعدی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه گل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
فروغی بسطامی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز
از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک
وز تابش روی تو برآید دو شب از روز
سنایی غزنوی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
حافظ شیرازی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

اندر دل من مها دل افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
مولانای بلخی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
“حافظ”

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

اشعار بهار از جامی
بگشا نقاب از رخ باد بهاران
شد طرف چمن بزمگه باده گساران
شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند
رو سوی تماشای چمن لاله عذارن
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
گشتند در این باغ و گذشتند هزاران
بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت
سربسته پیامی ز دل سینه فگاران
جامی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

سپیده‌ دم، نسیمی روح پرور
وزید و کرد گیتی را معنبر
تو پنداری ز فروردین و خرداد
به باغ و راغ بُد پیغام آور
به رخسار و به تن مشاطه کردار
عروسان چمن را بست زیور
“پروین اعتصامی”

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار
پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد
حبذا باد شمال و خرما بوی بهار
بادگویی مشک سوده دارد اندر آستین
باغ گویی لعبتان جلوه دارد در کنار
ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله
نسترن لولوی لالا دارد اندر گوشوار
تا بر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
پنجه های دست مردم سر برون کرد از جنار
راست پنداری که خلعتهای رنگین یافتند
باغهای پر نگار از داغگاه شهریار
فرخی سیستانی

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز / که گرد عارض بستان بنفشه دمید
بهار می گذرد دادگسترا دریاب / که رفت موسم حافظ هنوز می نچشید
حافظ

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

بهار آمد زمین فیروزه‌ گون شد
به عزم سیر، دلدارم برون شد
به گل‌ چیدن درآمد یار فایز
همه گل‌ ها ز خجلت سرنگون شد

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

خوشا بهارا خوشا میا خوشا چمنا
خوشا چمیدن بر ارغوان و یاسمنا
خوشا سرود نو آیین و ساقی سرمست
که ماه موی میانست و سر و سیم تنا
خوشا توانگری و عاشقی به وقت بهار
خوشا جوانی با این دوگشته مقترنا
خوشا مقارن این هر سه خاطری فارغ
زکید حاسد بدخواه و خصم راه زنا
خوشا شراب کهن در سبوی گردآلود
که رشح باران بسترده گردش از بدنا
خوشا مسابقهٔ اسب های ترکمنی
کجا چریده به صحرای خاص ترکمنا
درازگردن و خوابیده دم و پهن سرین
فراخ سینه و بالابلند و نرم تنا
بزرگ سم و کشیده پی و مبارک ساق
بلندجبهه و محجوب چشم و خوش دهنا
به فصلی ایدون کز خاربن برآید گل
نواخت باید برگل سرود خارکنا
ملک الشعرای بهار

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

بزرگا گیتی آرا نقش بند روزگارا
‌ای بهار ژرف
به دیگر روز و دیگر سال
تو می‌ آیی و
باران در رکابت
مژده‌ ی دیدار و بیداری
تو می‌ آیی و همراهت
شمیم و شرم شبگیران
و لبخند جوانه‌ ها
که می‌ رویند از تنواره‌ ی پیران
تو می‌ آیی و در باران رگباران
صدای گام نرما نرم تو بر خاک
سپیداران عریان را
به اسفندارمذ تبریک خواهد گفت
تو می‌ خندی و
در شرم شمیمت شب
بخور مجمری خواهد شدن
در مقدم خورشید
نثاران رهت از باغ بیداران
شقایق‌ ها و عاشق ها
چه غم کاین ارغوان تشنه را
در رهگذر خود
نخواهی دید
“شفیعی کدکنی”

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

هم آتشی
هم خانه خرابی داری
با این حال
خانه ات آباد باد ای عشق

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

شعر در وصف بهار از کسایی مروزی
زاغ بیابان گزید خود به بیابان سزید
باد به گل بر بَزید گل به گل اندر غژید
یاسمن لعل پوش سوسن گوهر فروش
بر زنخ پیلگوش نقطه زد و بشکلید
دی به دریغ اندرون ماه به میغ اندرون
رنگ به تیغ اندرون شاخ زد و آرمید
سرکش بربست رود باربدی زد سرود
وز می‌ سوری درود سوی بنفشه رسید

▂▃▄▅▆▇█•▩•█▇▆▅▄▃▂

شراب عشق میدهی خمار میکنی مرا
شمیم مهر میدمی مهار میکنی مرا
تمام شعر شاملو تمام حس حافظی
وشعر میشوی شبی بهار میکنی مرا
زچشم سرخ فام تو دو تیر داغ میچکد
کمی نگاه میکنی شکار میکنی مرا
لب تو سیب میزند و گندمی به زلف هات
چه نان و بوسه ای کنون نثار میکنی مرا
شکوفه های داغ تو و عطر کوچه باغ تو
شکوه یاس هستی و بهار میکنی مرا


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.