انشا مادر | ۲۵ انشا در مورد مهر مادری و لالایی مادر (ساده و ادبی)

اگر چه مادر و مهر مادری نیازی به آموزش و تعلیم و شرح و توضیح ندارند اما انشا مادر ، مهر مادری ، لالایی و عشق مادری و یا یا نقاشی و کاردستی در مورد مادر برای کودکان باعث میشود

آنها بیشتر به زحمات و فدارکاری های مادری که آنها را به دنیا آورده و برای لحظه لحظه بزرگ شدنشان ر نج زیادی کشیده است فکر کنند و بیشتر قدشناس مهربانی ها، ایثار هایشان باشند

ما هم در دلبرانه به این منظور ۲۵ انشا زیبا در مورد مهر مادری و روز مادر را در اینجا جمع آوری و بازنشر میکنیم تا الهام بخش نگارش انشا برای دانش آموزان پایه های مختلف تحصیلی باشد

این انشا ها با توجه به سختی و راحتی آن مناسب همه پایه های تحصیلی هم ابتدایی و هم راهنمایی و دبیرستان هستند

که میتوانید بسته به پایه تحصیلی خود مناسب ترین آنها را انتخاب کنید ، امیدوارم این مجموعه برای شما مفید واقعا شود

انشا مادر | ۲۵ انشا در مورد مهر مادری و لالایی مادر (ساده و ادبی)

انشا-مادر(۲۵)

موضوعات پیشنهادی انشا در مورد مادر: 

  1. انشاء مادر : در مورد زحمات و مشکلات و سختی های مادران انشا بنویسید .
  2. انشاء مادر :انشا در مورد روز مادر 
  3. انشاء مادر :انشا از زبان یک مادر شهید
  4. انشاء مادر :یک متن ادبی در مورد مهر و محبت مادر بنویسید . 
  5. انشاء مادر :یک انشا ساده در ۱۲ سطر در مورد مادر بنوسید
  6. انشاء مادر :چگونه باید به مادر خود احترام بگذاریم؟
  7. انشاء مادر :انشا با موضوع مادر یک فرشته مهربان 
  8. انشاء مادر :انشا در مورد مادر به زبان انگلیسی 
  9. انشاء مادر :انشا در مورد من مادرم را دوست دارم 
  10. انشاء مادر :انشا در مورد ” بهشت زیر پای مادران است 
  11. انشاء مادر :انشا در مورد لالایی و صدای لالایی مادر 
  12. انشاء مادر :انشا در مورد مادر از زبان خودش 
  13. انشاء مادر :انشا من یک مادر هستم
  14. انشاء مادر :انشا چگونه میتوانیم محبت های مادر را جبران کنیم . 
  15. انشاء مادر :انشا و مقاله احترام به مادر در کلام و احادیث اهل بیت.

انشا درباره محبت مادری

انشا درباره مادر (۹)

انشا مادر شماره ۱

موضوع انشا : انشا کوتاه به زبان ساده و کودکانه برای مادر 

مناسب پایه تحصیلی : سوم چهارم پنجم ( زبان کودکانه )

مقدمه: من مادرم را دوست دارم و این انشا را به او تقدیم میکنم

من مادرم را خیلی دوست دارم

چون او خیلی برای من زحمت میکشد

او برای من غذا درست میکند ، لباس هایم را میشورد و اتاقم را مرتب میکند .

او همیشه نگران درس و تحصیل من است ، در درس ها به من کمک میکند تا در آینده موفق باشم

وقتی تنها میشوم گاهی او با من بازی میکند تا خوشحال باشم و بخندم

بعضی شب ها برایم لالایی میخواند ، یا از روی کتاب های داستان برایم داستان میگوید تا بخوابم

هر وقت تنها هستم یا میترسم به بغل مادرم میروم چون او خیلی مهربان است و همیشه من را نوازش میکند

من میدانم هیچ کس در دنیا من را به اندازه مادرم دوست ندارد .

مادر ها همه چیزهای خوب را برای بچه هایشان میخواهند و همیشه نگران بچه هایشان هستند.

به همین خاطر است که میگویند بهشت زیر پای مادران است

نتیجه گیری: من همیشه سعی میکنم به مادرم احترام بگذارم و با درس خواندن و سعی و تلاش کاری کنم که در آینده موفق شوم تا پدر و مادرم از من راضی باشند و به من افتخار کنند.

 انشا مادر ساده

انشا مادر

انشا مادر شماره ۲

موضوع انشا : مادر عزیزم دوستت دارم  

مناسب پایه تحصیلی : همه پایه ها 

مادر عزیزم تو را بی نهایت دوست دارم…

گذشته از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت هایت …

باید اعتراف کنم وقتی میخندی من خوشبختم !

و چه تاثیر شفا بخشی دارد ” غصه نخور ، درست میشود ” گفتن های مادر ،

انگار اثری دارد که هزار قرص آرامبخش ندارد…

اصلا میدانید مادر من مدرک پزشکی ندارد؛ ولی دستهایش کاری میکنند که قرص و دوا نمیکند…

مدرک مهندسی ندارد، ولی از ویرانه های من با محبت هایش آدمی نو می سازد…

مادرم نقاش نیست، ولی با کلامش نقش لبخندی روی لب هایم می کشد که از پس هیچ نقاشی بر نمی آیند…

مادرم هنر موسیقی ندارد ، ولی آهنگ صدایش از هر موسیقی در جهان دل نواز تر است…

اسم مادرم در لیست بهترین سر آشپز ها نیست ، ولی عطر و طعم غذاهایش هوش از سرم می پراند…

راستش من بهشت را زیر پایش ندیدم، ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست…

بهشت نعمت وجودش است…

انشا نامه ای خطاب به مادرم

انشا مادر شماره ۳

موضوع انشا : خطاب به مادرم 

مناسب پایه تحصیلی : همه پایه های تحصیلی 

مادر مهربانم !

امروز میخواهم از تو چیزی بخواهم … میخواهم انقدر مهربان نباشی !

انقدر قوی نباش !

گاهی خسته شو ، گاهی غر بزن ، گاهی کم بیاور ،

گاهی اشک بریز، گاهی انقدر مهربان و دلسوز نباش

گاهی بگذار خانه نامرتب باشد ، گاهی غذا آماده نباشد ، گاهی لباس‌ها شسته نباشد…

گاهی دغدغه‌های ما دغدغه‌هایت نباشد ، گاهی نگرانم نباش ،

گاهی غم‌های ما ناآرامت نکند ، گاهی بیخیال باش، کمی بیخیال…

وقتی بی‌حوصلگی موبایلت را بگیر، گوشه‌ای دراز بکش و الکی فضای مجازی را به دنبال سرگرمی‌هایت بگرد

وقتی خسته ای ، بیخیال تمام کارها فقط گوشه‌ای بخواب…

گاهی صبح‌ها دیرتر از ما بیدار شو و شب‌ها زودتر از ما بخواب

گاهی پافشاری کن روی خواسته‌ های خودت ، و به خاطر ما خودت را فراموش نکن!

مادرم من تو را همیشه برای ما دیدم و با وجود تو خودم را کم دغدغه‌ترین فرزند دنیا

کاش می‌توانستی گاهی فقط برای خودت باشی و برای خودت زندگی کنی

و این تنها کاری‌ست که مادرها از پسش بر نمی‌آیند!

دوستت دارم مهربان ترین موجود روی زمین !

انشا در مورد مادرم دوستت دارم ادبی 

انشا در مورد مادر شهید

انشا مادر شماره ۴

موضوع انشا : انشا از زبان مادر شهید 

مناسب پایه تحصیلی : پنجم ششم هفتم هشت نهم 

مقدمه: من یک مادر هستم .

من یک مادر هستم و مثل همه مادران عاشق فرزندم بودم

زمانی که فرزندم کوچک بود چشم از او برنمیداشتم تا مبادا در هنگام بازی ها و شیطنت های کودکانه آسیبی به او نرسد

وقتی مریض میشد تا زمانی که دوباره خوب نمیشد چشم از او برنمیداشتم

وقتی لحظه ای دستش از دستم جدا میشد انگار جان من که از تنم جدا شده است .

حاضر بودم همه زندگی ام را بدهم و لحظه ای آرامش نداشته باشم اما کودکم همیشه شاد و سرزنده باشد .

همیشه دل نگران آینده اش بودم ، درس هایش ، اخلاق و رفتار و ایمانش

همه چیز گذشت و کودک شیطان و بازگوشم من حالا دیگر برای خودش مردی شده بود.

پسری مودب ، با حیا ، مومن ، درسخوان که هر وقت به قد و بالایش نگاه میکردم قند در دلم آب میشد .

اما اتفاقی افتاد که هیچ کدام از ما انتظارش را نداشتیم

جنگ شروع شد .

پسران و مردان شجاع و با غیرت ایران یکی پس از دیگری از خانواده های خود جدا شدند

تا برای دفاع از وجب به وجب خاک وطنشان تا پای جان بایستند

روزی که پسرم را برای رفتن به جبهه بدرقه میکردم گویی جانم را میدیدم که قدم قدم از من دور و دور تر میشود

اما با خود گفتم خون پسر من ، از خون پسران امام حسین (ع) که رنگین تر نیست

با خودم گفتم اگر پسرم را با اصرار در کنار خود نگاه دارم فردا قیامت در مقابل امام و شهدا و ائمه شرمنده خواهم شد.

حالا سال ها از رفتن پسرم میگذرد و من هرگز پس از آن روز جگر گوشه ام را ندیدم

شاید فکر کنید چطور با دلتنگی از میوه دلم سر میکنم .

سخت است اما تنها دلخوشی ام این است که من بهترین هدیه ای را که داشتم در راه اسلام و ایران دادم

و امیدوارم فردای قیامت کودک نازدانه ام را دوباره در آغوش بکشم .

انشا روز مادر

انشا مادر شماره ۵

موضوع انشا : انشا و متن ادبی در مورد مادر و مهر مادری 

مناسب پایه تحصیلی : پایه ششم به بالا

 

مقدمه: مادر ای ترانه زیبای هستی با یاد و خداوند مهربان از مهربانی تو می نویسم تا بگویم که عاشقانه تو را دوست دارم .

آن هنگام که درخشش چشمانت را در آسمان زندگی ام می بینم؛

آن هنگام که جوشش چشمه ی چشمت را در سراشیبی صورت زیبایت برانداز می کنم؛

زمانی که به یاد می آورم چگونه در جستجوی آغوش پرمهرت حجم خالی فضا را لمس می کردم و با بی تابی نامت را بر زبان می آوردم؛

دلم چون کودکی بازیگوش و بهانه گیر در کنج قفس سینه سر بر دیوار می کوبد.

عزیز من، عزیز بودنت را خدا دانست.

او که بهشت را زیر پایت نهاد؛ و تو را بزرگ و گرامی داشت.

گاه دست هایم روی موج احساس می لرزد و باران اشک در چشمانم به غم می نشیند.

چرا که جوانیت را به پای من ریختی تا جوانم کنی،

تا روزی کنارت بنشینم و سرم را بر زانویت بگذارم و نوازش دست هایت را روی صورتم احساس کنم؛

تا روزی تکیه گاهت شوم و انیس تنهاییت.

ای کسی که خورشید در مقابل مهربانی ات شرمنده می شود

و ماه چهره در نقاب می کشد،

هنگامی که رنج بی خوابی ات را که با گریه های شبانه ی من تفسیر می شود،

تصویر می کنم و زمانی که به یاد می آورم که نمی توانستم لحظه ای حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بی تو بمانم،

اشک روی چشمانم پرده می اندازد.

مادرم، ای امید من، هنگامی که با وجودت گل آرزوهایم شکوفه داد و دیوارهای سنگی سکوتم شکست.

تو به من زبانی آسمانی یاد دادی، تو آیینه ی آفتابی. مرا مثل آب جذب خودت کردی، تو مرا سبز کردی…

نتیجه گیری:

مادرم، ای آن که وجود مقدست سراسر عشق و ایمان و دل دریاییت به وسعت آسمان است، من با وا‍ژه هایم که لبریز عشق است همه جا می نویسم که دوستت دارم و بدان که تو را در ایمن ترین و زیباترین عضو بدنم جای داده ام و هر لحظه با هر تپش، قلبم نام زیبایت را زمزمه می کند. مادرم؛ عشق را بخاطر تو آموختم.  دوست داشتن را برای تو نوشتم و تویی که همیشه در زندگی ام ترانه ی امید سردادی. تو را دوست می دارم اگر باور کنی تو خدای روی زمینم هستی.

انشا مادرم دوستت دارم (۱)

انشا مادر شماره ۶

موضوع انشا : انشا کوتاه ادبی در مورد مادر 

مناسب پایه تحصیلی :همه مقاطع تحصیلی 

مادرم فرشته‌ایست

که عشقش در قلبم بی پایان است

مهربان ترین مخلوق خدا

تار و پود و جانِ من از وجود پرمهرت نیرو می گیرد

مادرم..

کوچکترین لبخند تو کافیست

تا احساس کنم زندگی هنوز هم در رگ های من جریان دارد

تویی که بهترین معلم زندگیم هستی

من از تو یاد گرفتم

چطور وقتی درد دارم لبخند بزنم و با سختی ها بجنگم

وجودت بوی بهشت می دهد

فرشته ی مهربانم

با هر لبخندت، زندگی می کنم

شک ندارم

حال خوب زندگی

در کنار تو بودن، خلاصه می شود… ،

انشا روز مادر

انشا مادر شماره ۷ 

موضوع انشا : انشا در مورد مادر با مقدمه و نتیجه گیری 

مناسب پایه تحصیلی : ششم هفتم هشتم نهم دهم 

مقدمه: بهشت تنها زیرپای مادران نیست. بهشت در دستان مادران است، که با دست های مهربانشان دست روی سرمان می کشند و در میان دست هایشان قد می کشیم و بزرگ می شویم. بهشت در دل های مادران است. در دل هایی که تنها دل نیست بلکه دریایی پر عظمت است که هرچقدر در میانشان شنا کنی و هر چقدر پارو بزنی به مقصد نمی رسی تنها در میان خوشی و لذت غرق می شوی.

مادر یعنی یک بغل تنهایی، نگرانی، دلشوره، صبر و از خودگذشتگی. مادر یعنی یک خروار محبت. مادر یعنی یک جهان عشق. عشق.مادر را نه می توان مانند کرد و نه می توان مثال زد. مادر یعنی هرچه بگوییم کم گفته ایم. مادر یعنی کسی که نه ماه تو را در وجودش با تمام وجود در آغوش گرفته، راه می رود به تو فکر می کند، می خندد به تو فکر می کند، غذا می خورد به تو فکر می کند و هر لحظه نام تو را صدا می زند. مادر یعنی قبل از هر کاری و هر فکری و هر تصمیمی فقط به تو فکر می کند، صلاحیت تو را بیشتر می خواهد و عاقبت به خیریت را بیشتر از همه دعا می کند.

مادر یعنی همیشه پشتت گرم است به کوهی محکم یعنی همیشه دلت روشن است به خورشیدی تابان. یعنی دستانت گره خورده به دستانی گرم که هر کاری کنی و هر تصمیمی بگیی ترکت نخواهد کرد و پابه پای تو گام بر می دارد دقیقا مانند همان کودکی که راه فتن را به تو آموخت و پابه پای تو خندیده و گریه کرد و شاد بود.

نتیجه گیری: تا مادر هست در کنارش بنشین. یک استکان چایی با او بنوش و کمی با او حرف بزن دقیقا همین الان که زمان داری و مادرت در کنارت است بهانه های بی جا را کنار بگذار و کمی از با او بودن لذت ببر و زمانی که از دستش دادی و دیگر در کنارت نبود دقیقا همین لحظات ساده نیز برایت آرزو می شود و تنها چیزی که برایت باقی می ماند حسرت است و حسرت.

این انشا از سایت انشاباز در اینجا بازنشر شده است .

انشا درمورد مادر

انشا مادر شماره ۸ 

موضوع انشا : انشا کوتاه و ساده در مورد مادر در ۱۲ خط

مناسب پایه تحصیلی : مناسب همه پایه های تحصیلی 

از زلالی چشمانت که دریایی از مهر و محبت در آن موج می زند؛

از قلب با صفایت که آکنده از شمیم معرفت است،

از تو ای یگانه؛ ای روشنایی؛ ای زندگی…

تو که با شکوفه ی لبخند زیبا می شوی؛

تو آن پناهگاهی هستی که مرا از هجوم سیاهی و تاریکی در امان می داری؛

اما من همیشه با نگاهی کودکانه همه چیز را به بازی می گیرم؛

وتو چه صبور و بردباری در برابر کردار من و چه مهربان و با صفا نوازشم می کنی.

من زندگی را با تو معنا می کنم،

زیرا بدون تو نمیتوانم معنایی برای زندگی خود تصور کنم.

غروب را دوست دارم با تو، زیرا مرا بر بالای بلند نگاهت می نشانی و من از منظره ی چشمان تو غروب را می نگرم.

دوستت دارم آن زمان که در پناه دست های مهربان تو آرامش می گیرم؛

دوستت دارم عاشقانه، صادقانه، بی نهایت، تا قیامت…ای مادر خوبم.

انشا مادرم دوستت دارم (۲)
موضوع انشا مهر مادری ، انشا با موضوع مهر مادری

انشا مادر شماره ۹

موضوع انشا : انشا ساده و روان دلنوشته برای مادرم

مناسب پایه تحصیلی : مناسب همه پایه های تحصیلی 

مامان خانم سلام !

از تو ممنونم که مامان من شدی….

از تو ممنونم که این‌همه اذیتت کردم و باز هم تا جایی حرفش پیش آمد گفتی که چقدر مرا دوست داری .  ممنونم که بد بودن ها و نجیب نبودن‌ های گاه‌گاهم را یادت رفته و هی می‌گویی چقدر فرزند داشتن نعمت و است و چقدر از من راضی هستی .

مامان خانم جان،

از تو ممنونم که دوستم داشتی و به من انگیزه‌ی پرواز دادی، که مهم نیست چند بار به عشق تو جَوگیر شدم و پریدم و با کله به زمین خوردم، مهم این است که تو به من باور پریدن و رها شدن دادی .

مامان خانم، غذاهایی که تو می‌پزی، بهترین غذاهای دنیاست، حتی همان‌ها که بخاطر فشار خونت بی‌نمکند، حتی همان‌ها که من درآوردی و مختص خودت هستند و همه چیز توی آن‌ها هست، از سیب درختی گرفته تا کلم بروکلی…

از تو ممنونم مامان خانم که هرکجای جهان که باشم نگران منی، که غذاهای سالم می‌خورم و زود و به موقع می‌خوابم یانه، که آدم‌های بد، کاری به کارم نداشته‌باشند و زندگی‌ام پر باشد از آدم‌های خوب‌.

دورت بگردم که حتی سرما هم که می‌خورم سریع برایم اسپند دود می‌کنی و صدقه می‌اندازی که «بترکد چشم حسود و بد نیت و بدخواه که چشم دیدن لبخندهای ساده‌ی دختر من را ندارند.»

چشم بد از تو دور و عمرت بلند باشد، تنت سلامت و دلت خوش که بهترین مامان خانم دنیایی.

باور نمی‌کنم هیچ مامانی به جز تو می‌توانست انقدر درست و حسابی، مامان من باشد.

خدا پشت و پناهت باشد مامان خانم جان.

انشا مهر مادری

انشا درباره مادر (۵)

انشا مادر شماره ۱۰ 

موضوع انشا : انشا در مورد روز مادر و روز مادر چه روزی است ؟

مناسب پایه تحصیلی : تاریخچه و معنی روز مادر

مقدمه:  آنچه مسلم است روز مادر روزی است که به یادبود و افتخار مادران در کشورهای مختلف گرامی داشته می‌شود. اما روز مادر در هر کشور و قومیتی به هر مناسبت و بهانه ای برگزار شود ، مهم این این است که بهانه ای باشد که حتی برای یک روز هم که شده بیشتر و بهتر به مادرهایمان نگاه کنیم ، رنج سال ها که بر دستان و پیشهانی آنها نشسته است را نظاره کنیم و بیش از پیش قدرشان را بدانیم .

روز مادر مصادف است با ولادت حضرت فاطمه زهرا درود الله علیها . در بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثت، دخترى پا به عرصه وجود نهاد، دخترى که همتاى على «ع»، سرمنشأ و ریشه سلسله امامت و ولایت، و الگوى تمامى مؤمنین و موحدین است، بانویی که گل سرسبد تمام بانوان عالم است؛ تنها زنی که پدرش معصوم ، شوهرش معصوم و خودش نیز معصوم بوده و پیامبر گرامی اسلام «ص» به او لقب اُم ابیها داده است،یعنی زنی که برای پدرش هم چون مادر بود.

در فرهنگ پر بار ایران اسلامی این روزبه عنوان روز مادر نام گرفته تا زنان و مادران این مرز و بوم از او درس ایمان ، فداکاری و مهربانی بیاموزند.

تاریخچه روز مادر در یونان به گذشته خیلی دور بر میگردد. ۲۵سال قبل از ظهور عیسی مسیح «ع» ، الهه های یونانی وجود داشتند که برای آن ها نوعی جشن مادر برگزار می شد.مردم هنگ کنگ ، پاکستان ، قطر ، عربستان سعودی و کشور امارات متحده ی عربی روز مادر را در ماه مه جشن می‌گیرند. مردم این کشورها که عموماً مسلمان اند، دراین روز به دیدن مادران خود می‌روند و با در دست داشتن هدایایی چون گل ، کیک ، اشیای زینتی و قیمتی از ایشان قدردانی میکنند.

نتیجه گیری:  گرچه هر کشوری با فرهنگ خاص خود برای انتخاب روز مادر نماد و دلیلی دارد. اما آنچه اهمیت دارد قدردانی و تشکر از مقام مادر است؛ و این مراسم بهانه ای است تا توجه بیشتری به مادران داشته باشیم و به آن ها ثابت کنیم که چقدر دوستشان داریم.

انشا لالایی مادر (۱)

انشا مادر شماره ۱۱

موضوع انشا : مادر یعنی …

مناسب پایه تحصیلی : نوجوانان

مقدمه: ای مادر ، ای فرشته مهربانی ها میخواهم از تو و با تو سخن بگویم.

مادر یعنی دلسوز و بی قرار، مادر یعنی امید در سختی ها، مادر یعنی رایحه ی خوش گل ها، مادر یعنی تمام وجود ما.

ای که همه جا هستی و بوی تو آرامش بخش دل هاست. ای که پادشاهان قدرتمند گدای دستای تواند. ای کسی که بهشت بی صبرانه مشتاق تو است.

بگو چگونه ستایش جان سوزی هایت را کنم،

بگو چگونه شب هایی را که در خواب ناز بودم و تو بیدار ماندی را جبران کنم،

بگو چگونه دوایی باشم بر درد های زندگی ات.

ای مادرم بدان تا تو به بهشت نروی به بهشت نمی روم، بدان پس از گذشت سال ها، سال مهرت در دلم جاری می ماند.

دوستت دارم، اشک های گوشه چشمت را هنگام موفقیتم دوست دارم،

نگاه مادرانه ات را هنگام جدایی ها دوست دارم و تا ابد محتاج دستانت هستم،

محتاج دستانی که سرم را نوازش می کرد، محتاج دستانی که پارچه ی خنک بر پیشانیم نهاد.

حتی محتاج آن دستانی هستم که سیلی بر صورتم نهاد و راه بد و راست را به من نشان داد.

نتیجه گیری: ای مادرم، ای کسی که هر چه گویم تلافی جانسوزی هایت نمی شود. ای کسی که آوردن نامت پر افتخار تر از قهرمان شدن در جهان است به خاط تمام خوبی هایی که در حقم کردی و من نادیده گرفتم مرا ببخش.

انشا درباره مادر (۷)

انشا مادر شماره ۱۲

موضوع انشا : متن زیبا و داستانی در مورد مادر به زبان انگلیسی 

مناسب پایه تحصیلی : پایه های بالاتر که با زبان انگلیسی آشنایی دارند.

مقدمه: THAT’S MOM….!!!​ این است معنی مادر​

WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN​
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم​​

BROTHER SAID : “ WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU?”​
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟​​

SISTER SAID:”WHY DIDN’T YOU WAIT UNTIL IT STOPPED”​
خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟​​​

DAD ANGRILY SAID: “ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALIST”.​
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد​​

BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID”​
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت:​​

“STUPID RAIN”​
باران احمق​​

THAT’S MOM….!!!​
این است معنی مادر​

نتیجه گیری :

Mother’s joy mother’s home positive energy waves mother’s

heart to all modesty mother’s mother’s mother’s family

the patient Madrzmyny hot holding the sacred center and heavenly love you

مادر یعنی شادی خونه مادر یعنی امواج انرژی مثبت مادر یعنی دلداری دادن به همه مادر یعنی حجب و حیا

مادر یعنی گرم نگه دارنده کانون مقدس خانواده مادر یعنی صبوری مادرزمینی و آسمانی دوستت دارم.

انشا انگلیسی مادر

انشا لالایی مادر (۲)

انشا مادر شماره ۱۳

موضوع انشا : لزوم احترام به مادر – بهشت زیر پای مادران است

مناسب پایه تحصیلی :  هشتم نهم دهم  ( با توجه به سنگین بودن متن مناسب پایه های بالاتر است)

مقدمه:

مادر کلمه مقدسی است که هر کس برای آن تعریف دارد اما این نوشته به بررسی معنای رفیع کلمه مادر و رنج و زحمتی مادری میپردازد و این که بیهوده نیست که میگویند بهشت زیر پای مادر است و احترام به مادر و جایگاه مادری همیشه واجب .

مادر کلمه است که هر انسان آگاه به آن آشنایی کامل دارد.

هر انسان از آوان طفولیت الی آخرین ساعت حیات خویش در فکر واندیشه این گوهر زیبا وگرانبها می باشد زمانیکه انسان پا به عرصه حیات و زندگی میگذارد همین مادر است که طفل خویش را با یک عالم مشکلات زنده گی تربیه وپرورش داده تا باشد مصدر خدمت برای خود وجامعه خویش گردد. شب زنده داری های مادر در آوان طفولیت بخاطر صحت وسلامتی طفلش وباخبری از آن هزاران تکالیف جدی دیگر که هر لحظه حیات طفل را به مخاطره می اندازد یکی از اعمالی به حساب میرود که هر انسان داردای ضمیر روشن ولو هر قدر مصدر خدمت برای مادر خویش گردد بازهم ناچیز خواهد بود.

و آرزوی همیشه گی مادر باخبری از طفلش است . مادر مقدس ترین موجود روی زمین به شمار رفته و مادر زیبا ترین وگرانبها ترین هدیه الهی است که برای هرکس به ارمغان آورده است. وهر لحظه اطاعت وعبادت این موجود پاک ومقدس هر انسان روشنفکر لازم می باشد و هرکس اگر خواهان کسب رضای خداوند متعال(ج) باشد با ید به بهترین صورت اطاعت واحترام مادر را داشته باشد. تلخ ترین لحظه عمر، لحظه مرگ مادر است و آغوش مادر گرم ترین جای برای زیستن است.

مادر نه بلکه پسر خودرا نه ماه در شکم خود حمل میکند بلکه بیخوابی های مادر که برطفلش میکشد اصلاً جبران نمیشود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید که اگر من مادر خودرا به آغوش خود گرفته هفتاد دور خانه خدارا طواف کنم باز هم ناچیز خواهد یک شب بیخوابی مادر جبران نمیشود، یعنی زحمات که مادر بر اولاد خویش میکشد جبران ناپذیر است. ومادر تمام زنده گی اش را فدای اولاد خویش میکند تا یک اولاد های خوب وبا تربیه تحویل به جامعه بدهد، زیرا که چه خوش گفته اند که:

بهشت زیر پای مادران است

نتیجه گیری:

 پس بر ما لازم است تا همیشه به این گوهر زیبا ومقدس احترام داشته و عملی را انجام ندهیم که باعث رنجش ایشان گردد. پس ما چرا به پدر ومادر خود احترام نکنیم؟ ما چرا تابع امر مادر یا از سخن های مادر بی اطاعتی کنیم؟ پس جوانان وخواننده گان محترم امیدوام همیشه مصدر خدمت برای مادر وجامعه خود باشید وامیدوارم که نظر تان را در این مورد بیا نمایید پس جوانان عزیز تا بع امر مادر تان باشید تا بهشت نصیب تان شود. ویک چیز دیگر را که یاد آور شوم جوانان وعزیزان که به پدر ومادر خود احترام نمی کند ویا تابع امر مادر خود نمی باشد و یا از امر مادر بی اطاعتی میکند دلیلش چیست؟ امید وارم که دلیلش را بگوید که چرا بی اطاعتی میکند.

انشا احترام به مادر

انشا درباره مادر (۴)

انشا مادر شماره ۱۴

موضوع انشا : انشا در مورد صدای لالایی مادرم به صورت داستانی

مناسب پایه تحصیلی : پنجم ، ششم،  هفتم و هشتم

مقدمه: هر کسی عاشق یک نوع موسیق و نواست و هر کس با صدای یک خواننده یا مداح آرامش میگیرد اما در تمام جهان صدایی آرامش بخش تر از صدای مادر سراغ ندارم .

این صدای مهربان مادر من است. صدایی که از همه صداهای دنیا گوش‌نوازتر است و مرا به خوابی شیرین دعوت می‌کند.

چشم‌هایم بسته است. صدای لالایی مادرم می‌آید. مادرم را نمی‌بینم اما چهره مادرم در ذهنم می‌آید.

دوست دارم در واقعیت هم مادرم را ببینم. چشم‌هایم را می‌گشایم.

با چشم باز همه اطراف را نگاه می‌کنم.

احساس خطر می‌کنم. حواسم جمع نیست. نمی‌توانم بخوابم.

سیاهی و تاریکی همه‌جا را گرفته و هیچ چیزی دیده نمی‌شود‌.

چهره مادر که همیشه با دیدنش آرامش می‌یافتم، نیست و اگر سکوت هم بر آن افزوده شده بود، وحشت‌زده می‌گریستم

اما صدایی هست که به من آرامش می‌دهد.

چند دقیقه‌ای چشم‌هایم را باز می‌گذارم.

چشم‌هایم به تاریکی عادت کرده ولی هنوز هم فقط سایه تاریکی از مادر می‌بینم.

صدا را واضح می‌شنوم:«لالا لالا لالا…» احساس می‌کنم که دیگر سیاهی نیست.

هست اما تاریکی را حس نمی‌کنم.

بلکه گویا باغ پرگلی در برابرم است که دست در دست مادر در آن قدم می‌زنیم.

مادر در دست من گلی می‌گذارد و زمزمه می‌کند:«لالا لالا گل پونه…»

صدای او باغ پر گل است و یکی یکی گل‌های خوشبو را به دستم می‌دهد و من گل‌ها را توی ذهنم می‌کارم.

حالا نوبت «گل چایی» است و بعد نوبت «گل پنبه»…

ذهنم از تاریکی به سمت گلستان شدن می‌رود.

مادر می‌خواند:«لالا لالا گلم باشی، انیس و مونسم باشی…»

حالا من یک باغ هستم.

حرکاتم آهسته شده و با صدای زیبای مادر پلک‌هایم روی هم می‌آید.

صدای لالایی مادر دوباره گوش‌هایم را پر می‌کند.

آرام آرام خواب مرا می‌رباید.می‌خوابم و تا صبح خواب گل می‌بینم.

نتیجه گیری: کودکانی را میشناسم که هرگز لالایی مادری را نشنیده اند ، کودکان یتیم ، کودکان کار ، کودکان جنگ زده ، حالا با خود می اندیشم خوشبختی آنقدرها هم از ما دور نیست .  هر کس مادر داشته باشد که برایش لالایی بخواند بسیار خوشبخت است.

انشا درباره مادر (۸)

انشا مادر شماره ۱۵

موضوع انشا : دلنوشته زیبا و کوتاه مادرانه 

مناسب پایه تحصیلی : همه پایه ها

بنام خالق مادر با همه زیبایی هایش

مادرم! ای ستاره ی وجودم و ای خالق عشق!

توی را با همه ی وجود می ستایم ای شگفتی آفرینش! در وصف تو این بس که پیامبر فرمود:بهشت زیر پای مادران است. مادر من!

ولی زیر پای تو که بهشت نبود! زیر پای تو تمام آرزو هایت بود که به خاطر من از آنها گذشتی!

تو یک فرشته ی پاکی که خدا به آفریدن تو می بالد و به راستی که بالیدن دارد

این اعجوبه ی خلقت!

با وجود تو تمام زشتی ها و نگرانی ها از وجودم رخت بر می بندد و باران زیبایی و عشق به وجودم نازل می شود.

مادر؛ تویی که بیابان وجودم را از عطر

خوشت سیراب کردی! و مرا به زندگی امیدوار ساختی و تنهاییهایم را یاور گشتی!

اکنون از دور،دست تو،گل سرسبد هستی را می بوسم و خود را خاک زیر پایت می کنم.

راستی؛ زمین خوردن چه زیباست اگر هدف بوسیدن پای مادر باشد!

انشا مادر شماره ۱۶

طبق آنچه که از ما خواسته بودین در ادامه یک انشا دیگر در مورد لالایی مادر را تقدیم حضور شما کاربران عزیز می نماییم.

موضوع انشا : لالایی مادر

هر صدایی حس و حالی را در وجود انسان زنده می‌کند. یکی از صداهای گرم و لطیف که به خصوص به نوزادان و کودکان حس امنیت می‌دهد، صدای لالایی مادر است.

کودک به شنیدن صدای مادر نیاز دارد. به بیان دیگر همان‌گونه که برای پرورش جسم به شیر مادر نیاز دارد، برای پرورش روح به صدای مادر نیاز دارد.

صدای لالایی مادر برای نوزادان از همه صداها خوشایندتر است.

دو دلیل عمده برای خوشایند بودن آن وجود دارد؛ اول اینکه صدا، صدای نزدیک‌ترین فرد به نوزاد است و دلیل دوم اینکه لالایی شعری آهنگین و ساده است و این موزون بودن کلام دلنشین است.

موسیقی بر روح و روان آدمی اثر خوشایند دارد و طبق تحقیقات محققان به افزایش هوش کمک می‌کند.

شنیدن صدای لالایی نیز مانند موسیقی است و می‌تواند کودک را با آواها آشنا کند.

وقتی کودکان از شنیدن صدایی لذت می‌برند، تنفس آنها منظم شده و بهتر نفس می‌کشند.

کودکی که قبل از خواب در آن سیاهی و تاریکی شب هیچ جا را نمی‌بیند، باید از طریقی آرامش یابد تا هم بتواند به خواب برود و هم بتواند آسوده باشد و این آسودگی را شنیدن صدای لالایی مادر برای او فراهم می‌کند.

صدای لالایی به کودک کمک می‌کند که بخوابد و این او را از افسردگی در دوران بزرگسالی نجات می‌دهد.

صدای لالایی فقط به رشد عاطفی کودک کمک نمی‌کند، شنیدن صدای لالایی مادر مهارت‌های کلامی را افزایش می‌دهد.

همچنین صدای لالایی مادر باعث رشد عقلی کودک می‌شود.

در تمام فرهنگ‌ها و ملل مادران برای کودک خود لالایی می‌خوانند این لالایی مخصوصاً برای کودکانی که حساس هستند، منبع آرامش است.

چرا که کودک به طور طبیعی از همان آغاز زندگی، با بعضی صداها و آواها آرام می‌شود.

دلیل غمگین بودن لالایی‌ها غمگین بودن مادران نیست. بلکه تحقیقات ثابت کرده که یک صدای شاد و پرانرژی باعث می‌شود کودک به جنب و جوش درآید.

اما صدای غمگین حرکات او را آهسته کرده و کودک را برای خواب عمیق آماده می‌سازد.

صدای لالایی مادر فایده‌های زیادی دارد اما از همه این‌ها مهم‌تر داشتن یک موسیقی شخصی و اختصاصی و منحصر به فرد در تمام دنیا است.

انشا درباره مادر شماره ۱۷

عطرش خوشبو ، صدایش دلنواز و آرامش بخش است .
وقتی از راه می رسد انگار دنیا مال من است . با آمدنش حالم دگرگون می شود ، دیگر آن آدم کسل و ناامید نیستم . دستش را که بر سرم می کشد ،چنان انرژی می گیرم که می توانم ، حتی پیاده تا ”چین ” بروم وسپس از ” دیوار معروفش ” بالا بروم .

مهر ومحبتش مانند دریای بیکران حد واندازه ندارد . آن قدر دوست داشتنی است که ،حتی غر زدن هایش هم به دل می نشیند .

از عطرش که برایتان نگویم ، مرا سخت دیوانه می کند ، مخصوصا وقتی پروبالش را باز می کند و مرا به آغوش می کشد ، آن موقع است که حس نوزاد تازه متولد شده به من دست می دهد.

حس می کنم حتی آب هم پاکی وشفافیتش را از او گرفته است . ولی مگر می شود آب به پاکی قلب او باشد ؟ قلب او پاکتر از هر چیزی است و آب هم این جا کم می آورد .

صدایش را بیش از هر چیز دیگری دوست دارم .با هر کلمه که بر زبان می آورد ، گویی بهترین پیانیست دنیا درحال نواختن است که هر نت زیباتر از نت پیشین به صدا در می آید .

به راستی که نبودنش حتی برای لحظه ای ” کلبه ی مارا احزان می کند ” وسرمای کلبه را همانند شبهای قطب جنوب می کند . وقتی می رود سرای دلم دیگر آن سرای پیشین خود نمی شود وتا زمانی که برنگردد همانند اسپند روی آتش آرام وقرار ندارم .

مادران فرشتگان زمینی اند که به زندگی رنگ وروح می بخشند . امید است که همه ی ما قدرشان را بدانیم و دلشان را نشکنیم.

انشا با موضوع مادر ۱۸

مادر تنها امید زندگی.تنها عشق زندگی. مادر تنها کسی که حاضر است جانش را برای تو فدا کند و تو در جوابش حتی یک دوستت دارم هم نمی گویی.

از روزی که چشم به جهان گشودم اولین کسی که به من آرامش میداد مادرم بود . ومن با گریه جوابش را میدادم.۱سالم که بوداو تنها همبازی من بودکه به بهانه هواپیما به من غذا میداد و من با ریختن غذا روی زمین جوابش را میدادم.۳ساله که بودم او بود که برای من لباس های نو وزیبا می خرید ومن با پاره کردن آنها جوابش را میدادم.

۵سالم که شد تنها او بود که مرا برای رفتن به مهد کودک آماده می کردو من را در صبح به مهد میبرد ومن با گریه ترس از آنجا جوابش را میدادم.

۷سالم که بود او بود که مرا در رفتن به مدرسه همراهی و آماده میکرد و من با ریختن دفتر و کتابهایم روی زمین جوابش را میدادم .

۹سالم که شد او بود که برای من جشن تکلیف گرفت و من را به عبادت خدا دعوت کرد و من با قضا کردن نماز هایم جوابش را میدادم .

واکنون من ۱۲سال دارم و مادرم هست که تمام زحمات مرا میکشد و من با پرخاشگری جوابش را می دهم . آری او هر لحظه به فکر من است و من هر لحظه به فکر خودم انگار او را از یاد برده ام.

تا میتوانید جواب زحمات مادر هایتان را ندهید.

۳da1a982cf9d5ac4ca43ffd0ae762cc6

۱۹- انشا با موضوع توصیف مادر

مقدمه:
مادران، فرشتگانی هستند که خداوند متعال برای هدایت و تربیت فرزندان خود به زمین فرستاده است. مادران، با عشق و محبت خود، فرزندان خود را از بدو تولد تا بزرگسالی همراهی می کنند و برای سعادت آنها تلاش می کنند.

بدنه:
مادران، اولین معلمان فرزندان خود هستند. آنها به فرزندان خود، درس های مهم زندگی را می آموزند، از جمله:

عشق و محبت: مادران، با عشق و محبت خود، فرزندان خود را پرورش می دهند و به آنها می آموزند که چگونه عشق و محبت را در زندگی خود جاری کنند.
احترام: مادران، به فرزندان خود احترام می گذارند و به آنها می آموزند که چگونه به دیگران احترام بگذارند.
تسلیم و اطاعت از خداوند متعال: مادران، فرزندان خود را به تسلیم و اطاعت از خداوند متعال دعوت می کنند.
مهربانی و کمک به دیگران: مادران، فرزندان خود را به مهربانی و کمک به دیگران دعوت می کنند.
مادران، نقش مهمی در جامعه دارند. آنها، به عنوان مربیان و معلمان، برای تربیت نسل آینده تلاش می کنند. مادران، با تربیت فرزندانی صالح و نیکوکار، به جامعه کمک می کنند تا به سعادت و پیشرفت برسد.

خاطره ای از مادر:
من خاطرات زیادی از مادرم دارم، اما یکی از خاطرات جالبی که از او دارم، مربوط به زمانی است که من در دوران کودکی بودم. من در آن زمان، بیمار شده بودم و حال خوبی نداشتم. مادرم، شب تا صبح کنار من بیدار بود و از من مراقبت می کرد. او، با محبت و مهربانی خود، به من آرامش می داد و باعث می شد که من احساس بهتری داشته باشم.
من از مادرم بسیار سپاسگزارم. او، فرشته ای است که در زندگی من وجود دارد و همیشه برای من دعا می کند. من همیشه سعی می کنم که با تلاش و موفقیت هایم، به او افتخار کنم.

نتیجه گیری:
مادران، نعمت بزرگی هستند که خداوند متعال به ما داده است. ما باید قدردان مادران خود باشیم و از آنها به بهترین شکل ممکن مراقبت کنیم.

۲۰ – انشا ادبی با موضوع مادر

مقدمه:
مادر، واژه‌ای مقدس است که با مهربانی، عشق و ایثار گره خورده است. مادر، اولین معلم و مربی انسان است که با عشق و صبر فراوان، انسان را به سوی کمال و سعادت هدایت می‌کند.

بدنه:
من از داشتن مادری مهربان و دلسوز، بسیار خوشبختم. مادرم، بهترین هدیه خداوند به من است. او همیشه برای من بهترین بوده است و همیشه برای من دعا می‌کند.
مادر من، همیشه در سختی‌ها و مشکلات، در کنار من بوده است و به من امید داده است. او با صبر و تحمل خود، مرا از ناامیدی نجات داده است.
مادر من، همیشه برای من بهترین غذاها را پخته است و همیشه لباس‌های تمیز و مرتب برای من آماده کرده است. او همیشه برای من قصه‌های زیبا خوانده است و همیشه با من بازی کرده است.
مادر من، همیشه برای من دعا کرده است تا همیشه سالم و شاد باشم. او همیشه خواسته است که من در زندگی موفق باشم و به آرزوهایم برسم.
من هرگز محبت و مهربانی مادرم را فراموش نمی‌کنم. او همیشه برای من بهترین بوده است و همیشه برای من دعا می‌کند.

آرزوی من:

آرزوی من این است که همیشه بتوانم محبت و مهربانی مادرم را جبران کنم. من می‌خواهم همیشه برای مادرم بهترین باشم و همیشه او را خوشحال کنم.
من می‌خواهم مادرم همیشه سالم و شاد باشد و همیشه در کنار من باشد.

نتیجه گیری:
مادر، نعمت بزرگی است که خداوند به ما ارزانی داشته است. ما باید قدردان مادران خود باشیم و از محبت و مهربانی آنها قدردانی کنیم. ما باید همیشه برای مادران خود دعا کنیم تا همیشه سالم و شاد باشند.

۲۱ – انشا با موضوع مادر به زبان ساده

می دانم که در دنیا هیچکس من را به اندازه مادرم دوست ندارد. او قلب مهربان و لب هایی همیشه خندان دارد. من فکر می کنم که مادرم همان فرشته نگهبان من است که از بالای آسمان به زمین آمده تا مراقب من باشد.

شبها از او می خواهم کنار تختم بنشیند و دست هایم را بگیرد و برایم قصه بخواند. یک شب از مادرم پرسیدم: “چه کار کنم خواب بد نبینم؟” او گفت: “عزیزم چند تا صلوات بفرست تا آسان بخوابی.”

مادرم می‌ گوید شبها همه ی ما خوابیم اما خدای مهربان بیدار است و مراقب ما است پس نباید نگران باشیم. مادرم همیشه حواسش به من است تا سلامت باشم، درس هایم را خوب یاد بگیرم و برایم دعا می کند.

ما بعضی وقت ها باهم بازی می کنیم و من در کارهای خانه به او کمک می کنم. من می دانم که مادر مهربانم آمده تا یک دنیا شادی به من بدهد، امروز گلبرگ های‌ گل رز را روی سرش ریختم تا به او بگویم دوستش دارم و او هم به من شکلاتی خوشمزه و شیرین داد.

ممنونم مادر

۲۲ – انشا طولانی با موضوع مادر مناسب همه مقاطع

مادر عجیب‌ترین آفریده خلقت است. باوجود مادر تمام زشتی‌ها و نگرانی‌ها از وجودم رخت برمی‌بندد و باران زیبایی و عشق به وجودم نازل می شود. مادر بیابان وجودم را از عطر خوش سیراب کرد و مرا به زندگی امیدوار ساخت و تنهایی‌هایم را یاور گشت. اکنون از دور، دست او، گل سرسبد هستی را می‌بوسم و خودرا خاک زیر پایش میکنم.

ان هنگام که درخشندگی چشمانش را در آسمان زندگی‌ام می بینم؛ ان هنگام که جوشش چشمه چشمش را در سراشیبی صورت زیبایش برانداز میکنم؛ زمانی که به یاد می‌آورم چگونه در جستجوی آغوش پرمهرش حجم خالی فضا را لمس می کردم و با بی‌تابی نامش را بر زبان می‌آوردم؛ دلم چون کودکی بازیگوش و بهانه‌گیر در کنج قفس سینه سر بر دیوار می‌کوبد. و اشک در چشمانم حلقه می زند.

عزیز بودن مادر را خدا دانست. او که بهشت را زیر پای مادر نهاد؛ و وی را بزرگ و گرامی داشت. تمام وجودم از مهر مادر لبریز، تصویر زیبایش در پس پرده دیده‌ام ناب‌ترین تصویر است؛ از خدا می خواهم حتی برای لحظه‌ای ذره‌ای غم در دلش نیندازد هرچند می دانم دردهایم را در قلب خودش جای می دهد تا از زخمشان اذیت نبینم. نام مقدس مادر را بر قلبم نوشتم تا همیشه آرام جانم باشد.

گاه دست‌هایم روی موج احساس می‌لرزد و باران اشک در چشمانم به غم مینشیند. چرا که مادر جوانی خود رابه پای من ریخت تا جوانم کند،تا روزی کنارش بنشینم و سرم را بر زانویش بگذارم و نوازش دست‌هایش را روی صورتم احساس کنم؛ تا روزی تکیه‌گاه و انیس تنهایی‌اش شوم.

مادر کسی‌ست که خورشید در مقابل مهربانی‌اش شرمنده میشود و ماه چهره در نقاب میکشد، هنگامیکه رنج بی‌خوابی راکه با گریه‌های‌ شبانه فرزندش تفسیر میشود، تصویر میکنم و زمانی که به یاد می‌آورم که نوزاد نمیتواند لحظه‌ای حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بی او بماند، اشک روی چشمانم پرده می‌اندازد.

مادر این امید زندگانی، هنگامیکه با وجودش گل آرزوهای فرزندان شکوفه داد و دیوارهای سنگی سکوت شکست، به آن ها زبانی آسمانی یاد داد، او آیینه آفتاب است و مثل آب فرزندان را سیراب و سبز کرد.

مادر ان است که وجود مقدسش سراسر عشق و ایمان و دل دریایی‌اش به وسعت آسمان است، من با واژگانم‌ که لبریز عشق است همه ی جا می نویسم که «مادر دوستت دارم» و وی را در ایمن‌ترین و زیباترین عضو بدنم جای داده‌ام و قلبم هر لحظه و با هر تپش نام زیبای مادر را زمزمه میکند.

در نتیجه همه ی ما دانش‌آموزان عشق را بخاطر مادر آموختیم. دوست داشتن را برای او نوشتیم و اوست که همیشه در زندگیمان ترانه امید سرداد. مادر را آن چنان دوست می‌داریم که گویا خدای روی زمین مان است.

۲۳ – انشا ادبی زیبا با موضوع مادر

آن هنگام که درخشش چشمانت را در آسمان زندگی ام می بینم؛ آن هنگام که جوشش چشمه ی چشمت را در سراشیبی صورت زیبایت برانداز می کنم؛

زمانی که به یاد می آورم چگونه در جستجوی آغوش پرمهرت حجم خالی فضا را لمس می کردم و با بی تابی نامت را بر زبان می آوردم؛ دلم چون کودکی بازیگوش و بهانه گیر در کنج قفس سینه سر بر دیوار می کوبد.

عزیز من، عزیز بودنت را خدا دانست. او که بهشت را زیر پایت نهاد؛ و تو را بزرگ و گرامی داشت. گاه دست هایم روی موج احساس می لرزد و باران اشک در چشمانم به غم می نشیند.

چرا که جوانیت را به پای من ریختی تا جوانم کنی،تا روزی کنارت بنشینم و سرم را بر زانویت بگذارم و نوازش دست هایت را روی صورتم احساس کنم؛ تا روزی تکیه گاهت شوم و انیس تنهاییت.

ای کسی که خورشید در مقابل مهربانی ات شرمنده می شود و ماه چهره در نقاب می کشد، هنگامی که رنج بی خوابی ات را که با گریه های شبانه ی من تفسیر می شود،

تصویر می کنم و زمانی که به یاد می آورم که نمی توانستم لحظه ای حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بی تو بمانم، اشک روی چشمانم پرده می اندازد.

مادرم، ای امید من، هنگامی که با وجودت گل آرزوهایم شکوفه داد و دیوارهای سنگی سکوتم شکست. تو به من زبانی آسمانی یاد دادی، تو آیینه ی آفتابی. مرا مثل آب جذب خودت کردی، تو مرا سبز کردی…

مادرم، ای آن که وجود مقدست سراسر عشق و ایمان و دل دریاییت به وسعت آسمان است، من با وا‍ژه هایم که لبریز عشق است همه جا می نویسم که دوستت دارم و بدان که تو را در ایمن ترین و زیباترین عضو بدنم جای داده ام و هر لحظه با هر تپش، قلبم نام زیبایت را زمزمه می کند.

مادرم؛ عشق را بخاطر تو آموختم. دوست داشتن را برای تو نوشتم و تویی که همیشه در زندگی ام ترانه ی امید سردادی. تو را دوست می دارم اگر باور کنی تو خدای روی زمینم هستی.

۲۴ – انشا با موضوع مهربانی مادر

مرا از بی‌رحمی دنیا نترسانید، مرا از تنهایی‌های وحشت‌آور، مرا از حوادث دوران، از ناگهان‌های روزگار، مرا از هیچ چیز نترسانید که من پشتوانه‌ای دارم صبور، مقاوم، شجاع. پناهگاهی دارم امن و مطمئن.

مادری دارم که وقتی مرا در خطر می‌بیند، از همه چیزش می‌گذرد و بیرونم می‌کشد از مهلکه‌های ویرانگر.

نگرانی و غصه من، شب و روزش را به هم می‌ریزد و نمی‌آساید تا پاک کند ناراحتی‌ها و غم‌های مرا.

مادری که با همه جسم ظریف و شکننده‌اش برای حفظ حریم خانواده، پهلوانی می‌شود در میدان مبارزه که هیچ‌کس را توان مقابله با او نیست. می‌غرد، می‌خروشد و پاسداری می‌کند حریمش را از نگاه و طمع بدخواهان.

مادری که مهربان و با محبت و پر از عطوفت است ولی به گاه خطای من، پنجره‌های احساسش بسته می‌شود، خم به ابرو می‌آورد، ادبم می‌کند و راهنماییم می‌کند تا درست پرورش یابم، تا سخت شوم، تا جسم و جان و روح و روانم ساخته شود برای حضور در اجتماعی که عده‌ای در آن فقط به فکر خویشتن هستند.

می‌سازدم تا سربلند بیرون آیم از امتحانات سخت، تا یاد بگیرم استقلال و اتکای به خود را، و در نهایت می‌بخشد و فراموش می‌کند خامی‌های مرا.

مادری که تمام عمر مرا به سمت خدایی راهنمایی کرده که مرا آفریده، مهربان است، خطاپوش است، عالم و عادل است، دستگیر و فریادرس است و دارای هزاران صفات دیگر است که زبانم را توان شمارش آنها نیست.

اما به مادرم که نگاه می‌کنم، به یقین درمی‌یابم خدایی که مادر، مرا به سوی او فرامی‌خواند بسیاری از صفات خودش را در وجودِ مادر به ودیعه نهاده است: صبوری، استقامت، مهر و وفا، دانایی و نیکوکاری و…

و من با تمام وجود می‌فهمم که احترام به مادر، نیکی به او، نثار جان در برابر قدم‌هایش و محو شدن در وجودش همانی است که خداوند یگانه بی‌همتا از من خواسته است.

پروردگارا! به مادران سرزمینم، زیر سایه لطف و مهربانی خودت، تندرستی و آرامش ارزانی دار

۲۵ – انشاء در مورد مهربانی و زحمت های مادر

مقدمه : فرشته زمینی که بهشت را زیر پایش گذاشت تا کودکش را در آغوش بگیرد. روزهایی که کودکش محتاج محبت است، تنها کسی که می تواند حامی باشد، مادر است.

بدنه : کاش می توانستم دفتری بردارم و از همه روزهای گذشته عمرت بنویسم، لحظاتی که پر از درد و رنج بود ولی دم بر نیاوردید، مادر خوبم چه روزهایی که همه جوانی و روزهای خوش عمرت را برای ما گذاشتی، شب هایی که بارداری امانت را بریده بود و کسی درک نمی کرد، درد شدید تولد و دوران پر از زحمت شیر دهی هم سپری شده و حالا کودکت نوباوه شده و تو هم نگاه می کنی و لذت می بری,

چه روزها و شب هایی که خودت درد داشتی و کسی ندانست، درد استخوان و درد تنهایی، عزیز دلم ساعت هایی که دنیا خوابید و تو نخوابیدی، همه را به یاد دارم ای همه عشق و دوستی و مهربانی, تو همان بنده ناب و بی ریای خدایی که همه چیزت را در راه محبتت فدا می کنی، مادر خوبم تو از کجا این همه مهر آوردی، تو ای بهترین فرشته و ستاره که هیچ کس قدر مهربانی تو را نمی داند.

شب های بی قراری، گریه، تب، شب زنده داری، این همه را چگونه وصف کنم و جبران، لحظاتی که دم به دم آب می شوی و دم نمی زنی، دست هایت زخمی، دلت پر از مهر و جسمت پر از درد، چگونه و با چه کلماتی تو را و زحماتت را وصف کنم که در شأن و لیاقت تو باشد.

زحمات تو را بر صفحات آینه می نویسم تا چند برابر شود، با خورشید عهد می بندیم که نام تو را بلند آوازه کند و بر بلندای آسمان نقش پر فروغ بزند. هیچ کادویی و حرفی و سخنی نمی تواند زحمات بی حد و حساب تو را جبران کند، ای همه خوبی من فدای قدمهایت.

نتیجه گیری : خدا را شکر که نعمت بزرگی چون تو را به من هدیه کرد تا لحظه به لحظه در کنارم باشی و مرا چون نهالی نازپرورده مورد لطف قرار دهی، تو را می ستایم و از خدا می خواهم همیشه سالم و تندرست در حوالی دلم باشی و من با دیدن تو شاد و خوشحال شوم. بر من واجبست که به تو احترام بگذارم و برای شادی و سرزندگیت تلاش کنم.

مطالب مرتبط : 


ممکن است شما دوست داشته باشید
6 نظرات
  1. ali می گوید

    انشای دوم خیلی قشنگ بود.

    1. saeed می گوید

      نظر لطف شماست .

  2. یونس می گوید

    در مورد لالایی مادر بیشتر انشا بذارید

    1. saeed می گوید

      چشم در اولین فرصت

  3. غریبه می گوید

    واقعا که بهشت زیر پای مادران است .

    1. saeed می گوید

      آفرین

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.