انشا شجاعت | ۶ انشا زیبا و گیرا با موضوع شجاعت برای پایه های مختلف

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم تعداد ۶ انشا شجاعت برای شما دانش آموزان عزیز درج نماییم.

ممکن است در مدارس به شما عزیزان برای زنگ انشا موضوعات مختلفی را معلمان بگویند تا شما به این نگارش بپردازید.

یکی از این موضوعات که اغلب معلمان عزیز تکلیف میکنند انشا شجاعت است چون که از این گونه داستان در ایران عزیز مصداق زیاد دارد.

ما در این نوشته تعدادی انشا با این موضوع برای ایده گرفتن شما عزیزان جمع آوری کرده ایم.

امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.با ما همراه باشید…

انشا درباره شجاعت با مضامین گوناگون

انشا شجاعت

شماره ۱ :انشا شجاعت یک رزمنده

فهمیده چه زیبا ابراهیم گونه وجود اسمائیل گونه ی خود را در مسلخ عشق قربانی نمود.

شهید فهمیده یکی از هزاران نونهال ودانش آموز بســـیجی کـــــشــــور است که با نثار خون خود

بر تازگـــــی وســـــرخی خون شــــهدای جنـــگ تحمیلی افزود.شهید محمد حسین فهمیده نوجوان

فداکاری بود که نارنجک به کمر بست ودر زیر زنجیرهای تانک دشمن جان خود را فدا کرد تا از

پیشـــــروی دشمــــــنان به خاک ایران جلوگــــــیری کند.او با سرمایه ی عظیمی از فهم ودرک

انقلابی وباورهای اسلامی ،وارد جنگ شد وبا وجود سن کم در خونین شهر به قهرمانی جاودان

مبدل گشــت.فهمیده با اقدامی شــــجاعانه ،نامش را در دفتر شهـــــــیدان همواره زنده ی تاریخ

ثبت کرد .آری او چه زیبا ،رنـگ ولعاب جهان فانی را شناخت وبرتمام آرزوهای دنیوی پشـت

پازد.  وقتی خبر شــــــهادت به حضرت امام (ره) می رسد،ایشان می فرماید :رهبرما آن طفل

سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشــش از صدها زبان وقلم بزرگ تر است،با

نارنجک خود را به زیر تانک دشمن انداخت وان را منهدم نمود وخود نیز شربت شهادت نوشید.

روحش شاد وراهش پر رهرو باد.

بیشتر بخوانید >> انشا خدا

شماره ۲ : شجاعت شهید عباس دروان

چند شب پیش تلویزیون را تماشا می کردم مجری از شجاعت خلبانی به نام عباس دوران صحبت می کرد.

مو ضوع را از پدرم پرسیدم.

او گفت:در زمان جنگ صدام برای این که قدرت خود را به  ایران نشان دهد

و بگوید بغداد پایتخت عراق امن ترین شهر جهان است بسیاری از رهبران  جهان را به عراق دعوت کرد.

در ان زمان بغداد دارای دفاع هوایی قدرتمندی بود هیچ  هواپیمایی نمی توانست آن جا را بمباران کند.

موضوع برای ایران بسیار مهم بود چون اگراین همه رهبران جهان به عراق می آمدند نا توانی ایران مشخص می شد.

شهید عباس دوران تصمیم گرفت که به بغداد حمله هوایی بکند او از پدافند هوایی بغداد با شجاعت تمام عبور کرد

و یک پایگاه هوایی در بغداد را بمباران کردعراقی هاهواپیمای او را با موشک زدند .

ولی او با شجاعت هواپیمای خودرا به ساختمان محل جلسه کوبید خودش به شهادت رسید .

و رهبران جهان که ترسیده بودند دیگر به بغداد نیامدند قدرت ایران با شجاعت یک رزمنده ی توانا به جهانیان ثابت شد.

بیشتر بخوانید >> انشا در مورد غروب

شماره ۳: انشا درباره شجاعت

خیلی از آدم ها می خواهند شجاع باشند. یا لااقل در بعضی اوقات شجاع به نظر برسند.

اما خیلی ها هم نمی دانند بین شجاعت و حماقت بیشتر از یک مو فاصله نیست. شجاع های واقعی معمولا می دانند شجاعت به زور و بازو نیست.

می دانند شجاعت مثل شمشیر دو دَم است. اگر بی موقع از آن استفاده کنند باید تاوان سنگینی بدهند.

شجاع های واقعی اهل نمایش نیستند. آن ها شجاعت را درجایی مصرف می کنند که به آن نیاز باشد.

بابت شجاعت شان  هم از کسی طلبکار نمی شوند.

مثل سربازانی که برای محافظت از کشورشان ، بی منت در مرزها یا در جاهایی که احتمال خطر هست مستقر شده اند.

شاید این را بدانیم، شاید هم ندانیم که شجاعت ابزاری نمی خواهد. بلکه خودش ابزار است.

سربازی که به دلِ دشمن می زند . پیش از آن که تفنگ اش را به میدان جنگ بفرستد، شجاعت اش را با خودش به میدان می برد.

او حتی می تواند با دست خالی هم در مقابل دشمن قرار بگیرد، چون ابزارش شجاعت است.

شجاعت به شعور احتیاج دارد. در واقع اگر موتور محرکه ی شجاعت، شعور نباشد، احتمال دارد شجاعت را به حماقت بدل کند.

کم ندیده ایم افرادی را که فکر می کنند با بازوهای قوی می شود شرایط را به نفع خودشان تغییر بدهند.

در حالی نمی دانند شجاعت مثل خون است که باید در رگ ها جاری باشد.

بازوها می توانند نابود بشوند. اما شجاعتی که با خون عجین شده باشد هرگز از بین نمی رود.

در تاریخ سرزمین ما کم نیستند انسان های بزرگی که جثه ی کوچک داشتند،

اما با سری پر شور و شجاعتی وصف ناپذیر، برای عزت و پایداری و شرف مردم شان از جان و مال شان گذشتند.

در فرهنگ ما شجاعت یعنی انسانی که خود را فدای آرمان های بزرگ مردم می کند.

بیشتر بخوانید >> انشا در مورد روستا

شماره ۴: انشا با موضوع شجاعت

قطعا انسان های شجاع در هر مرحله از زندگی شخصیت های موفق تری هستند و بهتر می توانند به وظایف خود عمل کرده

و از مشکلاتی که ممکن است برای آن ها ایجاد شود و گاه ناخودآگاه است نجات پیدا کنند،

در واقع اگر شما هم چنین شخصیتی داشته باشید قطعا لحظه به لحظه موفقیت های عظیم تری را احساس می کنید و در نهایت به آن ها می رسید.

نترس بودن و فداکاری برای اهدف بزرگ از جمله مهم ترین ویژگی های پیامبران و همین طور امامان معصوم است

و در طول تاریخ نیز روایت های زیادی در این باره شنیده ایم و می دانیم که آن ها همیشه سعی می کنند

ما را به اتفاقاتی که برای آینده انسان رخ می دهد آگاه کنند. خداوند نیز آن ها را مامور کرد

تا رسم شجاعت و مردانگی را به ما آموخته و ما را از سختی ها، گرفتاری ها دور کنند.

وقتی یک فرد شجاع است، یعنی منطق را در زندگی به طور دقیقی مورد استفاده قرار می دهد،

به این صورت است که او همواره سعی می کند در برابر افرادی که همیشه زور می گویند ایستاده و آن ها را مجاب کند که کارشان اشتباه است،

در مقابل بدترین شخصیت های تاریخی ایستادند که این از جمله ویژگی هایی است که یک شخص شجاع باید در روحیه خود داشته باشد.

در زندگی گاهی نیاز داریم که شجاعت را چاشنی کار خود قرار دهیم،

می توانیم از این طریق به اهداف بزرگ و دور از ذهن برسیم و همواره انسان موفقی باشیم،

شاید اگر این شجاعت را در تمامی بخش های زندگی به صورت یکپارچه استفاده کنیم قطعا لحظه به لحظه پیروز تر خواهیم شد.

بیشتر بخوانید >> انشا نویسی

شماره ۵: انشا کوتاه درباره شجاعت

تقریبا همه ما فکر می کنیم که انسانی شجاع هستیم ولی در واقع وقتی در موقعیت انجام کاری قرار بگیریم مشخص می شود که شجاع هستیم یا نه.

شجاعت و دلیری می تواند درباره ی هر موضوعی باشد، گاهی اوقات گذشت کردن از بعضی مسائل و وابستگی ها نیاز به شجاعت و دلیری دارد .

مثلا پیش می آید که ما به خاطر خانواده یا اطرافیان مان از بعضی چیز هایی که دوست داریم بگذریم

که این خود نوعی شجاعت است چون هر کسی جسارت و شجاعت گذشت از خواسته هایش را ندارد.

شجاعت نیاز به شعور و فهم صحیح از مسائل و موضوعات دارد و اگر این طور نباشد حتما نتیجه ی بر عکس خواهد داشت

و کاری که از نظر خود مان شاید شجاعت باشد از نظر دیگران حماقت به حساب خواهد آمد،

زیرا بین شجاعت و حماقت مرز باریکی وجود دارد و باید سعی کنیم با تکیه بر شعور مان فرق این دو را تشخیص دهیم و در راه درست گام بر داریم.

انسان های شجاع دل های بزرگ و دریایی دارند که در مواقع خاص حتی از جان شان نیز برای نجات دیگران و کسانی که در خطر هستند مایه می گذارند

و حس همدلی و دل رحمی همیشه در وجود شان زنده است و می دانند که کی و کجا باید به کمک دیگران بروند،

آن ها با ترس و بزدلی که مخالف شجاعت و دلیری ست بیگانه هستند و به خود و توانایی های خود ایمان دارند،

این موضوع به این معنی نیست که ترسی در وجود آن ها نیست بلکه آن ها به خوبی از عهده ی ترس ها بر می آیند و آن را شکست می دهند

و ترس نمی تواند مانع از رسیدن به هدف در این انسان ها شود، در حقیقت شکست ترس و باز دارنده ها یعنی عین پیروزی و شجاعت .

شجاعت همراه انسان متولد نمی شود و یک صفت اکتسابی است و برای رسیدن به آن باید آزمون و خطا و تلاش بسیار صورت گیرد

و کوله باری از تجربه های تلخ و شیرین کسب نموده تا بدین ترتیب در موقعیت های مختلف فرق بین شجاعت و حماقت را فهمید و خطا نکرد.

اگر ما بپذیریم که داشتن هر صفتی نیاز به تلاش و پشتکار دارد و تمرکز کنیم که فردی شجاع و دلیر باشیم

حتما خواهیم توانست به شرطی که به خود و توانایی های مان ایمان داشته باشیم و به خود باوری برسیم

تا در این صورت شاید روزی بتوانیم جان کسی را با تکیه بر شجاعت و تلاشی که کرده ایم نجات دهیم.

بیشتر بخوانید >> انشا در مورد کرونا

انشا شماره ۶ : انشا درباره مفهوم شجاعت

شجاعت معانی مختلفی در زندگی دارد، گاهی فردی که جرئت گفتن حقیقت در تمامی زمان ها را دارد خود را شجاع میداند، یا فردی که از خود میگذرد تا زندگی شخص یا اشخاص دیگری را نجات دهد، یا حتی قدرت جنگیدن و کنار گذاشتن دشمنان، انجام کارهای خطرناک و… . اما به راستی مفهوم شجاعت چیست؟!

بر روی زمین، به تعداد هر انسانی، برای جمله ای مفهومی وجود دارد و هرکس میتواند برای خود شجاعت را تفسیر کند و در رابطه با آن نظریه ای داشته باشد. اما شجاعت واقعی از نظر من، تحمل سختی ها و رنج هایی است که در زندگی به وجود می آیند، چرا که هرکسی قادر به تحمل آنها نیست، بسیاری انسان ها از آن فرار میکنند و برخی تلاش برای حل آنها میکنند.

اما حقیقت ماجرا، مفهوم شجاعت برای همیشه گُنگ باقی خواهد ماند مگر اینکه انسان ها افکار خود را یکی کنند! در حال حاظر تنها چیز در رابطه با شجاعت، فرم های گوناگون از آن است.

شجاعت، اشکال مختلفی در ذهن های مختلفی است! گاهی فردی خطر را شجاعت میداند و گاهی کنار گذاشتن عادات بد و… . به هیچ عنوان شجاعت نمیتواند یک مفهوم واحد داشته باشد زیرا هر شخصی استدلالی از آن دارد. اما به نظر من شجاع ترین افراد، افرادی هستند که شهامت انجام کارهای سخت برای بهتر شدن زندگی را دارند. پدری که روزانه بیش از پانزده ساعت کار میکند، تا زندگی خوبی برای خانواده اش فراهم کند، میتواند شجاع ترین فرد باشد زیرا که از خود و زندگی اش به خاطر چندین نفر گذشته است.

یا شهیدی که خود را فدا میکند، تا کشورش به دست دشمن نیوفتد و زندگی مردمش به خطر نیوفتد. یا حتی آن رفتگری که از جان خود میگذرد تا شهر تمیز باشد!

موضوع انشای امتحان پایان ترم مدرسهای این بود: «شجاعت یعنی چه؟» دانشآموزی برای این موضوع فقط نوشته بود: «شجاعت یعنی این …» و برگه خود را سفید به ممتحن تحویل داده و رفته بود! اما برگه آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه سفید او نمره ۲۰ دادند.

از نظر آن دانش آموز، انجام چنین کار خطرناکی شجاعت است. از نظر دانش آموزی دیگر، دست به قلم شدن و نوشتن انشایی بلند، هرچند که عالی نباشد و او نمره ی کامل را دریافت نکند، شجاعت است. نظر شما در رابطه با شجاعت چیست؟!


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.