اسم دختر با گل ؛ اسم دختر که با گل شروع بشه جدید و امروزی

در این نوشته از دلبرانه می خواهیم  تعداد زیاد و متنوعی اسم دختر با گل که بسیار شیک و با کلاس هستند را خدمت شما ارائه نماییم.

اگر یکی از گزینه های شما برای انتخاب نام فرزند دلبندتان این است که در نام از گل در اول یا آخر آن به صورت ترکیبی استفاده شده باشد با ما تا انتها همراه شوید.

در ادامه مجوعه ای تعداد زیادی اسم دختر با گل که بسیار خاص و تک هستند را جمع آوری کرده ایم.

ضمن تبریک به شما برای قدم نورسیده،امیدواریم که این اسم ها مورد پسند شما قرار گیرد.

اگر شما هم نام زیبایی مد نظر دارید و در این مطلب درج نشده در قسمت کامنت ها برای ما بفرستید تا منتشر کنیم و بقیه هم استفاده کنند.

اسم دختر ترکیبی با گل

اسم دختر با گل

گلینا

معانی : گلین، به رنگ گل سرخ


گلینه

معانی : گلین، به رنگ گل سرخ


گلینوش

معانی : سرخی ماندگار، گل گونه ی پایدار، (مجاز) زیبارو و لطیف (همیشه)


گلیدخت

معانی : دختر گل‌گونه، دختر گل مانند، (به مجاز) زیبارو و لطیف


گلیرخ

معانی : دارای چهره‌ای مثل گلی، سرخ گون رخسار، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلین

معانی : به رنگ گل سرخ، (مجاز) زیبا و شاداب، عروس


گلیار

معانی : یار و همنشین گل، دارنده‌ی (صفات) گل، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلیتا

معانی : همتای گلی، مثل گلی، به‌رنگ سرخ، (به مجاز) زیبارو و لطیف


گلیدا

معانی : گل مادر


گلی

معانی : منسوب به گل، به رنگ گل سرخ، سرخ


گلیا

معانی : گلی، منسوب به گلی


گلیاد

معانی : یادآور گل، یادآورنده‌ی گل، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلک

معانی : گل کوچک


گلگون

معانی : سرخ رنگ، به رنگ گل سرخ


گلگونه

معانی : مانند گل، به رنگ گل، گونه یا رخسارۀ سرخ، سرخاب که زنان به گونه‌های خود می‌مالند


گلپسند

معانی : مورد توجه و پسند مانند گل، (به مجاز) زیباروی مورد پسند


گلچهر

معانی : گل چهره، زیبارو، دارای چهره ای مانند گل


گلچین

معانی : منتخب، برگزیده، آن‌که گل می‌چیند


گلپاک

معانی : گلِ پاکیزه و روشن و درخشان، (مجاز) زیباروی با طراوت و پاکیزه، مبرا از گناه


گلپر

معانی : گیاهی است معطر از تیره ی چتریان


ترکیب اسم دختر با گل

ترکیب اسم دختر با گل

گلپری

معانی : زیباروی با طراوت که دارای اندام ظریف مثل پری است.


گلوریا

معانی : مجلل، بزرگ، سرافراز


گلوش

معانی : مانند گل، گلوار، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلپاره

معانی : تکه گل، قطعه گل، زیبا و باطراوت


گلواژه

معانی : زیباترین سخن


گلور

معانی : دارنده‌ی گل یا دارنده‌ی صفات گل، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلوری

معانی : عظمت، افتخار


گلنواز

معانی : نوازش کننده گل


گلنوش

معانی : نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، (به مجاز) دارای زیبایی همیشگی


گلوار

معانی : چون گل، مانند گل، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلناز

معانی : کسی که چون گل لطیف باشد، نوعی گل


گلنام

معانی : دارای نامی زیبا چون گل، لطیف، زیبا


گلندام

معانی : گل اندام


گلمو

معانی : ویژگی آن که گیسوانش آراسته به گل شده است، گل گیسو


گلنار

معانی : از نام‌های زنان در شاهنامه، گل درخت انار


گلناری

معانی : منسوب به گلنار، به رنگ گلنار، سرخ


گلمهر

معانی : گل خورشید، گل آفتاب، گل آفتاب‌گردان


گلمان

معانی : ویژگی آن که دارای فکر و اندیشه‌ای به مانند گل ظریف و لطیف است، (مجاز) نیک اندیش و خوب اندیش


گلمر

معانی : گلِ مُر، گیاهی درختچه‌ای گرمسیری از خانواده‌ی سماق، گلِ گیاه یا درختچه‌ی مُر، (مجاز) زیبا و لطیف


گلفام

معانی : به رنگ گل سرخ، گلگون


گلفر

معانی : زیبارو و لطیف


گلفشان

معانی : گل ریزنده، نوعی آتش بازی، گل افشان


اسم دختر با گل شروع بشه

اسم دختر با گل شروع بشه

گلشیفته

معانی : فردی که عاشق گل است


گلطلا

معانی : گلزر، گل طلایی رنگ، گل زیبای طلایی


گلعذار

معانی : گل چهره، آنکه سیمایی چون گل دارد، زیباروی


گلشهر

معانی : از شخصیتهای شاهنامه


گلشکر

معانی : (به مجاز) لب گلگون معشوق، گل زیبارو


گلشید

معانی : درخشان، روشن


گلشاد

معانی : گل شاد و خندان، شادان مثل گل، (به مجاز) زیبا و با طراوت


گلشن

معانی : گلستان، گلزار، جدیقه، باغ


گلشا

معانی : گلشاد، گل شاد و خندان، (به مجاز) زیبا و با طراوت، بهترین و زیباترین گل، شاه گل‌ها


گلستانه

معانی : باغ، بوستان


گلسر

معانی : آن که سر و رویی چون گل دارد


گلسون

معانی : تور ابریشمی که زنان گیسوان خود را در آن گذارند


گلسان

معانی : گلسا، مانند گل


گلسانا

معانی : گلسا، مانند گل، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلستان

معانی : گلزار، گلشن


گلزری

معانی : گل طلایی


گلسا

معانی : مانند گل، (به مجاز) زیبارو و لطیف


گلسار

معانی : منسوب به گل، همانند گل، جایی پر از گل


گلزاد

معانی : زاده ی گل


گلزار

معانی : گلستان، گلشن، نام نوایی در موسیقی قدیم


گلزر

معانی : گل طلایی، (به مجاز) زیبا و لطیف


گلرو

معانی : آن که چهره ای زیبا چون گل دارد


اسم دختر زیبا با گل

اسم دختر زیبا با گل

گلریز

معانی : دارای نقش گل به ویژه گل‌سرخ، گل ریختن بر جایی یا بر سر و پای کسی


گلریزان

معانی : گلریز، گل افشان، گلباران، مراسم گلریزی به سر عروس و د اماد یا به سر پهلوان در زورخانه


گلرخسار

معانی : گل رخ، آنکه رخسارش چون گل باشد، گلچهره، زیبارخسار


گلرخشان

معانی : گل درخشان، گل تابنده، (مجاز) زیبارو و لطیف


گلرنگ

معانی : به رنگ گل، هم رنگ گل سرخ، گل فام، (مجاز) زیبارو


گلربا

معانی : رباینده گل، عاشق گل، (مجاز) زیبارو و با طراوت


گلرام

معانی : آن که دارای طبعی موافق و سازگار با گل است، گل شاد و خوشحال، (مجاز) زیباروی شاد و با طراوت


گلرخ

معانی : دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره


گلدوش

معانی : ویژگی آن که بر روی شانه‌هایش گل نصب شده است، آراسته به گل


گلدیس

معانی : به رنگ گل، مانند گل


گلراز

معانی : سِر و راز گل، رنگِ گل، (مجاز) زیبا و لطیف


گلدخت

معانی : دخترِ گل، (به مجاز) زیبا و لطیف


گلدشت

معانی : دشتِ گل، زمین وسیع و هموار پر از گل، گلزار، (مجاز) خرم و زیبا و با طراوت


گلدوست

معانی : دوست دار گل، معشوق و محبوبِ زیبای با طراوت چون گل، گل عزیز و گرامی


گلخنده

معانی : خوش خنده


گلدار

معانی : آنچه که دارای نقش گل باشد


گلدانه

معانی : بذر گل، آنکه ویژگی گل شدن دارد، (مجاز) زیبا و لطیف


گلبوته

معانی : گل، (به مجاز) محبوب و معشوق، (به مجاز) خوب و دوست داشتنی


گلبوی

معانی : گلبو، آنکه چون گل بو دهد، خوشبو، معطر


گلخند

معانی : شکوفه، شکوفه‌ی گل، (مجاز) زیبا و با طراوت


گلبرگ

معانی :برگ گل


گلبن

معانی : درخت و بوته گل، بیخ بوته گل، به صورت خاص به بوته گل سرخ گویند


گلبو

معانی : آن که بوی گل می دهد


گلبانو

معانی : بانویی زیبا چون گل


گلبانگ

معانی : بانگ بلند، آواز رسا، گلبام، آواز بلند، نام لحنی از لحن‌های موسیقی


گلبر

معانی : چون گل لطیف و نازک


گلباش

معانی : از نامهای رایج میان زنان کرد


اسم دختر ترکیبی با گل

اسم دختر ترکیبی با گل

گلبام

معانی : گلبانگ، نام لحنی از لحن‌های موسیقی ایران در قدیم


گلبان

معانی : گلِ درخت بان، (مجاز) زیبارو و لطیف، نگهدارنده و محافظ


گلایل

معانی : نوعی گلی زینتی


گلبار

معانی : محصول گل، (مجاز) زیبارو


گلباران

معانی : گل ریزان، گل پاشان


گلاندام

معانی : دارای پیکر ظریف و زیبا چون گل


گلانه

معانی : گلان، (مجاز) زیبا و لطیف


گلاویژ

معانی : نام ستاره‌ای که در شب‌های تابستان نمایان می‌شود، ستاره سهیل


گلاله

معانی : موی مجعد و پیچیده، کلاله


گلان

معانی : گل‌ها، جمع گل، (به مجاز) زیبا و لطیف


گلان دخت

معانی : دختر گلان، (به مجاز) دختر مثل گل و زیبارو


گلارین

معانی : پاک و زلال


گلاسا

معانی : مانند گل، مرکب از گل و پسوند مشابهت


گلال

معانی : نام نوعی ماده خوشبو


گلارا

معانی : آراینده گل ها


گلاره

معانی : نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی


گلاریس

معانی : زیبا و آراسته


گل یاس

معانی : گلی است سفید و بغایت خوشبو


گلاب

معانی : مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب به دست می آید


گلابتون

معانی : نقش برجسته با رشته های نقره و طلا روی پارچه


گل گیس

معانی : دختری با موهایی به لطافت گل


گل گیسو

معانی : گل‌گیس، دختری با موهایی به لطافت گل


گل گیتی

معانی : نوعی از گل که برگ‌های آن از هر طرف سه خار دارد و دو نوع سفید و زرد است


گل پیکر

معانی : کسی که بدنش مانند گل لطیف است


گل چمن

معانی : زیباروی و لطیف و خرم


گل چهره

معانی : گل رو، زیبا روی


گل نوشا

معانی : دارای زیبایی همیشگی


گل پونه

معانی : گل‌های کوچک معطر به رنگ صورتی یا بنفش، پونه جوان و تازه


گل پیرا

معانی : کسی که کارش پیرایش دادن و تربیت کردن گل است، باغبان، گل کار، گل آرا


گل نرگس

معانی : نرگس


گل نسا

معانی : ترکیب دو اسم گل و نسا


گل نسیم

معانی : بوی خوش، عطر گل، عطر آگین چون گل


گل فروغ

معانی : زیبا و لطیف


گل میس

معانی : زیبا و لطیف


گل مینو

معانی : گل بهشتی، زیباروی، پری روی


گل سیما

معانی : گلرخ، دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره


گل صبا

معانی : زیبا و لطیف و خوشایند


گل غنچه

معانی : غنچه گل


گل سمین

معانی : گلِ ارزشمند، گل خوب و عالی


گل سور

معانی : گل درخت سور


گل سوری

معانی : گل سرخ، گل آتشی از اسفرم‌ها


گل دامن

معانی : گل بدن، گل اندام


گل سرخ

معانی : هر گلی که سرخ باشد


گل سفید

معانی : نوعی از گل سرخ که سفید و خوشبوی می‌باشد که به هندی گل سبوتی می‌گویند، گل مشکین، ورد چینی


گل جو

معانی : جوینده گل، خواهان گل، (مجاز) دارای لطافت و ظرافتِ طبع


گل خندان

معانی : گل خندان، گل شکفته


گل خواه

معانی : گل‌جو، خواهان گل، جوینده گل


گل بین

معانی :نشان دهنده‌ی گل، (مجاز) دارای طبعی لطیف و ظریف


گل تابان

معانی : (مجاز) زیباروی، روشن روی، گل درخشان


گل جهان

معانی : (به مجاز) زیبارو


گل بهاره

معانی :گلِ بهاری، گلی که در بهار می‌شکفد، (مجاز) زیبا و باطراوت


اسم دختر با گل شیک

اسم دختر با گل شیک

گل بید

معانی : گل‌های معطر و سنبله‌های نر درخت بید (بید مشک) که مصرف دارویی دارد


گل بیز

معانی : گل افشان، گلریز، معطر، خوشبو


گل بخت

معانی : شانس، اقبال خوب


گل بخش

معانی : دارای سرنوشت و تقدیرِ همچون گل، (مجاز) همچون گل زیبا و لطیف


گل بهار

معانی : گلی که در بهار شکفته می شود، شکوفه گل


گل افروز

معانی : زیبا، لطیف و با طراوت


گل افزا

معانی :افزاینده‌ی گل


گل افشان

معانی : گل ریزنده، افشاننده گل، گل پاشیدن


گل آنا

معانی :گلِ مادر


گل آور

معانی : گل آورنده، زیبا


گل آویز

معانی : گلِ آویز، گل گوشواره


گل آذین

معانی : آرایش گل بر روی ساقه گیاه


گل آرا

معانی : زینت دهنده گل، از شخصیتهای شاهنامه


گل آسا

معانی : مانند گل


گل آئین

معانی : زیبا، لطیف و با طراوت


گل پناه

معانی : پناه گل


ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است.