ماه محرم از دیدگاه اهل سنت
ارکین نیوز – ماه محرم اولین ماه در تقویم های اسلامی میباشد.مسلمانان این ماه رو از جمله ماه های حرام بشمار میبرند.
در این ماه رخدادهای زیادی رخ داده است.از جمله آنها میتوان به : واقعه تاسوعا و عاشورا، ازدواج حضرت علی با فاطمه ،ورود حضرت علی به اسلام ،باریدن سنگ توسط پرندگان(واقعه سوره فیل)، استجابت دعای زکریا، عبور حضرت موسی از دریا و غرق شدن فرعونیان ، عروج ادریس به آسمان .شهادت خلیفه دوم اهل سنت عمر فاروق.شهادت امام زین العابدین ومیلاد حضرت عیسی اشاره کرد.
مهمترین واقعه در این ماه که در بین مسلمانان بسیار مهم بوده ،واقعه تاسوعا و عاشورا در ۱۰ محرم هست.در این روز امام حسین(رض) با ۷۲ تن از یاران خود وارد دشت کربلا میشوند و با لشکریان سعد روبه رو میشوند.پس از جنگ سرانجام امام حسین به همراه تمام یارانشان به شهید میشوند.
مراسم عزاداری روز نهم و دهم محرم در بین اهل سنت :
این روز یکی از روزهای مهم در مذهب تسنن میباشد. در این روز مردم اهل تسنن با ، خیرات و انفاق به ایتام ارادت خود را به امام حسین(رض) و یارنش نشان میدهند. از برگزاری مراسم جشن و شادی خودداری میکنند. به تلاوت قرآن میپردازند، و در مسجدها و خطبه ها حضور پیدا میکنند.
عاشورا از نگاه اهل سنت
نشست معاونت پژوهشی مدرسهء عالی امام خمینی، در تاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۸۳
با عنوان “عاشورا از نگاه اهل سنت” را با حضور استادان و پژوهشگران در ایران برگزار شد،در این نشست حجت الاسلام ناصری داوودی، مدیر گروه تاریخ تشیع پژوهشکدهء سیره، سخن گفت.
وی حادثهء عاشورا را از دیدگاه دانشمندان اهل سنت نیز بررسی نمود و اظهار داشت: ” اهل سنت با توجه به منابع شان با دو رویکرد عاطفی و تحلیلی، اجتهادی به عاشورا نگریستهاند؛ نقطهء عطف رویکرد عاطفی توجه به نفس مظلومیت است. حادثهء عاشورا با توجه به مقام سیدالشهدا و یارانش و با توجه به این که فرزندان پیامبرند و بعد از نیم قرن چگونه در صحرای کربلا شهید میشوند، با چه جرمی کشته میشوند؟ پیام آنها چیست؟ بر سر فرزندان و زنان آنها چه می آید؟ بر سر اجسادشان چه می آید؟ اینها بعد رثایی حادثهاند که مورد توجه اهل سنت قرار گرفته و به اتفاق عوامل حادثه را محکوم کردهاند
دکتر محمد رضا وصفی در خبرآنلاین :
عشق و علاقه به خاندان اهل بیت و سید الشهدا ، تنها به شیعیان تعلق ندارد. این مهر در بین بسیاری از اهل سنت جهان اسلام فرا گیر است و در کتب اهل سنت و ادبیات و فرهنگ عمومی مسلمانان سنی مذهب روایات آمده و گواه بر آن است .
اهل سنت نیز در این عشق و علاقه پیشتازند و اهل بیت و محرم در بین آنان جایگاه ویژه ای دارد.
دکتر طه حسین (متوفای ۱۹۷۳ م)، ادیب، نویسنده و ناقد معاصر اهل سنت، معتقد است:
«از آنجا که حسین از یک سو، مسئول حفظ دین و از سوی دیگر، آزاده و قهرمان است، هرگز در قبال بیعت خواهی یزید، سرتسلیم فرود نخواهد آورد . پس برای رسیدن به هدف خود، باید به هرکار مشروعی دست می زد . بنابراین، برای احتراز و دوری از امر بیعت، به کوفه روی آورد و شهادت را بر بیعت با یزید که به نوعی تایید ستم های او بود، ترجیح داد .»
منبع سایت هرویان
جهت رعایت عدل و انصاف باید اذعان داشت که دیدگاههای اهل سنت یکسان نیست و نمیشود حکم واحدی در مورد همهی آنها داد. بالعکس اهل تشیع که به خاطر اجتماع حول یک محور «ولایت و امامت» از دیدگاه واحدی برخوردار هستند.
به عنوان مثال اگر به اهل سنت ایران توجه شود، همگی اهل بیت (ع) را دوست داشته و معظم میدارند و اگر به اهل سنت ترکیه توجه کنیم، چند دسته هستند. در حالی که برخی از حنفیها [در آنکارا، استانبول و …] تعصبات شدیدی دارند، نام بسیاری از مسلمانان اهل سنت مناطق کرد نشین، حسن یا حسین است. یکی از آنها که نامش حسن بود میگفت: ما با روضهی امام حسین (ع) که پدرانمان میخوانند بزرگ شدیم و معاویه و یزید را دائم لعن میکنیم.
برای شناخت دیدگاه اهل سنت، باید دستهبندیهای متفاوتی در نظر گرفت. به عنوان مثال: کتب و منابع معتبر آنها یک شاخه است و دیدگاه عامهی مردم که معمولاً کتاب نمیخوانند به سخن بزرگان خود گوش میدهند یک شاخهی دیگر است و سخن بزرگانشان نیز کاملاً متفاوت و اغلب متضاد است. به همین دلیل اهل سنت، از یک مذهب در دو قوم، کاملاً دیدگاههای متفاوتی دارند.
الف – منابع معتبر و کتب:
*- ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهل سنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل میکند و سپس مینویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه …» خداوند بکشت کسی را که امام (ع) را کشت و خاندان اهل بیت(ع) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است. «شذرات الذهب (متوفی ۱۰۸۹) ج ۱ ص ۶۶»
*- آلوسی، متوفی ۱۲۷۰، یکی از علمای اهل سنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «وهابیت» که نه شیعه است و نه سنّی، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط انگلیس برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عدهای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری یزید مدعی شدند او توبه کرده است، مینویسد: « الظاهر أنه لم یَتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعه فلَعنهُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبد اللّه الحسین».
ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیف تر از ایمانش است و و ابن زیاد و ابن سعد ملحق به او هستند و تا چشمی برای امام حسین اشک می ریزد خدا یزید و اتباع او را لعنت کند. (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج ۱۳، ص: ۲۲۸)
*- ابن جوزی، که او نیز از علمای معروف و معتبر اهل سنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهل سنت راجع به یزید [مانند ابوبکر ابن عربی مالکی]، خلافت غصبی و خلافهایش مینویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی می دانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جوسازی زمان امام حسین (ع) که میگفتند یزید خلیفه است و بر هر مسلمانی واجب است با او بیعت کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش مباح است). ابن جوزی ادامه میدهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه میکردند می فهمیدند که اصلاً یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاریهایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسان های جاهل.»
ب – عید گرفتن بنیامیه و تداوم آن:
اما عید گرفتن در روز عاشورا، همان سنّت یزید و یزیدیان است. و البته منظور از عید همان روز جشن و شادی بوده است. چنان چه در زیارت عاشورا تصریح شده است «وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ – و این روز است که در آن شادمان شدند دودمان زیاد و مروان به خاطر قتل حسین صلوات الله علیه».
پس از آن دشمنان اسلام و اهل بیت (ع) که در لباس اسلام و ادعای مسلمانی حکومت بر مسلمین را بر عهده گرفتند، برای آن که از سویی اذهان عمومی مسلمین در محرم و به ویژه دههی اول متوجه واقعهی کربلا نگردد و به آن تفکر نکنند و از سوی دیگر مشغول به دنیا و جشن و شادی و سرور باشند، اعلام کردند که ماههای هجری از محرم شروع میشود [در حالی که از ربیعالاول بود] و دههی اول را نیز به عنوان جشن آغاز سال بدعت گذاشتند.
پس، کربلا و عاشورا به لحاظ کتب اهل سنت به دو دسته است: کتبی که ضمن نقل بخشی از حقایق و وقایع، یزید و طرفداران او را محکوم و حتی لعن کردهاند – کتبی که سعی کردند توجیه کنند.
اما به لحاظ مردم اهل سنت، به چند دسته تقسیم میگردند: مردمی که کتاب و تاریخ را مطالعه کرده و اطلاعاتی دارند – مردمی که به امام حسین (ع) عشق میورزند و معاویه و یزید را لعنت میکنند – مردمی که اساساً از موضوع دینی و اعتقادی غافلند و فقط یک سری اعمال خشک و بیروح انجام میدهند – مردمی که حتی بغض دارند [مثل ناصبیها و وهابیت کنونی].
دیدگاه اهل سنت درباره «عاشورا» چیست
به گزارش خبرگزاری فارس، یکی از پرسشهای مطرح شده درباره سیر زندگانی امام حسین(ع)، نوع دیدگاه اهل سنت در باره مسأله عاشوراست که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این چنین پاسخ میدهد:
پیش از آنکه نظر اهل سنت در باره حادثه عاشورا بیان شود، لازم است جایگاه امام حسین (ع) از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد.
*جایگاه امام حسین از دیدگاه اهل سنت
بدون تردید امام حسین(ع) فرزند رسول خدا(ص) یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر(ع) است[۱] که در قرآن کریم محبت و دوستیشان با آیه مودت[۲] بر مسلمین واجب شده است. وقتی که آیه شریفه «… قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» نازل شد، از رسول خدا(ص) سؤال شد: این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو فرزند او(حسن و حسین).[۳]
و نیز احادیثی از رسول خدا(ص) از طریق اهل سنت نقل شده که بر این محبت و دوستی تأکید دارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» آغاز میشود و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان میرسد.[۴]
در کتابهای معتبر اهل سنت آمده که رسول خدا(ص) فرمود: قسم به آن کسی که جان محمد در دست اوست، هیچ کس با ما اهل بیت دشمنی نمیکند مگر اینکه خدا او را وارد جهنم کند.[۵]
آلوسی یکی از مفسرین اهل سنت از این حدیث این نتیجه را میگیرد که محبت اهل بیت بر تمام مسلمانان فرض است.[۶] و به همین دلیل امام شافعی عقیده خود را در باره اهل بیت این گونه ابراز میکند:
یا اهل بیت رسول الله حبکم/فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم/من لم یصل علیکم لا صلات له[۷]
(ای اهل بیت رسول خدا! محبت شما از طرف خداوند در قرآن فرض شده است و این عظمت برای شما کافی است که هر که در نماز بر شما درود نفرستد نمازش باطل است)
مراد شافعی این است که در تشهد نمازهای یومیه صلوات فرستادن بر اهل بیت که امام حسین یکی از آنها است فرض و واجب است و اگر این صلوات فرستاده نشود نماز، نماز نخواهد بود.
و بر طبق حدیث رسول خدا(ص) که در صحیح مسلم از زبان عایشه همسر پیامبر نقل شده است، امام حسین(ع) از مصادیق بارز اهل بیت به شمار میآید، عایشه میگوید: روزی پیامبر اسلام(ص) صبح بین طلوعین جامهای را که از پشم سیاه بافته شده بود بر خود انداخت، در این هنگام حسن بن علی آمد و رسول خدا او را زیر جامه کنار خود برد، لحظهای بعد حسین آمد او نیز زیر جامه کنار رسول خدا رفت و پس از آن فاطمه دختر رسول خدا آمد، او هم زیر جامه رفت و سپس علی آمد و با آنان در زیر جامه یکجا شد. در این زمان رسول خدا فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»(احزاب/۳۳).[۸]
در مستدرک حاکم و کتابهای دیگر اهل سنت نیز از زبان ام سلمه همسر دیگر پیامبر(ص) نقل شده است که زمانی که این آیه در خانه من بر پیامبر نازل گردید پیامبر(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین را در زیر کساء جمع کردند و فرمودند: «اللهم هؤلاء اهل بیتی» ام سلمه میگوید: من عرض کردم آیا من از اهل بیت نیستم، فرمودند: تو اهل منی و با خیر هستی و اینان اهل بیت من هستند.[۹]
فخر رازی میگوید: صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است.[۱۰]
از طرف دیگر امام حسین(ع) نه تنها فرزند بلکه پسر رسول خدا(ص) است. امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا(ص) هستند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسرانشان را دعوت کنند، پیامبر(ص) حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد. بنابراین واجب است که آن دو پسران پیامبر باشند.[۱۱]
فخر رازی که یکی از علمای برجسته اهل سنت است در باره شدت تعلق اهل بیت با پیامبر اسلام میگوید که شکی در این نیست که بین فاطمه، علی، حسن و حسین و بین پیامبر(ص) تعلق شدیدی وجود داشته و واجب است که آنان اولین مصداق آل محمد باشند و سپس در ذیل آیه مودت میگوید: شکی نیست که پیامبر اسلام(ص) فاطمه و علی و حسن و حسین را دوست داشتند، بنابراین مثل همین محبت و دوستی با آنان بر همه امت واجب است و آیات «وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»(اعراف/۱۵۸) و «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»(آل عمران/۳۱) و«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»(احزاب۲۱) دلیل بر این مطلب است و در ادامه میگوید: دعایی که در پایان تشهد نماز خوانده میشود که عبارت است از «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد» تعظیم بس بزرگی است که درباره احدی غیر از آنان وجود ندارد و تمام اینها دلالت بر این دارد که دوستی و محبت آل محمد واجب است و لذا امام شافعی گفته است که: ان کان رفضا حب آل محمد فلیشهدان الثقلان أنی رافضی[۱۲]
اینکه پیامبر اسلام(ص) فرزندش امام حسین (ع) را بسیار دوست میداشتند، در احادیثی که در کتابهای اهل سنت نقل شده، منعکس شده است، پیامبر اسلام(ص) امام حسین(ع) را به حدی دوست داشت که مدام دهن او را میبوسید و میگفت: حسین از من است و من از حسینم.[۱۳] در حدیث دیگری آمده است که روزی حسین با بچهها بازی میکرد در این هنگام رسول الله(ص) آمد، او را در بغل گرفت و سپس یک دست خود را زیر چانه او گذاشت و با دست دیگر از قفای سر او گرفت و سرش را بلند کرد و دهانش را بر دهن او گذاشت و گفت: حسین از من است و من از حسینم، خداوند بیامرزد آن کسی را که حسین را دوست داشته باشد.[۱۴]
از طریق ابی هریره و دیگران نقل شده که روزی حسین داخل مسجد شد و خودش را به بغل رسول خدا(ص) انداخت و انگشتان خود را داخل محاسن رسول خدا کرد، در این هنگام رسول خدا(ص) دهن خود را بر دهن او گذاشت و فرمود: خدایا! من حسین را دوست دارم و تو هم او را و هر که او را دوست دارد دوست بدار. ابو هریره میگوید: بعد از اینکه هر گاه حسین را میدیدم، اشک از چشمانم جاری میشد.[۱۵]
از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: «من احب الحسن و الحسین فقد احبنی و من ابغضهما فقد ابغضنی»؛ هر که حسن و حسین را دوست داشته باشد در حقیقت مرا دوست دارد و هر که با آنان دشمنی کند در حقیقت با من دشمنی کرده است.[۱۶]
با تمام این روایات و مطالبی که از طریق اهل سنت در باره اهل بیت و به خصوص امام حسین(ع) مبنی بر مقام و جایگاه او در نزد رسول خدا(ص) و محبت و دوستی آن حضرت و وجوب این محبت بر امت اسلامی نقل شده، وقتی به صفحات تاریخ رجوع شود، مشاهده میشود که بیشترین و بدترین ظلم بر اهل بیت رسول خدا(ص) روا داشته شده است. از میان این ظلمها ظلمی که از طرف یزید بن معاویه بر فرزند رسول الله(ص) حضرت امام حسین(ع) انجام گرفت، در تاریخ بشریت نظیر آن وجود ندارد و در آینده هم چنین ظلمی واقع شدنی نخواهد بود؛ زیرا آنانی که خود را مسلمان میدانستند و از امت رسول خدا(ص) به شمار می آمدند، به نام اسلام، فرزند و پسر پیامبر خود شان را همراه با یاران او به بدترین و بیرحمانهترین وضع کشتند و اطفال و زنان خانواده پاک پیامبر(ص) را به نام کافر و طاغی اسیر کرده و در شهرها در منظر مردم گشتانده و در مجالس یزید و عبیدالله بن زیاد آنان را از نظر جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار دادند.
این واقعه تاریخی غیر قابل انکار است که امام حسین(ع) با یاران اندک خود به مظلومانهترین وجه توسط یزید بن معاویه، در راه خدا و حفظ دین اسلام در کربلا و روز عاشورا سال ۶۱ هجری به شهادت رسیده و خانواده پاک او که خانواده پیامبر(ص) بود با ظالمانهترین وجه به اسارت گرفته شدند. بنابراین برای یک مسلمان واقعی و پیرو راستین قرآن و سنت، با توجه به آیات و روایاتی که نقل شد کافی است که نسبت به واقعه عاشورا اندوهگین و ماتم زده باشد و بدون شک بی تفاوتی نسبت به آن دلیل بر بیمبالاتی نسبت به دستور خدا و پیامبر خدا(ص) است، زیرا ممکن نیست کسی امام حسین(ع) را به عنوان قربی و اهل بیت پیامبر(ص) دوست داشته باشد، اما واقعه کربلا و عاشورا او را غمگین و ماتم زده نگرداند و نیز ممکن نیست کسی مسلمان باشد، اما قیام امام حسین(ع) را در برابر انحراف و ظلم و دشمنان اسلام به عنوان قیام ناب الهی در قالب مجالس و عزاداری گرامی ندارد.
*دیدگاه اهل سنت در باره حادثه عاشورا
در موضعگیری اهل سنت در برابر حادثه عاشورا اهل سنت به دو دسته تقسیم میشود. یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل میدهد، اهل سنت معتدل و محب اهل بیت(ع) هستند، دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین(ع) دید مثبتی ندارد بلکه میتوان گفت دشمن اهل بیت هستند، این دسته امروز در قالب سلفیه و وهابیت در جهان اسلام معروف است.
اما درباره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثه ناگوار، غمگین و ناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار میدهند. موضعگیری این دسته از اهل سنت را میتوان از مطالبی که در زیر به آنها اشاره می شود به دست آورد:
علمای اهل سنت از پیامبر اسلام(ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین(ع) نقل کرده که از آن جمله این روایت است: «… روزی حسین(ع) در کودکی بر پشت و گردن پیامبر(ص) بازی میکرد که جبرئیل به پیامبر(ص) گفت: آیا او را دوست داری؟ فرمود: بلی! جبرئیل گفت: امت تو او را خواهد کشت و سپس محل شهادت او را به پیامبر(ص) نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه میدهد…».[۱۷] و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل کرده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد، آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است».[۱۸]
بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ»(الدخان/۲۹) این سخن را آوردهاند.[۱۹]
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نه گریسته است، مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی و از زید بن زیاد نقل شده که چون حسین کشته شد، آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن است.[۲۰]
طبرانی نقل می کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی طالب منسوب است، انشاد کرد:
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصَارِی وَذُرِّیَّتِی منهم أُسَارَى وقَتْلَى ضُرِّجُوا بِدَمِ
ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ
چه میگویید اگر رسول خدا(ص) به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته کردید، جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من این گونه رفتار بد انجام دهید![۲۱]
از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آنها آمده، امت اسلامی با اهل بیت رسول خدا در آزمایش قرار دارد، زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا(ص) فرموده بودند: زود است که شما بعد از من درباره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.[۲۲] و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همانگونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون آمدند، امروز نیز مسلمانان با موضعگیری در قبال این واقعه همچنان امتحان میشوند و هر که به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین(ع) و خاندان رسول خدا(ص) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلمهایی را بر این خاندان پاک روا داشتند، از خود طرد کنند سربلند خواهند بود، اما آنانی که در قبال این واقعه دردناک بیتفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت میکنند، قطعاً در این امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله(ص) شرمسار و سرافکنده خواهند بود.
این است که تفتازانی از متکلمین به نام اهل سنت میگوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر(ص) انجام گرفته نمیتوان آن را پنهان کرد، زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بیزبان شهادت میدهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوهها از جا کنده و صخرهها تکه تکه شوند، پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید و عذاب آخرت شدیدتر و ماندگارتر است.[۲۳]
بنابراین میتوان گفت علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم زده هستند، هر چند عوام آنان اطلاعات چندانی از مسأله عاشورا و کربلا ندارند و لذا در برخی از مناطق اهل سنت دیده شده که در روز عاشورا برای امام حسین(ع) مجلس عزا تشکیل میدهند، منتهی مجالس در میان اهل سنت به علتهای مختلفی فراگیر نیست.
اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت میدانند، بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال اینها مناسب میدانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب شیعیان پایهگذاری کرد.[۲۴] و سنیهایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت میکنند، متأثر از همین فرهنگ هستند.
موضع و دیدگاه منفی وهابیها و سلفیهای متجدد درباره حادثه عاشورا بر حمایت یزید بن معاویه و تبرئه او از این جنایت مبتنی است و برای اینکه حقایق و وقایع حادثه عاشورا برملا نشود و یزید و اطرافیان و پیروان او از طرف مسلمانان زیر سؤال نرود، از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری میکنند.
وهابیها از این حد هم تجاوز کرده و بر بدعت عزاداری در روز عاشورا بسنده نکرده، بلکه روز عاشورا را روز عید و زینت و سرور و شادمانی میدانند و به قصد تبرک و شکرانه کشتن امام حسین(ع) نور چشم رسول خدا و سید جوانان اهل بهشت، این روز را روزه میگیرند، روایت عمرو بن ابی یوسف میگوید: من شنیدم که معاویه روی منبر گفت: روز عاشورا روز عید است، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و هر کس نمیخواهد روزه نگیرد حرجی بر او نیست.[۲۵]
مقریزی میگوید: در دوران حکومت فاطمیون در مصر، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین(ع) ماتم و سوگواری بر پا میشد، ولی هنگامی که بنی ایوب به حکومت رسیدند، آنها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا کرده و با ریختوپاش غذا پخش میکردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف کرده و به چشم سرمه میکشیدند، آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبدالملک بن مروان، در مخالفت با شیعیان علی بن ابیطالب(ع) که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم میدانند، پیریزی کرده بود، انجام میدادند[۲۶].
سقاف میگوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آنها بیچاره و فشل شدند.[۲۷]
*پینوشتها:
[۱]. محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان ، ج ۱۵ص۴۱۲، مؤسسه الرساله – بیروت – ۱۴۱۴ – ۱۹۹۳، الثانیه؛ محمد بن عبدالله أبوعبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک على الصحیحین، ج۳ص۴۲۹، دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰م، الطبعه: الأولى.
[۲]. شوری/ ۲۳.
[۳].زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴ص۲۲۳و۲۲۴، بیروت، دار احیاءالتراث العربی؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶ص۲۱و۲۲، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.
[۴]. زمخشری، جار الله محمد بن عمر، کشاف، ۴/۲۲۰، بیروت، دار الکتب عربی.
[۵].ابن حبان بستی، صحیح ابن حبان، ج۱۵ص۴۳۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳ص۱۶۲، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
[۶].آلوسی بغدادی، سید محمود، روح المعانی، ج۲۵ص۳۲، بیروت، دار احیاء التراث.
[۷].هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۴۸، مکتبه القاهره.
[۸].مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴ص۱۸۸۳، بیروت ، دار احیاء التراث العربی.
[۹].نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحن، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۱ ق، ۳/۴۵۱.
[۱۰].رازی، فخر الدین محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج۸ص۷۱، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۲۱ هـ ۲۰۰۰م، الطبعه: الأولى.
[۱۱].تفسیر کبیر، ج۸ص۷۲.
[۱۲].تفسیر کبیر، ۲۷/۱۴۳.
[۱۳].حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳ص۱۸۴، بیروت دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
[۱۴].صحیح ابن حبان، ج۱۵، ۴۲۸. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱ص۵۱، بیروت، دارالفکر.
[۱۵].المستدرک علی الصحیحین، ج۳ص۱۹۶.
[۱۶].سنن ابن ماجه، ج۱ص۱۵.
[۱۷].احمد بن حنبل، مسند احمد، ۳/ ۲۴۲، بیروت، دار صادر، و هیثمی، مجمع الزوائد، ۹/۱۸۷، بیروت دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق.
[۱۸].سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۳ م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر ۴/۱۴۳، بیروت، دار ا لفکر، ۱۴۰۱ ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ۲۵/۱۲۴، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۵ ق.
[۱۹].رک: المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج۵ص۷۳؛ تفسیر بغوی، ج۴ص۱۵۲، تفسیر طبری، ج۲۵ص۱۲۴، تفسیر قرطبی، ج۱۶ص۱۴۱، تفسیر ثعلبی، ج۸ص۳۵۳، تفسیرالعز بن عبدالسلام، ج۳ص۱۷۰
[۲۰].تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰ص۳۲۸۹.
[۲۱].سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۳ ص۱۲۴مکتبه الزهراء، الموصل – ۱۴۰۴ – ۱۹۸۳، الثانیه، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی.
[۲۲].المعجم الکبیر، ج۴ص۱۹۲.
[۲۳].تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، ۲/۳۰۷، پاکستان، دار النعمانیه، اول، ۱۴۰۱ ق.
[۲۴].الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص ۳۴، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، ۱۴۱۴ ق.
[۲۵].صنعانی، عبد الرزاق، مصنف عبدالرزاق، ج ۴، ص ۲۹، ح ۷۸۵۰، منشورات المجلس العلمی.
[۲۶].طبسی، نجمالدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص ۱۳۷، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج ۴، ص ۳۴۳.
[۲۷]. نجمالدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص ۱۳۹، منشورات عهد.
چکیده | |||||||||||
در موضوع قیام حسینی غالب اهلسنت جزء موافقان و تأیید کنندگان قیام حسینی هستند و بر این باورند که قیام امام حسین (ع) و خاندان و یارانش بر حق و صحیح بوده است. از بین قدمای این گروه میتوان به ابنعماد، تفتازانی، ابنجوزی و… و در سده اخیر به نواندیشان اهلسنت اشاره کرد. البته میتوان عدهای دیگر که راه میانه در پیش گرفتهاند را تحت عنوان میانهروها یا موافقان محتاط دانست که ضمن بر حق دانستن امام حسین (ع) و قیامش، مقصر بودن یزید و نکوهش او را نمیپذیرند. هر دو گروه برای نظرگاه خود دلایلی دارند که در این مجال به بررسی و تحلیل نظر گروه اول که نظر اکثر اهلسنت است، پرداخته میشود. | |||||||||||
کلیدواژگان | |||||||||||
حسینبنعلی (ع)؛ اهلسنت؛ قیام حسینی؛ میانهروان؛ موافقان و نواندیشان | |||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||
طرح مسئله معنا و مفهوم اهلسنت و جماعت نظریههای اهلسنت در مواجهه با قیام حسینی ابوالحسن اشعری (۳۲۴ ق) ابنتغرری بردی (۸۷۴ ق) تفتازانی (۷۹۱ ق) ابنعماد، ابوالفلاح عبدالحیبناحمد (۱۰۳۲–۱۰۸۹ ق) عاصمی مکی (۱۱۱۱ ق) ابنجوزى عبدالرحمنبنعلی (۵۱۰-۵۹۷ ق) سبط ابنجوزی یوسفبنقزاوغلی (۵۸۱- ۶۵۴ ق) آلوسی بغدادی (۱۲۷۰ ق) ۲. نواندیشی و نوگرایی در میان اهلسنت ابراهیم عبدالقادر مازنی (۱۸۹۰-۱۹۴۹م) علامه اقبال لاهوری (۱۸۷۷-۱۹۳۸م) سرو آزادی ز بستان رسول / آن امام عاشقان، پور بتول خالد محمّد خالد (۱۳۳۹-۱۴۱۶ ق) سیدعلی جلال حسینی سید قطب (۱۹۰۳-۱۹۶۶م) شیخ عبدالله علایلی (۱۹۹۶ م) شیخ محمد عبده (۱۲۶۶- ۱۳۲۳ ق) دکتر طه حسین (۱۳۰۷-۱۳۹۳ ق) عباس محمود العقاد (۱۹۶۴-۱۸۸۹ م) عبدالرحمن شرقاوی (متولد ۱۹۲۰ م) محمد غزالی (۱۹۱۷-۱۹۹۵م) محمد کامل البناء محمدعلی جناح (۱۲۵۵-۱۳۱۷ش) نتیجه |
|||||||||||
مراجع | |||||||||||
|