متن ادبی درباره حاج قاسم سلیمانی مرد میدان و شهید مقاومت

در این نوشته از دلبرانه می خواهیم ۶ متن ادبی درباره حاج قاسم سلیمانی همراه عکس های زیبا از شهید تقدیم شما نماییم.

اگه نیاز به متن های ادبی زیبا برای اجرا هستید حتما تا انتهای این پست ما را همراهی کنید.

زیرا در ادامه مجموعه ای متون ادبی کوتاه و بلند را برای شما دوستداران شهید آماده و جمع آوری کرده ایم.

متن ادبی بلند برای سردار دل ها

از خود گذشتگی هایشان، از رشادت هایشان، از دین و ایمان و انسانیتشان، از سختی ها و رنج هایی که کشیده اند، از ظلم هایی که به آنها شده و از پر پر شدنشان به خاطر آسایش ما، به خاطر دفاع از میهن و ناموسشان…

حاج قاسم عزیز! ای سردار دلها! چقدر دلم میخواست که شما را از نزدیک ببینم و بپرسم که چگونه زیستی که همه را برای ما خواستی و برای خودت هیچ نخواستی؛ بپرسم که این همه رشادت و دلاوری را چگونه کسب نمودی که از کابوس بزرگی مثل داعش وحشی نمی ترسیدی.

وقتی فهمیدم که به قلب دشمن میزدی و باافتخار بر می گشتی مو به تنم سیخ می شد.

مادرم می گوید که شما در جنگ تحمیلی نیز فرمانده دلیری بودی و با بعثی های خبیث می جنگیدی.

وقتی می بینم کشور عزیزم این همه فرمانده و سرباز رشید و دلاوری دارد که درس گرفته از مکتب سید الشهدا و امام (ره) هستند به خودم می بالم و احساس آرامش و غرور می کنم و این امنیت را مدیون شما می دانم. شمایی که نه تنها ایران، بلکه تمام کشورهای مسلمان (سوریه، لبنان، عراق و …) به شما افتخار می کنند.

سالار عزیز! تو یک نفر بودی و اما آمریکا و اسرائیل و انگلیس که به قول خودشان ابر قدرت بودند از تو می ترسیدند و برای همین تو را به شهادت رساندند تا شاید به آرامش برسند. اما این خیالباطلی بود، چرا که خون تو هنوز می جوشد… تو نه تنها کشور ما بلکه کشورهای مسلمان و مظلوم را نیز از شر داعش رهاندی و به استکبار سیلی محکمی زدی که هیچ وقت تاریخ بشری تو را فراموش نخواهد کرد.

حاج قاسم عزیز، بگو بدانیم ما فرزندان این سرزمین چگونه می توانیم مثل شما شجاع و بی باک و دور اندیش باشیم که آیندگان با شنیدن ناممان سر بلند کنند. خوشا به حالت که سبک بال رفتی و دینی به گردن نداری جانا معلم خوبی بودی و هستی…

من وقتی خبر شهادت مدافعان حرم خصوصا شما را شنیدم بسیار ناراحت شدم اما وقتی شنیدم که به خانواده های شما تبریک می گفتند فهمیدم که به مقام والایی رسیده اید، فهمیدم که زنده اید و ما را میبینید، فهمیدم که شهادت مخصوص یک دوره و زمان نیست بلکه ازازل تا ابد خون شهید می جوشد. و در رگ های آیندگان جریان می یابد. اکنون آسوده بخواب که به مراد دلت رسیدی و به رفقای شهید خود پیوستی.

شهادت قسمت شما بود شما از طرف خدا انتخاب شدید و خوشا به حالتان که به خدا نزدیک شدید و سبک بال به سوی عرش پرواز کردید به همانجا که تعلق داشتید، زمین برای شما تنگ بود. شما را به خدا برای ما هم دعا کنید شاید که با دعای خیر شما ما هم مورد لطف و بخشش خداوند قرار بگیریم.

راهت ادامه دارد شهید…

من یک حاج قاسم سلیمانی ام…

متن طولانی درباره شهید سلیمانی

منم یک حاج قاسم دیگرم

از عقاب به شاهین، منم یک حاج قاسم دیگرم؛ با صدای اذانی که در گوشش می‌پیچید، انگار مرا فرامی‌خواند. انگار پا‌هایم به اذن تو قدم برمی‌دارند و دست‌هایم به توان تو به معراج می‌رسند. به تو که چقدر لبخندت عاشقانه است. به تو که دلم تمام و کمال به زیر پاهایت خالی می‌شود. حالا نمی‌دانم از چه زمانی، با کدام دقیقه در کدام لحظه استجابت، دنبالت راه افتاده‌ام. دارم با تمام دل‌تنگی نفس‌نفس می‌زنم. فرقی نمی‌کند که قدم‌هایم به کدام سمت می‌رود یا از کدام سمت برمی‌گردد. به هرجا که می‌نگرم فقط تویی!

حالت چطور است سردار؟ حتماً خوبی که این‌گونه در قاب آفتاب می‌درخشی. حتماً آن‌قدر خوبی که چشمانت در شب تاریک هم دنیایمان را روشن می‌کند. راستی از چشمانت چه خبر؟ کدام کبوتر در سایه‌سارش خیمه انداخته است؟! کدام فاخته در عمق نگاهش نغمه‌سرایی می‌کند؟! از تو چه پنهان سردار، کربلا در کربلا بودی انگار… ببین! تو، هم دل دادی و هم سر … تو هم جان دادی و هم عشق … نشان به همان نشان که تو آن‌گونه دیدی و فهمیدی که جان فدا کردی؛ می‌بینی بین تو و دیگران فرق زیاد است.

حاج قاسم! یمن، فلسطین، سوریه و همه و همه تو را به یادم می‌آورد. من امروز هم سن جنگم و دنبال حقیقتی که تورا گرفت. کور بودم انگار… حقیقت تو بودی …

حقیقت کربلایی بود که در تو جوشید. با هر نام و با هرنشانی باید باشی، دنیای من با تو هویت می‌گیرد. با همین نشانه‌ها در کنارت بزرگ می‌شویم و عمق می‌گیریم. می‌بینی برای جنگ فرقی نمی‌کند از کجا به کجا برسد … از کدام خانه به کدام کشور…از کدام مادر به کدام پسر… فرقی نمی‌کند، بزرگی‌ات عالم‌گیر است … نفس‌گیر است…

متن ادبی درباره رشادتها و دلاور مردی های سردار سلیمانی

شمع و نور را دست گرفت تا تاریکی را کنار بزند و امید را در چشمان وحشت زده بنشاند حتی اگر دست خودش می سوخت.

برای کودکانی که بدانند در مقابل ظلم سکوت نکنند برای کودکان که بدانند در اینده نباید تانکی باشد که بر پوست نحیفِ زمین خَش بیاندازد.

کودکان اورا پدر خود میدانستند و میدانند و نمادی برای شجاعت و ایثار.

و سرانجام پس از تمام صلح خواهی هایش و گرمای امنیت بخشیدن هایش برای کودکانی که خمپاره گوش هایشان را کر کرده بود به شهادت رسید.

جنگ بد است،منزجر کننده است.

نمی دانم در ذهن چِرکین کسانی که جنگ راه می اندازند چه میگذرد که حق زیبایی جهان را می گیرند و حق زندگی را ولی در اینکه جنگ چه هیولای بدی است شکی نیست.جنگ بد است جنگ یعنی به پایان رسیدن زندگی اما مردن برای جنگ یعنی زندگی یعنی آغاز زندگی جنگ بد است اما مردن برای به پایان رساندن جنگ خوب است!و همین است که شهادت ناب است و زیبا.

وقتی پدر تمام دختر بچه ها و پسر بچه های غمگین جنگ زده به شهادت رسید وقتی که سردار سلیمانی بدست مشتی انسان متعفن به شهادت رسید نه تنها فرزندان ایران بلکه کودکان سوریه و فلسطین و یمن یتیم شده اند پدری که فراتر از انسانیت پیش رفت و خلوص انسانیت را نشان داد.اما شهید سلیمانی،سردار دلها رسالت خود را رساند و چه زیباست این رسالتش سردار قلبها به وضوح نشان داد برای مان که باید از خود گذشت!گذشت و نجات داد جهان را از رعب و وحشت!باید پایان داد به درد و ظلم و جنگ و پلیدی!ما اینهارا اموختیم از سردار دلها و حالا تمام ما شمع هایی در دست داریم به یادگار از شهید سپهبد سلیمانی که سوسویشان را تبدیل به مشعلی میکنیم برای روشنی برای فراری دادن سیاهی

متن ادبی برای شهادت سردار سلیمانی

سلام شهید مقاومت و شجاعت
سلام ای قهرمان کشورم
ای کاش که زودتر از موعد شهادتتان عطر نفس هایتان به جان خسته ما میخورد و زنده میشدیم
حیف که شما را ندیدیم و نشناختیم
کاش شمیم رایحه خوش بوی شهادت
مرا نیز دراغوش میگرفت تا با شما همسفر میشدم
شما نور افکنی بودید که همه جا را روشن کردید ومن را برای به شهادت رسیدن هیجان انگیز کردید قلبم اسیر سیاهی گناه است و جانم خسته از روزمرگی ها
شما هم مانند شهدای دیگر به مردم و کشورتان خدمت زیادی کردید
مطیع ولایت بودید وهدفی جز رضای خداوند نداشتید. شما هم نیز همچون مانند رفقایتان باد و بال شهادت به اسمان بیکران پرواز کردید
شما قلب مرده مارانیز زنده کردی
جان های خفته ما رانیز بیدار کردی
شهید سلیمانی با شهادتت شهید زنده بودی و زنده تر شدی
در هنگام شهادت دراغوش مولایت قرار گرفتی
جانان من فدای ان تن پاره شدت
شیرینی لبخند های همیشه برلبانت وبرق چشمان ابهتت راهرگز فراموش نخواهم کرد
ان کسی که می گوید تو برای همیشه رفته ای سخت در اشتباه است شهید هرگز در دل ها نمی میرد
سلام ای شهیدی که نگاهت پر از شکوه و جلال است و نامت شاه کلید تمام قفلهای درهای بسته قلب های مردم است
ای اسوه بزرگ ای جوان وای قهرمان واقعی داستان من
عمر حقیقی انسان با مرگ پایان نمیگیرد چون عمر حقیقی انسان سالهایی است که به نیکی سپری میشود تو به همه ما نیکی کردی پس یاد تو دردل ما زنده است
راه شما را ادامه خواهم داد و از شهادت هراسی نخواهم داشت
الان که در ارامش هستیم همه از لطف و عنایت شما و جوانمردان سرزمین ایران است

متن زیبا درباره مرد میدان حاج قاسم سلیمانی

ای خاکی افلاکی!

ای آبروی خوبی از کردار بی مانند تو!

ای شهید به معنای گواه و ناظر بر سلوک و رفتار ما در پیروی و حمایت از خط سرخ ولایت!

ای رفتۀ مورد غبطۀ ما بازماندگان از قافلۀ خوبانِ راستین!

ای مصداق وفاداری عباسوار در قبال حسین زمانه!

ای ارزش گذار آزادگی و وارستگی در عصر نامردمی های رایج تحت عنوان سیاست!

ای مرد میدان های سخت مبارزه با اختاپوس صهیونیسم و امپریالیسم و ایسم های کذایی دیگر!

ای پاکباز معرکه های خطرناک!

این خطاب ها که نمی تواند یک از صدِ همۀ ویژگیهایت را شامل شود!

تجلی جهاد اصغرِ تو در تصورِ ناچیزِ من است!

با زبان قاصر، از جهاد اکبرت چه بگویم که تورا تا آنجا رساند که بجز خدا ندیدی!

و  نمادِی شدی بر این بیان که:

برای شهید شدن، ابتدا باید شهید بود

متن ادبی کوتاه درباره سردار سلیمانی

بزرگ ترین و زیباترین صفت ها هم در برابر مقام والای تو کم می آورند. با غیرت، پر هیبت، شهید زنده، مالک اشتر ایران و …؛ دیگر مانده ایم که چه صفتی به تو بدهیم، چه لقبی بر تو نهادینه کنیم که سزاوار مقام رفیع تو باشد.

اکنون شهید زنده ی ما به مقامش رسید؛ یعنی همان شهادت! بیاییم شهادتش را به او تبریک بگوییم و غم از دست دادنش ما را غمگین نکند که هدف دشمن همین غمگینی ملت است.

از دست دادن شهید سلیمانی، غمی بزرگ بود که بر دل مردم ایران نهادینه شد؛ اما این غم در همان دل بماند و به چهره نیاید که این موجب شادی دشمن می شود.