متن کامل شعر گَوَن از نسیم پرسید شفیعی کدکنی همراه معنی

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم یکی از شعر های معروف شفیعی کدکنی با نام گَوَن از نسیم پرسید را خدمت شما ارائه نماییم.

از آنجایی که این شعر بسیار زیاد مورد نظر و توجه مخاطبین شعر پارسی قرار گرفته است در اینجا متن کامل آن را درج کرده ایم.

همچنین علاوه بر متن کامل شعر گَوَن از نسیم پرسید معنی و تفسیر همراه با بیوگرافی مختصر شاعر را برای شما جمع آوری کرده ایم .

امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد …. با ما همراه باشید…

متن کامل شعر گَوَن از نسیم پرسید شفیعی کدکنی همراه معنی

متن شهر گون از نسیم پرسید

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ دربخش کدکن شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی، چشم به جهان گشود.

شفیعی کدکنی دوره‌های دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند، و چندی‌ نیز به‌ فراگیری‌ زبان‌ و ادبیات‌ عرب, فقه،‌ کلام‌ و اصول‌ سپری کرد.

او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.

او از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث شاعر خراسانی به شمار می‌رود و دلبستگی خود را به اشعار وی پنهان نمی‌کرد.

دکترمحمدرضا شفیعی کدکنی، پنجشنبه ۵ شریور ۱۳۸۸ تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد.

کتاب ها و اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی

وی سرودن شعر را از جوانی به شیوه کلاسیک آغاز کرد. ولی پس از چندی به سوی سبک نو مشهور به نیما یوشیج روی آورد .

او با نوشتن در کوچه باغ های نیشابور به نام‌آوری رسید. آثار شفیعی را می‌توان به دو گروه انتقادی و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد.

آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی می‌شود، که بخشی از آن‌ها در زیر آورده شده‌اند.

در میان آثار نظری شفیعی کدکنی کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعار در کوچه باغ‌های نشابور آوازه بیشتری دارد.

بررسی آثار شفیعی کدکنی

شفیعی کدکنی را باید در زمره شاعران اجتماعی بدانیم.

او در اشعار خود تصویری از جامعه ایرانی در دههٔ ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را بازتاب می‌دهد، و با رمز و کنایه آن دوران را به خواننده می نمایاند.

دلبستگی و گرایش فراوان به آیین وفرهنگ اسلامی و بخصوص خراسان نشان می‌دهد.

نمونه اشعار

  • شعر دیگری از وی: « پیش از شما
  •  به سان شما
  •  بیشمارها
  •  با تار عنکبوت
  • نوشتند روی باد
  •  کین دولت خجستهٔ جاوید زنده باد».

متن شعر گون از نسیم پرسید

«به کجا چنین شتابان؟»

گَوَن از نسیم پرسید

«دلِ من گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان؟»

«همه آرزویم، اما

چه کنم که بسته پایم…»

«به کجا چنین شتابان؟»

«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»

«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را

چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها به باران

برسان سلامِ ما را»

قالب: نیمایی

شعر مناظره است

«به کجا چنین شتابان؟»

گون از نسیم پرسید

گون: گیاهی است از تیره سبزی آساها، درختچه ای حداکثر به ارتفاع یک متر و دارای خارهای بسیار است. و غالباً به حالت خودرو در نواحی کوهستانی و زمین‌های بایر می‌روید.

گون از نسیم پرسید: تمثیل و تشخیص دارد.

گون: نماد اسیر، گرفتار، پایبند، انسانی که به خاطر ریشه دار بودن قادر به حرکت نیست.

نسیم: نماد آزاده و رها،‌ انسانی حقیقت جو که  مانعی در برابر حرکت و هجرت خود نمی‌بیند.

معنی: گون از نسیم می‌پرسد با این عجله کجا می‌روی؟

«دل من گرفته از این جا،

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان؟»

«همه آرزویم امّا چه کنم که بسته پایم …»

گرفتن دل: کنایه از ناراحت بودن

بیابان: نماد محلّ سکونت فرد اسیر، به نوعی همین جامعه ی سکوت و کدر و ماتم زده ی شاعر است

بسته پا بودن: ‌اسیر بودن، گرفتار بودن

معنی: علاقه‌ای به سفر نداری. آرزو دارم که مسافرت کنم امّا توان کار ندارم پا بسته هستم هنوز تعلّقاتی در وجود من هست. بنابر این به راحتی نمی‌توانم این جا را رها کنم.

«به کجا چنین شتابان؟»

«به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا،‌ سرایم»

سرا: خانه

معنی: با این عجله کجا می‌روی، هر جایی که به غیر از این سرزمین و خانه، سرزمین وخانه‌ی من شود.

«سفرت بخیر امّا تو و دوستی، خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،

به شکوفه‌ها، به باران،

برسان سلام ما را.»

تو و دوستی: به حقّ دوستیمان، واو سوگند

خدا را: به خاطر خدا

کویر وحشت: استعاره یا نماد از جامعه‌ی شاعر

وحشت: صفت

شکوفه و باران: نماد سرزمین آرمانی و آزادی و آزادگیّ و طراوت بخشی و سرسبزی و شادابی

معنی: سفرت به خیر امّا تو را به دوستی قسمت می‌دهم تو را به خداوند سوگند می‌دهم که وقتی از این سرزمین وحشتناک و ترسناک عبور کردی سلام ما را به آن‌ها که در فضای آزاد نفس می‌کشند (شکوفه‌ها و باران) برسان.

ساختمان شعر (سفر بخیر)

این شعر در گونه وزنی فعلات فاعلاتن(بحررمل مشکول) که وزنی پرتحرک و شتابان است، سروده شده و با عنوان و محتوای شعر که شتاب و عجله و اضطراب مایه های اصلی مفاهیم آن را تشکیل می دهند، تناسب دقیق و ظرفیانه ای دارد .

کوتاهی و ایجاز شعر در چهارده مصراع که در قالب گفت و گویی عجولانه و در تنگنای زمان صورت گرفته، در تقویت عنصر شتاب بسیار مؤثر افتاده است.

تکرار مصراع « به کجا چنین شتابان» در دو موقعیت استراتژیک بدنه شعر یکی در آغاز و دیگری در نیمه های کار باز هم تأکید بر مفهوم شتاب را رساتر نموده است همچنین صور خیال هایی مانند تضاد میان « بسته پایی و شتاب » ، « کویر وحشت » با «سلامتی و شکوفه و باران » و مراعات النظیر و تناسب میان واژه های غبار، بیابان ، کویر ، گون و نسیم که همگی از اجزای خانواده طبیعت و صحرا هستند، توان تأثیر بعد عاطفی شعر را تا مرزهای اعجاز گونه همت عارفانه ارتقاء داده است .

تفسیر شعر گون از نسیم پرسید

تفسیر و تأویل شعر گون از نسیم پرسید

این شعر در سال ۱۳۴۷ ش. یعنی قبل از سال ۱۳۴۹ که سال وقوع حماسه « سیاهکل» و اوج گیری مبارزه مسلحانه است سروده شده است .

تئوری شعر نیز مبارزه زیرزمینی است نه مستقیم و رودر رو، امّا بعد از سال ۱۳۴۹ که حماسه سیاهکل به وقوع پیوست ، ادبیات و مبارزه از شکل زیرزمینی خود خارج شد و صورت علنی به خود گرفت.

در سال هایی که این شعر سروده شده است ، مکتب سمبولیسم اجتماعی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر محمد مصدق شدت گرفته بود، هنوز ادامه دارد و این شعر ادامه همان سمبولیسم است و در همان حال و هوا سیر می کند.

گون، نسیم و کویر وحشت سمبل های مرکزی و ا صلی شعر هستند که گون و نسیم را با توجه به قراینی مثل پرسیدن، دل گرفتن، هوس سفر داشتن و سلام رساندن که همه اعمال انسانی هستند، می توانیم استعاره بنامیم ولی به دلیل حرکتشان به عنوان عناصر یک فایل متراکم به مرز نماد ارتقاء یافته اند .

براین اساس ، گون نماد انسان اسیر و نسیم نماد انسان رها و آزاده است ، کویر وحشت هم ، محیط زندگی شاعر است .

چنان که از ساختار متن بر می آید شعر حاصل معنی اندیشی نیست، بلکه یک تجربه و شهود شاعرانه است که با تأمل در طبیعت شروع شده و با حرکت به سوی معنی و ذهن به اوج خود رسیده است.

گون می تواند دوست اسیر شاعر و نسیم خود شاعر باشد یا دو انسان دیگر با این ویژگی ها که نسیم با عجله در حال آماده شدن برای خارج شدن است و دوست اسـیرش از او می پرسـد که با این شتاب به کجا می روی؟ او هم پاسخ می دهد که از این محیط پر از بیداد و ستم حالم دارد به هم می خورد و می خواهم بروم. آیا تو قصد نداری از این محیط پر از آلودگی و غبار سفر کنی؟

اونیز پاسخ می دهد که تمام وجود من آرزوی چنین سفری است؛ اما چه کنم که گرفتارم و امکان سفر برایم میسر نیست .

در اینجا عبارت مرکزی بیان تشویش و اضطراب (به کجا چنین شتابان) برای برجسته نشان دادن اوضاع نابسامان جامعه تکرار شده است .

پاسخ نسیم نیز قابل تأمل است ، زیرا او میگوید مهم نیست که به کجا می روم، فقط باید هر چه زودتر از این مهلکه خارج شوم و به عبارت دیگر، یعنی هر جا باشد از اینجا بهتر است، در پاره بعدی واژه سوگند « تو و دوستی خدا را » باز هم اوضاع نابسامان و قمر در عقرب جامعه را پررنگ تر نشان می دهد.

در بیت بعدی، تضاد میان کویر وحشت و سلامتی بار دیگر هراس و اضطراب و اختناق حاکم بر جامعه را ترسناک تر به تصویر می کشد، پس از آن همه فضاسازی با استفاده از واژه ها و عبارات مؤثر و به تصویر کشیدن اوضاع و احوال نابسامان جامعه در جریان متنی که با حال و هوای ویژه اش، همانطور که شاعر را به سوی خود می کشد،خواننده را هم با توجه به دنیای درونش تحت تّأثیر قرار می دهد و او را آماده پذیرش پیام شعرمی سازد ، مرحله نهایی تکوین و تکامل شعرفرامی رسد.

در چنین لحظه ای است که انبوه دریافت های سالیان و ذخایر تجربی شاعر که در ناخودآگاه او رسوب یافته است،حرکت و سنتز خود را آغاز می کند و از آن میان داستان طوطی و بازرگان که بی تردید شاعر آن را خوانده و بادرک عمیق در وجودش نهادینه شده و ضمن ترکیبی خودکار و غیر ارادی با دیگر ذخایر ذهن،حجم معرفتی شاعر راتشکیل داده است، فعالتر می گردد و از این رهگذر عبارت رمز گونه « برسان سلام ما را » در ذهن شاعر تولید می شود که از زبان گون بسته پا بر متن جاری می شود و از این روست که با عبارتی چنان موجز این حجم عظیم مفاهیم یکباره به فضای ذهن خواننده سرازیر می شود و با همین عبارت رمزگونه است که راه نجات ازبند استبداد رابه خواننده نشان می دهد .

با توجه به تمرکز و تأکیدی که بر گزینه شتاب مشاهده می شود و وجود ترکیب های « غبار بیابان » در بیت ششم و «کویر وحشت» در پاره دوازدهم و همچنین از تأمل در برهه زمانی سروده شدن شعر که پیش از این بدان اشاره شد و با نگاهی به زندگی و مبارزه شاعر، باید اوضاع و احوال نامساعدی باشد که در آن فرار برقرار ترجیح دارد.

از توجه به حال و هوا و پیام مستتر در شعر معلوم می شود که شاعر مردمبارزه بااستبداداست.

علاوه براین طبق اظهارات شفاهی « م. سرشک» ودوستانش،وی به گونه ای مستقیم نیز سرگرم مبارزه بوده و با شاعران و نویسندگان مبارز ارتباطی مؤثر داشته است و این شعر نیز به زبان (العاقل یکفیه الاشاره) نوعی مبارزه را به ما می آموزد، از این رو می توانیم این شعر را نوعی از ادبیات زیرزمینی به حساب آوریم.

بنابراین فشرده آنچه که از این جمله  « برسان سلام ما را » دریافت می شود این است که (ای نسیم سلام ما را به دوستان جوان و سرزنده ما برسان و به آنها بگو که شما هم مثل طوطیان هند که راه نجاتی را به طوطی بازرگان می آموزند، این است که او خودش را به خاموشی و مرگ بزند و با اجرای این ترفند ، طوطی بازرگان از اسارت و تنگنای قفس نجات می یابد. با توجه به نکته یاد شده شاید شاعر هم برای در امان ماندن از بند استبداد  به گونه ای ظریف و پوشیده در شرایطی، خاموشی ظاهر و آتش زیر خاکستر بودن را تجویز می کند.

 


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.