زندگی خصوصی رضا ضراب و ماجرای همسرانش+عکس
زندگی خصوصی رضا ضراب و ماجرای همسرانش
گونل زینالوا (Günel Zeynalova) خوانندهای آذربایجانی تبار است.
گونل این سوپر استار خوانندگان در باکو پایتخت آذربایجان در تاریخ ۲۵/۱۰/۱۹۸۵ به دنیا آمد .
گونل در یک خانواده ۵ نفری چشم به جهان گشود پدرش یکی از معروف ترین موسیقی دانان آذربایجان و مادرش هم در زمینه پیانو فعالیت داشت و گونل در چنین خانواده ای هنرمند به دنیا آمده است و از زمان کودکی به هنر و مخصوصا موسیقی علاقه و افری داشت تا جایی که ترانه های دیگر خواننده ها را باز خوانی کرد تا هنگامی که بزرگ شد .
رضا ضراب و همسرش , بیوگرافی رضا ضراب
زندگی خصوصی رضا ضراب و ماجرای همسرانش
او که به شدت به ابراهیم خواننده مشهور ترکیه علاقه داشت و بیشتر ترانه های این خواننده رو گوش می دادو می خواست روزی شاگرد وی باشد . تا اینکه یک روز ابراهیم برای کنسرتی که داشت راهی آذربایجان شد آنجا با چنان استقبالی رو به رو شد که تا به حال تصور آن رادر خارج از کشور را نمی کرد در این کنسرت گونل و خانواده اش نیز شرکت کرده بودند تا این که گونل در حین کنسرت و با فریاد زدن نام ابراهیم به نام ابو ابو می خواست نزد ابراهیم برود تا اینکه ابراهیم او را به پیش خود خواند بعد از انجام کنسرت ابراهیم با خانواده گونل مشورت کرد و در مورد استعداد خوانندگی گونل با آنها صحبت کرد و آنها را قانع کرد که از گونل مثل دختر خودش در کنار خانواده خودش مراقبت کند.
رضا ضراب و گونل
زندگی خصوصی رضا ضراب و ماجرای همسرانش
گونل همچنین در کنار موسیقی باید به درسش هم می رسید این چنین بود که یک صفحه ای بزرگ از زندگی گونل ورق خورد و او راهی ترکیه شد تا اینکه با کمک ها و آموزش های ابراهیم و خوده گونل در سال ۱۹۹۹ میلادی اولین آلبوم خود را به بازار عرضه کرد که تبلیغات و فروش آلبومش را ابراهیم بر عهده داشت این آلبومش به نام نه الور آلاهیم چه می شود خدای من و دنیا دنیا از ترانه های معروف این آلبوم بود گونل در این مدت نه کشورش و نه خانواده اش را هیچ کدام رو فراموش نکرد و مواقع تعطیلی به دیدنشان می رفت و حتی گفته است قصد دارد با یک مرد آذربایجانی ازدواج کند که این حرف در مقابله شایعه ازدواج او با پسر ابراهیم به وجود آمد .
رضا ضراب و ابرو گوندش
زندگی نامه رضا ضراب
آلبومها
گونل تاکنون سه آلبوم به نامهای زیر منتشر کرده است:
- (Ne olur Allahım (۱۹۹۹
- (Azeri Günel (۲۰۰۴
- (Adı Yok (۲۰۰۸
رضا ضراب در سال ۲۰۰۲ در یک مجلس میهمانی اعیان و اشراف در استانبول رسماً از گونل یکی از خواننده های جوان و مطرح آن روزهای ترکیه خواستگاری میکند. او در همان مجلس به تیتر یک اخبار کشور ترکیه تبدیل می شود و با پاسخ مثبت گونل رضا ضراب بیش از بیش در کانون توجهات قرار میگیرد . ضراب از آن زمان رسما به عنوان نامزد رسمی گونل خواننده جوان ترک و نور چشمی ابراهیم تاتلیس سلطان آواز ترکیه به همگان معرفی می شود و راه صد ساله شهرت را در عرض یک شب طی میکند . این پیوند دوستی و همچنین متمول بودن وی در کنار اشتغال به کار تجارت و همگامی و همکاری با تجار بزرگ پلههای موفقیت وی را برای رسیدن به قلههای شهرت هموار میکند .
رضا ضراب و بابک زنجانی
زندگی خصوصی رضا ضراب و ماجرای همسرانش
اما به ناگاه ورق برگشته و وی در سال ۲۰۰۸ در اقدامی بحث برانگیز به طور ناگهانی از گونل جدا می شود . رضا که تا دیروز حتی در کوچک ترین مجلسی بدون گونل حاضر نمی شود اعلام میکند که با گونل هیچ رابطه ای نداشته و از وی جدا شده است . این موضوع دوباره رضا را تیتر یک روزنامههای ترکیه میکند، خبری جنجالی. اما جنجالی تر آنکه وی پس از گذشت ۵ ماه در سال ۲۰۰۹ رسماً اعلام میکند که مدتهاست با ابرو گوندش رابطه داشته و حالا قصد ازدواج با وی را دارد.
با مطرح شدن نام ابرو گوندش رضا صد برابر قبل تر از گذشته در کانون توجهات قرار میگیرد و بالاخره خبر ازدواج آنها علنی می شود و رسما زن و شوهر شدنشان به همه اعلام می شود؛ با این تفاوت که رضا ۱۱ سال کوچکتر از ابرو گوندش است . همین اختلاف سنی فاحش آن هم در فرهنگ کشور ترکیه که شوهر از همسر نبایستی کوچک تر باشد به صورت یک بمب خبری منفجر می شود. این ازدواج و معروف بودن و نامی بودن ابرو گوندش در ترکیه و حضور سران زیادی از احزاب مختلف در مراسم میهمانی پس از ازدواج این دو رضا را بیشتر از گذشته در کنار افراد صاحب منصب و با نفوذ ترک قرار می دهد .
رضا ضراب کیست
ابرو در ایران پس از ازدواج با ضراب
ابراز محبت ابرو گوندش برای رضا خیلی هزینه دار می شود. او برای اثبات دوست داشتنش و به عنوان کادوی عروسی دو ویلای گران قیمت در شیکترین منطقه استانبول به ارزش ۱۳ میلیون دلار و همچنین یک دفتر کار در ساختمان تجاری سفیر استانبول به ارزش ۴ میلیون دلار به همسرش هدیه می دهد.
پس از ازدواج در سال ۲۰۱۱ آنها صاحب فرزند دختری میشوند و باردار شدن ابرو گوندش و ماجرای بچه دار شدنشان مجدد در صدر اخبار قرار می گیرند و از همان روزهای اول پخش خبر تصاویر رضا ضراب و ابرو گوندش مجدد تیتر یک روزنامه و شبکههای ترک می شود .
رضا ضراب را بهتر بشناسیم
از طرفی وی هر روز بیش تر از گذشته خبر ساز می شود. او هر از چند گاهی شرکت و موسسه عظیمی را افتتاح میکند و با هر افتتاحی مبالغ هنگفتی پول به چرخه اقتصادی ترکیه وارد می شود . با این فعالیت ها وی بیش تر از گذشته مشهور تر و معروف تر می شود تا جایی که گردش مالی وی در سال ۲۰۰۶ میلادی ۱۴/۵ میلیارد لیر ترکیه برآورد شده است. این رقم برای جوانی با آن سّن و سال یعنی شهرت و قدرت . بدین سان رضا ضراب بیش تر گذشته مشهور و در مراسمهای مختلف به عنوان میهمان ویژه دعوت می شود .
رضا ضرابی و ابرو
او از هیچ کاری روی گردان نبود؛ از خرید سهام باشگاه اسب سواری تا افتتاح کارخانه کشتی سازی و واردات صادرات مبلمان و هواپیمایی خصوصی و و خیلی چیزهای دیگر . از همین راه ها وی صاحب ثروت هنگفتی می شود . ضراب همچنین در مراسم های مختلف با حضور در کنار مسئولان رده بالای ترکیه به عنوان یک جوان خلاق و تاجری موفّق به میهمانان معرفی می شود.
سرانجام وی در دسامبر سال ۲۰۱۳ درعملیاتی که از آن به عنوان یکی از بزرگترین عملیاتهای پلیس ترکیه نام برده می شود، دستگیر شد. اما این عملیات آغاز شکاف عمیق حتی میان دولتمردان ترکیه را کلید زده است و افراد بسیار قدرتمند در عرصه اقتصادی و سیاسی را با خود به زیر کشیده است . داستان از اینجا شروع شد که ایران تابستان سال گذشته ۶.۵میلیارد از پول های حاصل از فروش گاز به ترکیه به طلا تبدیل کرده بود .
روزنامه حریت مدعی می شود که یکی از این محموله های طلا متوقف می شود . این توقف به دنبال دستور وزارت دارایی آمریکا صورت می گیرد؛ چرا که آنها مدعی بودند بانک خلق ترکیه در جریان این معاملات نقش داشته است. از آن زمان و به دنبال اعتراض آمریکایی ها، دادستانی ترکیه برای خوش خدمتی، رضا ضراب را احضار می کند و بازجویی ها از او از آن زمان کلید می خورد. سرانجام این تحقیقات به دستگیری رضا ضراب منتهی می شود. دستگیری رضا ضراب نه تنها دست بابک زنجانی را درپولشویی رو کرد بلکه باعث شد که ایران نیز در چند نوبت به موضوع واکنش نشان داده و تکذیبیه صادر کند .
ابرو گوندش که بالاخره در سال ۲۰۱۰ با دوست پسر ایرانی اش که از سال ۲۰۰۹ با او آشنا شده بود یعنی رضا ضراب، تاجر ثروتمند تبریزی مقیم استانبول ازدواج کرد.
رضا ضراب بیوگرافی
این ازدواج طی یک مراسم پنهانی و تنها با حضور نزدیکان در استانبول صورت گرفت . ابرو گوندش در این مدت طولانی که با رضا ضراب بود بالاخره اعتراف کرد و خبر ازدواجش با رضا ضراب را شرح داد و گفت من با رضا ضراب یک ساله که هستم و همچنین در بین خانواده مان به رسمیت ازدواج کردیم و از کسانی که در کنار ما بودند تشکر میکنم
این گزارش حاکیست چندی پیش موضوع ازدواج ابرو گوندوش خواننده ۳۶ساله ترکیه ای با تاجرزاده ۲۷ساله ایرانی به تیتر نشریات و رسانه های ترکیه ای تبدیل شد بگونه ای که ازدواج این دو به یکی از پرحاشیه ترین ازدواج های هنری در سالهای گذشته تبدیل شد.در این خبرها آمده بود رضا ضراب تاجر زاده مشهور ایرانی که از دوران کودکی در ترکیه به سر میبرد علیرغم مخالفت خانواده اش با خواننده حاشیه ساز استانبول ازدواج کرد.
دراین خبر ها آمده بود پدر و مادر رضا ضراب با این ازدواج مخالفت کنند اما با تماس مادر رضا با ابرو گوندش این مخالفت تبدیل به موافقت گردیده و او برای عروس آینده اش آرزوی خوشبختی میکند.با این حال ازدواج این دو در نهایت آرامش و با حضور تنها ۸ نفر از نزدیکانشان برگزار میگردد که علیرغم تصاویر منتشره از این خواننده ترک وی در روز ازدواجش ترجیح میدهد از یک لباس بلند سفید استفاده کند. رضا ضراب و تازه عروس خانواده با سفر به ایران در کرج حاضر و درخانه خواهرش سکونت پیدا کرده اند.
ضراب و این خواننده ترک تاکنون در برخی محافل غیر رسمی نیز حضور یافته و تعدادی از رستورانهای تهران و کرج میزبان این زوج بوده اند.
عکس رضا ضراب و ابرو
اِبرو گوندش (۱۲ اکتبر ۱۹۷۴،استانبول) (به ترکی استانبولی: Ebru Gündeş) یکی از خوانندگان مشهور ترکیه است.
رضا ضراب متولد تبریز است در سال ۱۳۶۲ است . در زمان جنگ خانواده ضراب به دوبی رفته و رضا پسر کوچک خانواده در ترکیه مانده و آنجا به فعالیت می پردازد که پس از چند سال حسین ضراب پس از بازگشت به ایران کارخانه فولاد سازی تیکمه داش را تاسیس میکند . این کارخانه هم اکنون به نام وی است و همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد
مدیر عامل این کارخانه حسین ضراب و رئیس هیئت مدیره کارخانه نیر رضا ضراب است. آگهی تاسیس کارخانه کلا بنام خانواده ضراب می باشد . کل اعضای خانواده پیرامون شغل تجارت کم و بیش فعالیت داشته اند که از جمله فعالیت های پدر رضا ضراب میتوان به تاسیس و اداره شرکت بین المللی واردات و صادرات ، تاسیس و فعالیت کشتیرانی (در استانبول ترکیه ) ، کارخانه فولاد سازی (در تیکمه داش آذربایجان شرقی ) ، صرافی (در دبی ) و …اشاره داشت که که همین امر باعث می شود که از رضا ضراب هم یک تاجر ساخته شود . لازم به ذکر است که خود رضا ضراب هم اکنون ، مالک یک شرکت تجاری بزرگ با عنوان کارخانه کشتی سازی رویال در استانبول ترکیه است که در اصل متعلق به پدرش بوده است
رضا علاقه عجیبی به موسیقی داشته و از وی بعنوان سراینده شعرهای یک خواننده آذربایجانی نیز نامبرده میشود اگرچه اکنون این شایعه که رضا برخی شعرهای همسرش را نیز میسراید تقویت شده است.گفتنی است ابرو گوندوش تاکنون سه بار ازدواج کرده که اولین بار ازدواج وی در سن ۱۶سالگی صورت پذیرفته و در دومین ازدواج پس از طلاق با یک وکیل دادگستری ازدواج مینماید اما به دلایل نامعلومی از وی نیز جدا شده .
با مطرح شدن نام ابرو گوندش رضا صد برابر قبل تر از گذشته در کانون توجهات قرار میگیرد و بالاخره خبر ازدواج آنها علنی می شود و رسما زن و شوهر شدنشان به همه اعلام می شود؛ با این تفاوت که رضا ۱۱ سال کوچکتر از ابرو گوندش است. همین اختلاف سنی فاحش آن هم در فرهنگ کشور ترکیه که شوهر از همسر نبایستی کوچک تر باشد به صورت یک بمب خبری منفجر می شود. این ازدواج و معروف بودن و نامی بودن ابرو گوندش در ترکیه و حضور سران زیادی از احزاب مختلف در مراسم میهمانی پس از ازدواج این دو رضا را بیشتر از گذشته در کنار افراد صاحب منصب و با نفوذ ترک قرار می دهد.
ابراز محبت ابرو گوندش برای رضا خیلی هزینه دار می شود. او برای اثبات دوست داشتنش و به عنوان کادوی عروسی دو ویلای گران قیمت در شیکترین منطقه استانبول به ارزش ۱۳ میلیون دلار و همچنین یک دفتر کار در ساختمان تجاری سفیر استانبول به ارزش ۴ میلیون دلار به همسرش هدیه می دهد.
جت شخصی رضا ضراب
پس از ازدواج در سال ۲۰۱۱ آنها صاحب فرزند دختری میشوند و باردار شدن ابرو گوندش و ماجرای بچه دار شدنشان مجدد در صدر اخبار قرار می گیرند و از همان روزهای اول پخش خبر تصاویر رضا ضراب و ابرو گوندش مجدد تیتر یک روزنامه و شبکههای ترک می شود.
رضا ضراب و دخترش آلارا ضراب
زندگی خصوصی رضا ضراب :: از طرفی وی هر روز بیش تر از گذشته خبر ساز می شود. او هر از چند گاهی شرکت و موسسه عظیمی را افتتاح میکند و با هر افتتاحی مبالغ هنگفتی پول به چرخه اقتصادی ترکیه وارد می شود. با این فعالیت ها وی بیش تر از گذشته مشهور تر و معروف تر می شود تا جایی که گردش مالی وی در سال ۲۰۰۶ میلادی ۱۴/۵ میلیارد لیر ترکیه برآورد شده است. این رقم برای جوانی با آن سّن و سال یعنی شهرت و قدرت. بدین سان رضا ضراب بیش تر گذشته مشهور و در مراسمهای مختلف به عنوان میهمان ویژ دعوت می شود.
او از هیچ کاری روی گردان نبود؛ از خرید سهام باشگاه اسب سواری تا افتتاح کارخانه کشتی سازی و واردات صادرات مبلمان و هواپیمایی خصوصی و و خیلی چیزهای دیگر. از همین راه ها وی صاحب ثروت هنگفتی می شود. ضراب همچنین در مراسم های مختلف با حضور در کنار مسئولان رده بالای ترکیه به عنوان یک جوان خلاق و تاجری موفّق به میهمانان معرفی می شود.
سرانجام وی در دسامبر سال ۲۰۱۳ درعملیاتی که از آن به عنوان یکی از بزرگترین عملیاتهای پلیس ترکیه نام برده می شود، دستگیر شد. اما این عملیات آغاز شکاف عمیق حتی میان دولتمردان ترکیه را کلید زده است و افراد بسیار قدرتمند در عرصه اقتصادی و سیاسی را با خود به زیر کشیده است. داستان از اینجا شروع شد که ایران تابستان سال گذشته ۶.۵میلیارد از پول های حاصل از فروش گاز به ترکیه به طلا تبدیل کرده بود.
روزنامه حریت مدعی می شود که یکی از این محموله های طلا متوقف می شود . این توقف به دنبال دستور وزارت دارایی آمریکا صورت می گیرد؛ چرا که آنها مدعی بودند بانک خلق ترکیه در جریان این معاملات نقش داشته است. از آن زمان و به دنبال اعتراض آمریکایی ها، دادستانی ترکیه برای خوش خدمتی، رضا ضراب را احضار می کند و بازجویی ها از او از آن زمان کلید می خورد. سرانجام این تحقیقات به دستگیری رضا ضراب منتهی می شود.
رضا ضراب میگوید: برای من خیلی عجیب و مضحک است که این طور در مورد من در داخل کشورم فضاسازی شده و نسبتهایی به من داده شده که واقعاً نمیدانم ریشهاش در کجاست؟
زندگی خصوصی رضا ضراب :: آخرین روز از یک سفر چند روزه به استانبول قرار بود دیداری باشد با رضا ضراب. بازرگان و فعال اقتصادی ایرانی که مدتها بود به واسطه خبرها و البته شایعات مختلف، اسم و تصویرش در بسیاری از جراید نقش بسته بود. با این همه عود کردن کیسه صفرا و ورود عفونت به خون، بیماریای که احتمالاً از قبل با ضراب بود و طی دوران بازداشت و بعد از آن وخیمتر شده بود، ضراب را راهی بیمارستان کرد تا این گفتوگوی حضوری به صحبتی تلفنی با رضا ضراب تبدیل شود؛ آن هم سرم به دست و روی تخت بیمارستان.
ضراب به وضوح از آن چهرهای که از او در ایران ساخته شده گلایهمند و ناراحت است. این را میشود از صدایش که هر لحظه بیشتر اوج میگیرد و شاید چندان بیربط به درد بیماریاش هم نباشد، فهمید. ضراب اعتقاد دارد در دوران تحریم به کشورش خدمت کرده و با کمترین هزینه ممکن نسبت به سایر رقبا، توانسته نقلوانتقال پول برای ایرانِ تحریمشده به طور قانونی انجام دهد و داشتن ارتباط ناسالم اقتصادی با کسی چون بابک زنجانی به او نمیچسبد.
ضراب میگوید در مورد زنجانی هشدار داده و برای تمام آنچه کرده و گفته سند و مدرک متقن دارد. متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
زندگی خصوصی رضا ضراب :: پرسش-در حال حاضر از رضا ضراب دو چهره ساخته شده است. چهره اول که پررنگتر هم هست، نشاندهنده فردی است که از رانت دولتی استفاده کرده، از تحریمهای بینالمللی و ناتوانی نهادهای دولتی برای خودش کیسهای دوخته و کار نقلوانتقال پول و ارز را برای دولت انجام داده و سود خوبی هم برده است. چهره دوم هم ضراب را فردی نشان میدهد که در موقعی بحرانی به کمک کشور آمده و در حالی که دولت از انتقال ارز به داخل ناتوان بوده، او با استفاده از نفوذ و شبکه شرکتهای تجاری که داشته توانسته به کشورش خدمت کند و پول را به داخل انتقال دهد. حتماً از این کار سودی هم برده که طبیعی است اما وجه اصلی، خدمت بزرگ اوست. صادقانه بگویید چهره واقعی رضا ضراب کدام است؟
من بیشتر دوست دارم بدانم افرادی که آن چهره اول را از من ساختهاند چه مدارک و مستنداتی دارند. خیلی دوست دارم آنهایی که من را به رانتخواری و دزدی بیتالمال متهم کردند بیایند و لااقل یکی دو مدرک رو کنند و بگویند و بر اساس این مدرک و بر اساس این مستندات، رضا ضراب پول بیتالمال را خورده یا از مال مردم دزدی کرده است.
زندگی خصوصی رضا ضراب :: برای من خیلی عجیب و مضحک است که این طور در مورد من در داخل کشورم فضاسازی شده و نسبتهایی به من داده شده که واقعاً نمیدانم ریشهاش در کجاست؟ مگر من چه کاری کردهام؟ چرا هیچکس از این افرادی که این حرفها را در مورد من زدهاند سند و مدرکی رو نمیکنند؟ من اصلاً این فضا را نمیفهمم. واقعاً برایم عجیب و غیرقابل قبول است که افرادی در ایران که ممکن است کلاً دو – سه بار بیشتر اسم مرا نشنیده باشند حرفهایی در مورد من میزنند یا مطالبی در مورد من انتشار میدهند که کاملاً غیرواقعی است.
نمیدانم آنجا چرا همه به خودشان حق میدهند هر حرفی را در مورد هر کسی بزنند و هیچکس هم از آنها مدرک نمیخواهد. خب اگر من آنقدر جرم کردهام چرا نمیآیند مرا بگیرند؟ من که جای دوری نیستم. جایم نامعلوم و نامشخص هم نیست. به راحتی میشود رضا ضراب را پیدا کرد. بیایند مدارک و اسنادشان را هم بیاورند و من را بگیرند.
پرسش-پس شما قائل هستید که به مملکت خدمت کردید؟
ببینید من اصلاً نمیخواهم منتی روی سر کشورم و مردمم بگذارم. خیر. من کار خاصی نکردم. ولی وقتی چنین اتفاقی میافتد و کشور تحریم میشود هر فرد ایرانی فکر میکند که باید هر کاری میتواند انجام دهد. من هم در واقع کار خاصی نکردم. همان کار خودم را انجام دادم. کار همیشگیام را کردم و البته از این بابت خوشحال بودم که میتوانم کار هرچند کوچکی در آن شرایط سخت برای کشورم انجام دهم. ما همیشه سعی کردیم تجارتمان با ایران برای مردم نفع داشته باشد. همیشه چه در ایران و چه در امارات پدرم و من سعی کردیم به بازرگانان ایرانی کمک کنیم که بتوانند راحتتر و ارزانتر کالا به ایران ببرند.
پرسش-مسأله همینجاست. شما پولهای کلانی را جابجا کردید و از این رهگذر سود خوبی هم بردید. میگویند این رانتی است که در اختیار شما بوده است وگرنه چرا دولت باید سراغ رضا ضراب برود؟
زندگی خصوصی رضا ضراب :: کجایش رانت است؟ مگر من آشنا و فامیل کسی بودم؟ مگر نسبت و رابطهای با کسی داشتم؟ من یک کارگزارم و صرافی دارم. کارگزاران زیاد دیگری هم مثل من بودند و هستند. من دنبال این نرفتم که بگویم بیایید من میتوانم این کار را انجام دهم یا بروم به دولت ایران یا هر نهاد دیگری پیشنهاد دهم که بیایید با من کار کنید. رانتی هم در کار نبوده چون انحصاری در کار نبوده است. اینطور نبوده که مشتریان من حالا چه نهادهای دولتی چه بانکهای دولتی مجبور باشند با رضا ضراب کار کنند و من هم قیمت بالایی برای این کار بخواهم که بعد بگوییم ضراب رانتخواری کرده است. کسانی که آمدند خودشان ما را انتخاب کردند چون در بازار رقابتی ما قیمت پایینتری داشتیم. ما را انتخاب کردند نه این که از روی اجبار بیایند سراغ ما. ما کار بهتر و قیمت پایینتر داشتیم. همین. همه مشتریانی که آمدند از هرجایی که بودند خودشان بدون هیچ اجباری ما را انتخاب کردند و ما هم برایشان کار کردیم و به آنها خدمت دادیم. چون کارمان همین است. بعد آنها برای ما مشتریان دیگری آوردند و ما هم سعی کردیم با توجه به مسائلی که کشور داشت بهترین خدمت را با تمام وجود ارائه دهیم.
پرسش-به هرحال میگویند شما با دولت دهم رابطه داشتید و برای آنها کار کردید.
من با دولت آقای احمدینژاد هیچ رابطهای نداشتم و اصلاً برای دولت آقای احمدینژاد هیچ کاری نکردهام.
پرسش-یعنی برای بانک مرکزی پول جابجا نکردید؟
من یک ریال هم برای بانک مرکزی پول تبدیل نکردم و انتقال ندادم.
پرسش-برای وزارت نفت که این کار را انجام دادید؟
بله. البته این طور نبوده که خود وزارت نفت بیاید. شرکتها و بانکها بودند که مشتری ما بودند. ما کارمان تبدیل و انتقال پول است. برای همه مشتریان همین کار را میکنیم. برای پول نفت هم کارهایی میخواستیم بکنیم و طرحی داشتیم که نشد.
پرسش-به هر حال در شرایط تحریم این کار سخت بوده و انجام دادن آن از طریق قانونی احتمالاً امکانپذیر نبوده است.
من هیچ کار غیرقانونی انجام ندادم. مجموعه ما برابر قوانین عمل کرده است. پول گرفتهایم، پول هم پس دادهایم. نه قوانین را دور زدیم و نه خلاف آن عمل کردیم. هرکس هر سند و مدرکی دارد که خلاف قانون کاری انجام دادهایم بیاید و رو کند.
پرسش-از زمانی که بابک زنجانی دستگیر و بازداشت شد، اسم شما بیشتر مطرح شد و به عنوان یکی از افرادی مطرح شدید که برای او کار کردهاید.
نمیدانم چطور این داستان درست شده که بابک زنجانی رئیس یا همکار یا شریک من است. این را ابتدا یکی از روزنامههای ترکیه با هدف خاص سیاسی مطرح کرد و بعد هم در ایران منعکس شد. زنجانی هیچوقت رئیس من نبوده است. آقایان خودشان یک اشتباه مرتکب شدند و حالا هم نمیدانند باید چه بکنند. دنبال مقصر و شریک جرم میگردند که بار خودشان را سبکتر کنند. ببینید من یک تاجرم، کارم مشخص است، دفتر و دستک دارم، پیشینه و خانوادهام معلوم است و کارم را هم شفاف انجام میدهم. اگر هم خلاف یا خطایی بکنم بسیار زود مشخص میشود و تاوانش را باید پس بدهم. اما آقایان به فردی که نه مشخص بود خودش چهکاره است و چه تخصصی دارد، نه معلوم بود که خانوادهاش که هستند و کسی نمیدانست اصلاً از کجا پیدایش شده میلیاردها یورو پول دادند و حالا هم نمیتوانند بگیرند. در حالی که من از دو سال قبل به آنها هشدار داده بودم که این فرد آدم درستی نیست و سر شما کلاه میگذارد.
پرسش-شما در مورد بابک زنجانی هشدار داده بودید؟
بله. از دو سال قبل هم هشدار داده بودم نه حالا که او را دستگیر کردهاند. مدارکش را هم دارم. الان که میگویم من گفته بودم این آقا سرتان کلاه میگذارد میتوانم با سند و مدرک به شما نشان دهم که در چه روزی و به چه کسانی گفتهام. من هشدار دادم اما نمیخواستند بپذیرند.
پرسش-خب به چه کسانی هشدار داده بودید؟ میشود نام ببرید و اسم بگویید؟
افراد زیادی بودند. به تمامی مسئولان و کسانی که در این رابطه دستاندرکار بودند هشدار داده بودم. حالا نمیخواهم اسم ببرم اما اگر زمانی لازم باشد اسمهایشان را با سند و مدرک میگویم تا مردم بدانند که رضا ضراب با سند حرف میزند. سند میآورم که چه زمانی و به چه افرادی در مورد بابک زنجانی هشدار دادهام.
پرسش-حالا شما که میگویید سند دارید. نام ببرید که مثلاً به چه کسی در مورد بابک زنجانی هشدار دادهاید؟
به همان کسانی که او را گرفتند هشدار دادم. دو سال پیش هشدار دادم. به همان کسانی که اکنون بابک زنجانی را دستگیر کردهاند.
پرسش-به هر حالا الان اسم شما هم زیاد شنیده میشود؟
زندگی خصوصی رضا ضراب :: ببینید من واقعاً نمیدانم افرادی که این حرفها را میزنند چه چیزی در ذهن دارند. گاهی فکر میکنم چون میخواهند خودی نشان بدهند و دیده شوند میگویند در مورد این پرونده مهم حرف بزنیم. بعد هم بدون این که اطلاعاتی داشته باشند یا سندی داشته باشند حرف میزنند و اسم افراد را میآورند. جالب است که حتی کسی که نماینده مجلس هم هست حرف از رضا ضراب و سرنخ و اینها زده بود. خب رضا ضراب که جایی نرفته است. همینجاست. تشریف بیاورید اسناد و مدارکتان را رو کنید. من خودم به شما میگویم و اعلام هم میکنم. حاضرم این افراد که نماینده مجلس و وکیل مردم هستند تشریف بیاورند اینجا و هر موردی که هست را بررسی کنند. قدمشان روی چشم، من خودم میزبانشان هستم، ولی لطفاً سند و مدرک داشته باشند و حرفشان مستند باشد؛ بعد ببینیم رضا ضراب چه کرده و کجا رانت داشته و حق مردم را خورده است.
پرسش-مشخص است که از بابت این وقایع فشار زیادی را تحمل میکنید. مشکلی هم بابت کیسه صفرا داشتید.
اینها درد نیست. کیسه صفرا را آدم درمیآورد میاندازد دور. خدا باید از آدم راضی باشد. این دردها درمان دارد. میروی جراحی میکنی و کیسه صفرا را درمیآوری. باید دعا کنیم چوب خدا ما را نزند که نه صدا دارد و نه درمان.
آدم باید به کشوری کمک کند که اگر پولی برای اون دولت تبدیل کردی برسونه بدست مردم اون کشور و ن اینکه اون پول وارد کشورهای عربی بشه و عربها بخورند و ایرانی ها گشنگی