معنی ضرب المثل عهد بوق یعنی چی؟

معنی ضرب المثل عهد بوق یعنی چی؟

ضرب المثل ضرب المثل عهد بوق معنی ضرب المثل عهد بوق معنی عهد بوق

معنی ضرب المثل عهد بوق یعنی چی؟

معنی ضرب المثل عهد بوق چیست؟

زمانی که رسانه هایی مثل رادیو، تلفن و تلگراف وجود نداشت، اخبار در برخی محله ها با بوق به گوش مردم می رسید. در آن زمان برای رساندن خبر باز شدن حمام، به کار افتادن آسیاب ها و حتی فوت افراد در محله ها، بوق را به صدا درمی آوردند. بعد ها حمام ها از حالت نوبتی بیرون آمد و دیگر به رعایت ساعت و نوبت نیازی نبود. آسیاب ها هم به کارخانه های گندم کوبی تبدیل شدند. به وجود آمدن رسانه های امروزی باعث شد این کاربرد بوق از بین برود اما ضرب المثل آن باقی ماند؛ طوری که امروز هر چیز قدیمی را به «عهد بوق» نسبت می دهند و می گویند فلان چیز مال «عهد بوق» است.

معنی ضرب المثل عهد بوق یعنی چی؟

کاربرد و ریشه های ضرب المثل عهد بوق

عهد بوق این ضرب المثل را هرگاه بخواهند در قدمت و کهنگی و فرسودگی چیزی مبالغه کنند به کار می برند.

بوق آلت نای مانندی است که به قول مرحوم علاامه دهخدا که در حمام ها و آسیاها و هنگامه های نوازنده ها آواز مهیب و مکروهی از آن برآید نوع قدیمی بوق از شاخ بود که براثر مرور زمان مدارجی را طی کرد و بعد آن را از استخوان و فلز ساختند و امروزه انواع و اقسام بوق شاخی و استخوانی و فلزی پیدا می شود که در سابق در موارد گوناگون به کار برده می شد و در حال حاضر نیز به خصوص در روستاها گاه از آن استفاده می شود .
حمامی ها هر چند وقت یکبار ناگزیر به تخلیه آب خزینه و تنظیف آن بودند و این کار که از راه گلخن حمام صورت می گرفت مستلزم چند روز وقت بود تا آب تازه و تمیز در خزینه پرو گرم شود و روز موعود حمامی یا یکی از شاگردان و دلاک هایش برای مطلع کردن مشتری ها و پذیرفتن آنان در بوق مورد بحث ؛ به خصوص هنگام سحر در پشت بام حمام می دمیده و خفتگان را برای غسل کردن و نظافت به حمام دعوت می کردند .
به تدریج با اختراع تلگراف ، تلفن های باسیم و بی سیم در سیستم و ساختار اطلاع رسانی دگرگونی های گسترده ای رخ داد و حمام ها براثر تصفیه و لوله کشی آب و بسته شدن خزینه ها همیشه و در همه حال آماده پذیرایی از مشتریان هستند و آسیاها به کارخانه های مدرن گندم کوب تبدیل شدند ، مرگ و میرها از طریق آگهی در جراید ، رادیو ، تلویزیون ، ایمیل ، اس ام اس و …. اعلام می شود و در مراسم های جشن و سرور همچون عروسی ها به قدری وسایل عیش و طرب فراهم آمده که بوق دیگر در این نوع مجالس نقشی ندارد اما تا یکی دو قرن پیش بوق تا آن اندازه قرب و منزلت داشت که تقریبا کلیه شئون زندگی مردم را در بر می گرفت .
حال هرگاه فردی بخواهد از اهمیت و ارزش چیزی به کاهد و آن را کهنه و فرسوده بخواند می گوید : این جنس یا وسیله مال عهد بوق است .”هرچه کنی به خود کنی ، گر همه نیک و بد کنی
این ضرب المثل را هنگامی به کار می برند که بخواهند افراد را از کارهای بد و ناشایست در حق دیگران برحذر داشته و عواقب اعمال بد اشخاص را گوشزد کنند و یا دیگران را به کارهای نیک و خدا پسندانه ترغیب کرده و آنان را از پی آمدهای خوب رفتارهای نیک مطلع سازند .
ریشه این ضرب المثل به حکایت درویشی بر می گردد که در کوچه ها و محله ها راه می رفت و تنها عبارتی را که همواره در حین راه رفتن با صدای بلند می خواند این بود ” هرچه کنی به خود کنی گرهمه نیک و بد کنی ” زنی مکاره و بد طینت یک روز تصمیم گرفت که رفتاری ناشایست نسبت به درویش روا دارد و با خود گفت :” من پدر این درویش را در می آورم .
این زن خمیری درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و در انتظار درویش نشست تا به محله آنان پای گذارد این وقتی صدای درویش را شنید از خانه بیرون رفت و فتیر را به دروش داد و به خانه خود بازگشت و به همسایه ها گفت : ” من به این درویش ثابت می کنم که هر چه کنی به خود کنی ، گرهمه نیک و بد کنی بی معنا و به عبارت دیگر مصداقی ندارد .”
از قضا این زن ، پسری داشت که هفت سال بود گم شده و یکباره پیدا شده بود ، در محله به درویش برخورد و سلامی کرد و گفت : ” من از راه دور آمده و گرسنه ام ” درویش هم همان فتیر شیرین آغشته به زهر را ندانسته به این پسر داد و گفت : ” پسرم زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته است ، بگیر وبخور ای جوان .”
پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت : ” ای درویش این چه بود ؟ سوختم .”
درویش فوری رفت و زن را خبر کرد و زن دوان ، دوان آمد و دید پسر خودش است همانطور که توی سرش می زد و شیون می کرد ، گفت : ” حقا که درویش تو راست می گفتی ؛ هرچه کنی به خود کنی گرهمه نیک و بد کنی.” زن این بگفت و مرگ پسری را که سال ها انتظارش را می کشید به چشم دید و از حال رفت !!

معنی ضرب المثل عهد بوق یعنی چی؟

ضرب المثل عهد بوق از کجا اومده؟

این مثل از جهت معانی مجازی و مفاهیم استعاره ای با مثل عهد دقیانوس ترادف دارد و هر گاه بخواهند در قدمت و کهنگی و فرسودگی چیزی مبالغه کنند در لفافه هزل و طنز آن را به عهد بوق منتسب می کنند.

بوق آلت نای مانندی است که به قول علامه دهخدا:” در حمام ها و آسیاها و هنگامه ها نوازنده و آواز مهیب و مکروهی از آن بر آید.” نوع قدیمی بوق از شاخ بود که بر اثر مرور زمان مدارجی را طی کرد و بعد آن را از استخوان و فلز ساختند امروزه انواع و اقسام بوق شاخی و استخوانی و فلزی پیدا می شود که سابقا از آن در موارد مختلف استفاده می کردند و در حال حاضر نیز بخصوص در روستاها خالی از فایده و استعمال نیست.
حمامی ها هر به چند بار ناگزیر بودند آب خزینه را خالی کنند، سپس خزینه را با وسایل موجود بشویند،سیاهی ها و کثافات و موهای لزج را از آن بزدایند و خزینه را با آب تمیز و پاکیزه پر کنند.

پیداست تخلیه آب و تنظیف خزینه و گرم کردن آب تازه خزینه که از راه گلخن حمام انجام می شد مستلزم چند روز صرف وقت بود تا به صورت اولیه در آید و مورد استفاده بهره برداری قرار گیرد. چون روز موعود فرا می رسید و حمام مورد بحث برای پذیرفتن مشتری آماده می گردید حمامی در نیمه های شب، بخصوص هنگام سحر به پشت حمام می رفت و در بوق کذایی می دمید و خفتگان را برای انجام غسل و نظافت دعوت می کرد. امروزه که تلگراف و تلفن با سیم و بی سیم اختراع شده است دیگر به بوق زدن در شاه راهای کشور احتیاج نیست. در جنگها و محاربات کنونی هم انفجارهای وحشتناک ناشی از بمبهای خانمان بر انداز اتم و ناپالم و کبالت و هیدروژن و جز اینها دیگر مجال تامل نمی دهد تا محتاج بوق زدن باشند.

آسیاها تبدیل به کارخانجات گندم کوبی شد. حمامها بر اثر تصفیه و لوله کشی آب و بسته شدن خزینه ها همیشه و در همه حال آماده پذیرایی است. مرگ و میر را هم از طریق رادیو و آگهی در جراید اعلام می دارند. همچنین برای جشن و عروسی به قدری وسایل عیش و طرب فراهم آمد که بوق نقشی ندارد، ولی در ازمنه و اعصار گذشته بوق تا آن اندازه قرب و منزلت داشت که تقریبا کلیه شئون زندگی مردم را در بر می گرفت.


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.