اشعار نیمه شعبان ؛ گلچین بهترین شعر مخصوص ولادت امام زمان (عج)

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم مجموعه ای گلچین از اشعار نیمه شعبان و میلاد با سعادت امام زمان (عج) را خدمت شما عزیزان ارائه نماییم.

با توجه به فرا رسیدن ایام شعبانیه و به خصوص ولادت حضرت معدی (عج) ممکن است به همین مناسبت نیاز به اشعار زیبایی در این زمینه داشته باشید.

لذا در ادامه سعی کرده ایم بهترین اشعار نیمه شعبان کوتاه و طولانی را برایشما عیزان جمع آوری نماییم.

امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد …. با ما همراه باشید…

بهترین شعر های میلاد امام زمان (عج)

اشعار نیمه شعبان

به صفای قدمت دیده گلزار شکفت

گل لبخند به شوق آمد و بسیار شکفت

خنده‌ها بر لب صد پنجره باز نشست

روشنی‌ها به دل پنجره تار شکفت

مژده آمدنت پشت جفاکار شکست

آتش عشق تو در سینه احرار شکفت

غم دنیا ز دل خلق جهان پای گرفت

انتظار فرجت گل شد و صد بار شکفت

در غم عشق تو می‌سوخت دل خلق جهان

آمدی این دل ما چون رُخ ازهار شکفت

چه مبارک سحری بود که از فیض رُخت

با غ‌ها جمله به رقص آمد و گلزار شکفت

❉✶❉

به پایت ریختم اندوه یک دریا زلالی را

بلور اشک ها در کاسه ماه هلالی را

چمن آیینه بندان می شود صبحی که بازآیی

بهارا! فرش راهت می کنم گل های قالی را

نگاهت شمع آجین می کند جان غزالان را

غمت عین القضاتی می کند عقل غزالی را

چه جامی می دهی تنهایی ما را جلال الدین!

بخوان و جلوه ای بخشای این روح جلالی را

شهید یوسفستان توام زلفی پریشان کن

بخشکان با گل لبخندهایت خشکسالی را

سحر از یاس شد لبریز دل های جنوبی مان

نسیم نرگست پر کرد ایوان شمالی را

افق هایی که خونرنگ اند، عصر جمعه مایند

تماشا می کنم با یاد تو هر قاب خالی را

کدامین شانه را سر می گذارم وقت جان دادن

کدام آییینه پایانی ست این آشفته حالی را

تو ناگاهان می آیی مثل این ناگاه بی فرصت

پذیرا باش ازاین دلتنگ، شعری ارتجالی را

❉✶❉

ای باغبـــان در گلستان ، گل را چــــــرا پنهان کنی

چـــــون مااسیر آن گلیم ، از ما چـرا پنهان کنــــی

آن گــــل دهد بــــوی خدا ، از ما چــــراباشد جـــدا

بـــــــوی خدا را ای خدا ، دیگر چـــــرا پنهان کنـــی

در انتــظارش عالمی ،حیـــران ســــرگردان هـــمی

آن آیــــت مخزون را ، دیگـــر چـــــرا پنهــــان کـــنی

ظلــــم ستم غـــوغـــا کند ، دنیـا پـــــر از بلوا کنــــد

درپرده ی غیبت دگر ، منجی چـــرا پنهــــان کنــــی

ای آگـــه از ســـــر وعلن ، ای خالق لــــــوح قلــــم

عمرم به پایان شد دگــر ، مهــدی چرا پنهان کنـــی

مستضعفان داده ای ، خـــود وعده ی مــلک زمیـــن

آن وعده ی مستضعفان ، دیگر چـــــرا پنهان کنـــی

شد نیمه ی شعبان ز نــو ، دل انتظار مــــــاه نـــــو

این ماه را در پشت ابــر ، دیگر چــــرا پنهان کنــــی

او مکه هست و او مـنا ، هم سعی باشد هم صفا

اوزم زمــــزم بی انتها ، زمـــــزم چرا پنهـان کنــــی

هر جمعه ندبه ســر دهیم ، با یاد مهدی سـردهیم

هستیم بی مـــولا خدا ، مـــولا چرا پنهان کنــــی

❉✶❉

سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی

نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی

اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است

“نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی”

غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش

تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی

دلم یک بار بویش را زیارت کرد… این یعنی

نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی

نمی خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد

دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی

از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!

از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی

به  طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو

همه شب  رام رامی گفت و من الله اللهی

هلال  نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد

دعای آل یاسین خوانده ام با شعر کوتاهی

اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی

اگر مهری ست یا ماهی  تو آن مهری تو آن ماهی

دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها

یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی

❉✶❉

باده ز دست ساقی امشب چشیدنی است

ناز نگارزاده ی امشب خریدنی است

امشب جمال یوسف زهرا چه دیدنی است

از عاشقان وصف جمالش شنیدنی است :

این دلبری است کز همه ی دلبران سر است

این دلبر از سلاله ی ساقی کوثر است

ای وارث علوم پیمبر خوش آمدی

ای صاحب شجاعت حیدر خوش آمدی

امّیدِ قلب حضرت مادر خوش آمدی

صاحب زمان! حضرت دلبر خوش آمدی!

جنت ز عطر و بوی تو آقا معطر است

از یمن مقدمت همه عالم منور است

ایران که هیچ،کل جهان کشور شماست

اصلا تمام إنس و ملَک لشکر شماست

سردار قدس کشور ما قنبر شماست

سید علی خامنه ای اشتر شماست

“بی شک امید و رهبر سید علی تویی”

پشت و پناه و یاور سید علی تویی

دیگر در این بساطِ دلِ من جز آه نیست

دیگر کسی شبیه منِ رو سیاه نیست

در پرونده ام به غیر خطا و گناه نیست

امّید من به غیر نگاه تو شاه نیست

من را بخر برای خودت یابن فاطمه

با خود ببر برای خودت یابن فاطمه

تنها ترین مسافر صحرا ظهور کن

آرامش و قرار دل ما ظهور کن

آقا بیا به خاطر زهرا ظهور کن

اصلا بحق زینب کبری ظهور کن

هر صبح و هر مساء تو گریان زینبی

خود گفته ای به ما که پریشان زینبی

❉✶❉

اشعار بلند نیمه شعبان

اشعار بلند نیمه شعبان

در هوای تو چه خوب است هوایی باشم

مثل آن مست که شب خورده به جایی باشم

پِی هرکاری اگر در طی هفته هستم

جمعه خوب است که دنبال گدایی باشم

من دعا میکنم آقا که بیایی از راه

تو دعا کن اگر این جمعه بیایی باشم

جمکران تو به جای خودش آقا اما

این شب جمعه شب اگر کرب و بلایی باشم

میشود خرج فرج تک تک آن ساعاتی

که من غمزده مشغول دعایی باشم

میشود بعد تو احداث خطش صد در صد

جمکران-کرب وبلا مثل خط قم-مشهد

پای ما را شبی ای شاه به دربار بکش

نوکرم لطف کن از نوکر خود کار بکش

روزه ام را نمک چهره ی تو میشکند

لطف کن پرده ز رو موقع افطار بکش

تو علی هستی و ما میثم اگر زحمت نیست

کارمان را سر فرصت به سر دار بکش

ذوالفقار تو بُرنده است ولی صبح ظهور

بیشتر از خَم ابروی خودت کار بکش

کعبه زخمی شده از دست علی نشناسان

مرهم زخم تویی دست به دیوار بکش

تو خودت کعبه ی سیار و عبایت پرده است

باد عطر خوش گیسوی تو را آورده است

بیشتر بخوانید >> انشا در مورد امام زمان

❉✶❉

ابر کرم که نم‌نم باران درست کرد

از این کویر خشک، گلستان درست کرد

دل را تجلّیات خداوندی سحر

خانه‌خراب زلف پریشان درست کرد

دستی کریم آمد و با دستگیری‌اش

ما را گدای نیمه‌ی شعبان درست کرد

ما را سر قرار خودش بیقرار ساخت

دنبال خویش، بی سر و سامان درست کرد

پس نادرست سجده نکردیم، این جناب…

کافر خراب کرد و مسلمان درست کرد

با دست‌پخت فاطمه نانی درست کرد

از ما کنار سفره سلیمان درست کرد

ما سائل قدیمی زهرا و حیدریم

چشم‌انتظار مهدی آل پیمبریم

با جذر و مدّ پلک تو دریا بلند شد

نوح و خلیل و آدم و موسی بلند شد

مریم به دور کعبه‌ی نرگس طواف کرد

عیسی به شوق روی مسیحا بلند شد

یک دست روی سینه و یک دست روی سر

یوسف به پای یوسف زهرا بلند شد

مجنون شدند اهل سماوات تا زمین

تا گرد و خاک محمل لیلا بلند شد

ما سربلندهای همین سروری شدیم

وقتی که سایه‌ات به سر ما بلند شد

هرجا که نام تو برسد واجب‌القیام

باید به احترام تو از جا بلند شد

ما غیر نام محترمت را نمی‌بریم

چشم‌انتظار مهدی آل پیمبریم

مائیم و مستمند نگاه شما شدن

قبل از رسیدن رمضان، با خدا شدن

از من مرا بگیر و خودت را به من بده

باید به راه عشق تو از خود جدا شدن

باید درست توبه کنم، اینچنین بد است

می‌ترسم از عقوبت این بی‌حیا شدن

از دست رفت چشم ترت بسکه گریه کرد

با باخبر ز نامه‌ی اعمال ما شدن

یا ایّهاالعزیزِ مناجات‌های ما

خوب است با صدای تو از خواب پا شدن

گاهی خودم برای خودم نقشه می‌کشم

ای کاش با تو راهی کرب و بلا شدن

ما تشنه‌ی زیارت ارباب بی‌سریم

چشم‌انتظار مهدی آل پیمبریم

❉✶❉

باز شوریست که در جان جهان افتاده

عالم از حادثه ای در هیجان افتاده

چشم نرگس به شقایق نگران افتاده

عالم پیر دگرباره جوان افتاده

هاتفی گفت سحر می رسد از راه بیا

همچو عباس قمر می رسد از راه بیا

باز عالم شده سرمست و غزلخوان امشب

پهن شد سفره ی احسان کریمان امشب

بس که شد لطف خداوند فراوان امشب

می شود هر چه گدا هست سلیمان امشب

جلوه ی کوثری حضرت زهرا آمد

آخرین حیدر کرار به دنیا آمد

آمده بر دو جهان حضرت دریا به به

بر رخش جلوه ی آقایی طاها به به

دلبری کرده به لبخند ز بابا به به

آمده در بر نرگس گل زهرا به به

عسگری در بر خود نور جلی را دارد

یا پیمبر به بغل باز علی را دارد ؟

با نگاهش دل غمدیده صفا بردارد

چشم یعقوب چو آیینه ضیا بردارد

از غبار قدمش درد دوا بردارد

آمده حضرت عیسی که شفا بردارد

انبیا از قبلش قرب الهی گیرند

با گدایی درش منصب شاهی گیرند

در رخش جلوه ی آیات خدا بسیار است

سیزده آینه در آینه در تکرار است

چو علی قبله عالم شده و سیار است

پسر حیدر کرار خودش کرار است

عرش می لرزد اگر یک دو قدم بردارد

دیدنی باشد اگر تیغ دو دم بردارد

کاش گل باز به دیدار چمن برگردد

از دل خاکی صحرا به وطن برگردد

یوسف فاطمه آن پور حسن برگردد

بهر یاری به همه اهل یمن برگردد

چون حسین بن علی هست چو کشتی نجات

تا که این عید شود عید ظهورش صلوات

❉✶❉

مثل شروع یک جریان در مسیر رود

افتاد راه آخرمان در مسیر رود

دارد خبر ز آمدنی می دهد نسیم

لب بسته باش و باز بمان در مسیر رود

با ناز می رسد کسی آغاز می شود

پایان غصه های جهان در مسیر رود

از مأذنه همین که صدای اذان رسید

شدت گرفت نبض زمان در مسیر رود

ای آخرین بهار دل یخ زده ببین

با تو شکست پشت خزان در مسیر رود

(یک شهر تا به من برسی عاشقت شد است

ای سیب سرخ غلط زنان در مسیر رود)

نام تو را خدا چقدر بی نشان نوشت

با دست خود به صفحه ی تقدیرمان نوشت

از حول دام و دانه دلم چون کبوتر است

این روزها دعای فرج خواندنی تر است

آقا بساط قتل مرا جور کرده ای

مژگان توست تیر و دو ابروت خنجر است

با آن شمایلی که به ارباب رفته است

رویت هزار مرتبه از یوسفان سر است

اصلا عجیب نیست قیامت به پا کنی

این کار دست گرمی اولاد حیدر است

وقتی قرار نیست که فردا ببینمت

جان دادنم برای تو امروز بهتر است

بوی مدینه می رسد از انتظار تو

چشم انتظار آمدنت چشم مادر است

در دست توست پرچم سقای کربلا

در چشم تو ادامه ی دریای کربلا

عادت به خاک پای تو کرده جبینمان

برگرد بی تو غصه شده همنشینمان

از کوچه های تنگ دل ما عبور کن

امشب ببار بر جگر آتشینمان

چشم انتظار آمدنت حلقه های چشم

پا در رکاب کن که تو هستی نگینمان

با دست کفر یک شبه تحریم می شویم

آقا فقط بدون تو مانده همینمان

ما سرزمینمان متعلق به فاطمست

بیمه شده به دست علی سرزمینمان

ای آخرین دلیل نفس های آسمان

شد راز دار بغض گلو آمینمان

داریم از نیامدنت پیر می شویم

از جمعه ها بدون تو دلگیر می شویم

❉✶❉

دیگر زسفره ی بی نانمان ، نان ، کلاغ پر

آقا نگر به سینه که ایمان کلاغ پر

دانی بدون تو که چه آمد به روزمان

تلخی روزگار مانده به دندان کلاغ پر

این چرخ ناگزیر زمان برده هستی ام

سربسته آن که شرافت انسان کلاغ پر

کم می شود به دست زمان جیب خالی ام

حتی دگر زقطه ی باران کلاغ پر

آقا بدون تو زخدا هم اثر نماند

از دست حقه بازی شیطان کلاغ پر

باید به زیر سایه ی دنیا قدم زنیم

خورشید هم شده مثال تو زندان کلاغ پر

من چشم مهربان تو ارزان فروختم

با قیمتی به قیمت  یک  نان  کلاغ پر

این ها که گفتم از دل خود چند آیه بود

آقا مرا ببخش که حرفم گلایه بود

❉✶❉

اشعار کوتاه نیمه شعبان

اشعار کوتاه نیمه شعبان

روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام

بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام

مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید

گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام

آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد

حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟

آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند

یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام

بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود

ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام

❉✶❉

تقصیر ماست غیبت طولانی شما

بغض گلو گرفته ی پنهانی شما

بر شوره زار معصیتم گریه می کنی

جانم فدای دیده ی بارانی شما

پرونده ام برای شما دردسر شده

وضع بدم،دلیل پریشانی شما

ای وای من! که قلب شما را شکسته ام

آقا چه شد تبسم رحمانی شما؟!

ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن

« عفو و گذشت» سنت کنعانی شما

آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست؟!

رفتار ما به رسم مسلمانی شما

ایران ما اگر چه بسی شاه دیده است!

چشم امید بسته به سلطانی شما

صدها هزار نوح و سلیمان نشسته اند

در انتظار منسب دربانی شما

عشاق شهر یکسره تعریف می کنند

از لحن و صوت مکی قرآنی شما

نشنیده یاد روضه ی گودال کرده ام

دل می برد تلاوت روحانی شما

این اشک روضه حال مرا خوب کرده است

رد خور نداشت، نسخه ی درمانی شما

« یا فارس الحجاز» برایم دعا کنید

درمانده است شاعر ایرانی شما

❉✶❉

ای آخریـن امید رسـالت خوش آمدی

خورشید آسمـان عـدالت! خوش آمدی

سر تا به پات قدر و جلالت! خوش آمدی

بنیان‌کن اساس ضلالت! خوش آمدی

با مقدم تو گشت زمین رشک آسمان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

اسلام بـا ولادت تـو بـاز جـان گرفت

روی ندیـدۀ تـو دل از آسمـان گرفت

دیـن بـا ولایتت شرف جاودان گرفت

«حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت»

جاء الحقت رسید بـه گوش جهانیان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

ای از خدا سلام به جسم و به جان تو

آوای وحـی می‌شنــوم از زبــان تو

دل‌بـرده از پـدر ز مـلاحت بیان تو

قرآن بخوان که بوسه زند بر دهان تو

ای عمر وحی از نفست گشته جاودان

عجل علـی ظهورک یا صاحب‌الزمان

میـلاد تو ولادت خوبان عالم است

عید هزار موسی و عیسی‌بن‌مریم است

میـلاد اهـل‌بیت رسول مکرم است

میـلاد دیگـر شهـدای مکرم است

میـلاد سیدالشهــدا را دهـد نشـان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

❉✶❉

فرشتگان سما ائتلاف می کردند

به گرد بستر نرگس طواف می کردند

به زیر سایه ی محراب سبز گهواره

پیمبران خدا اعتکاف می کردند

و رودهای بهشتی به اشک شوق ظهور

زلال آبی خود را مضاف می کردند

تمام دوزخیان را ملائکه ز عذاب

به یمن خنده ی مهدی معاف می کردند

قمر رخان سماوات تیغ مژگان را

به محض دیدن پلکش غلاف می کردند

پری وشان به کنار ضریح چشمانش

به زشت بودن خود اعتراف می کردند

مقربان الهی برای دیدن او

خریدهای کلان کلاف می کردند

چقدر مردم عاشق کبوتر دل را

روانه سمت حوالی قاف می کردند

سحر در اوج نگاهش، هزار اختر را

منجمان فرج اکتشاف می کردند

❉✶❉

این ریسه ها مرا ز شما دور می کند

چشم دل  ضعیف  مرا کور می کند

در ذهن  بی نمازترین عاشقان تان

چندین چراغ؛ جلوه ای از طور می کند

این  زرق و برقِ  سبز کلیمم نمی کند

بدتر مرا ز طور شما دور می کند

اشک فراق  منتظران  ظهور را

مطرب درون خمره ی انگور می کند

امسال هم دوباره مگس های شهر را

شیرینی ولای  تو  زنبور  می کند

بانی خرج هیئت مان را نگاه  کن

دارد هوای نفس  چه مغرور می کند!

مداح های  پاکتی اهل کسب را

این عید و جشن هاست که مسرور می کند

آقا دلم عجیب گرفته ست، کی مرا

تاثیر  خنده های  تو منصور  می کند؟

❉✶❉

چقدر پرچــم سـبز چقــدر زیبـایی

چه احتزاز قشنگ پر از شکوفایی

چه اسم های لطیفی به رقص آمده اند

چه دلنشـین و صمیمی ؛ چقدر رویایــی

دوباره اسـم تو را طـرح نو زدیم ایـنجا

نوشته ایم به خط دعــا که می آیی

چقدر چشـم و چــراغ امید روشـن شد

چقدر شهر من امشب شده تماشایی

دوباره شهر به نامت وضو گرفته ؛ بیا

بیــا که تا نشـده باز شهر ، دنیــایی

دوباره آمــــدی از پشت ابـــــر پیش ما

چه پشت ابر چه اینجا ، همیشه آقایی

نفس به باغ پریشانی ام بزن امشب

نفس بزن که تـــو بالاتر از مسیحایی

❉✶❉

بهترین اشعار نیمه شعبان

من حقّم است هشت گرفتم چرا که من

یک جمله هم نساخته ام با دوازده

با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی

یک ، دو ، سه ، … ، هفت ، هشت، نَه آقا دوازده

بی تو تمامِ اهل قیامت رفوزه اند

ای نمرۀ قبولی ِ دنیا، دوازده

ثانیه های کـُند توسل می آورند

یا “صاحب الزمان خدا” یا “دوازده”

حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است

آقا چقدر مانده زمان تا دوازده

امروز اگر نشد ولی یکروز می شود

ساعت به وقت شرعی زهرا (س) دوازده

❉✶❉

باران لحظه های پر از خشکـسالـیَم!

احساس آبیِ غزلِ احتمالـیَم!

در این اتاق یک_دو_سه متری م ، دلخوشم

با رنگ آسمانی ِ گلهای قالـیَم

تا کی صدای آمدنت طول می کشد؟

پیغمبر قبیله! امام اهالـیَم!

وقتی غروب می شود و گریه می کنی

آیا نمی شود به نگاهت بـمالـیَم

دنبال ارتفاع ِ خودم آمدم، اگر

اطراف گیوه های تو در این حوالـیَم

ای رمز جدول همه ی “جمعه نامه ها ”

تنها جواب آینه های سوالیم!

یک روز هم اذان ترا پخش می کنند

از پشت بام حنجره های بلالـیَم

تو لهجه ی زبان خدایی و من ولی

از پایه ریز های زبانهای لالیم

حالا کنار چشم تو لکنت گرفته ام

من دوستدالمت تو بگو دوست دالیم ؟

❉✶❉

وقتی تو از سفر برسی عید می‌شود

دنیا دوباره صاحب خورشید می‌شود

چشمان روشنت که طلوعی دوباره کرد

دلها پر از تجلّی توحید می‌شود

با اهتزاز پرچم سرخت در آسمان

پیمان عشق و عاطفه تجدید می‌شود

از چشم خیس گریه کنان شهید عشق

با بوسه ای به راه تو تمجید می‌شود

یک عمر نوکریِ در خانۀ حسین

با یک نگاه لطف تو تایید می‌شود

آقا طواف مرقد خاکی مادرت

وقتی که چشم های تو تابید، می‌شود

این جمعه ها عزای مرا جار می‌زنند

برگرد با رسیدن تو عید می‌شود

❉✶❉

دلم گرفته ازاین جمعه ها که تکراری ست

وسهم روزوشبم بی شماگرفتاری ست

گناه پشت گناه و…… گناه پشت گناه

گناه:نقل ونباتی که بینمان جاری ست

جهان وخلق جهان جمله دست دوم شد

ببین بدون تو عالم شبیه سمساری ست

به نوکران شماطعنه می زند هرکس

که:بیخیال شوید،انتظار سرکاری ست

در این زمانه پستی که نقل لبهامان

دروغ وغیبت وفحاّشی و رباخواری ست

چقدر ندبه بخوانم برای آمدنت اگرچه

این همه ندبه فقط ریاکاری ست

ولی به صورت من یک نگاه کن آقا

لبم ترک زده ….مثل لبان سیگاری ست

ودکتران همه ،مارا جوابمان کردند

فقط ظهور تو آقا علاج بیماری ست

غروب جمعه شدوبی تو بازهم،ای وای

دلم گرفته ازاین جمعه هاکه تکراری ست

❉✶❉

بیا که عبد مطیع خدا شدن خوب است

شبی به خاطر او سر به را شدن خوب است

تمام حرف همین است که گنه نکنیم

ز آن چه نفس بخواهد جدا شدن خوب است

شده به یک سحری صاف کن دل خود را

به آیه های خدا با صفا شدن خوب است

به دل حقیقت محبوب را تو پیدا کن

ز عشق های مجازی رها شدن خوب است

چرا به پیش خلائق تو خم کنی سر خود ؟

شبی مقابل دلدار تا شدن خوب است

صدای اهل قبور است می رسد بر گوش

که : آی بنده رفیق دعا شدن خوب است

از این دو دیده به غیر از گنه نشد حاصل

ببند چشم ، که اهل بکا شدن خوب است

ببین که قافله ی عمر می رود از پیش

مرو به خواب که دور از خطا شدن خوب است

مگر که بخت کند رو ، طبیب را بینی

به درد بندگی اش مبتلا شدن خوب است

در این لیالی رحمت اگر خدا خواهد

مسافر حرم کربلا شدن خوب است

❉✶❉

ای طلوع صبح دم نور دگر آورده ای

آفتابی بهتر از شمس و قمر آورده ای

شاهدی از جان و دل محبوب تر آورده ای

یا که وجه الله بر اهل نظر آورده ای

مصلح کل حجت ثانی عشر آورده ای

مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام

آسمان امشب چه سیمای تو روحانی شده

دامنت چون قلب نرگس پاک و نورانی شده

سینه ات لبریز از انوار ربّانی شده

صحنه هایت روضه ی سر سبز رضوانی شده

ماه با لبخند ، گرم نور افشانی شده

تا طلوع صبح دور سامره گردد مدام

ای زمین آغوش بگشا که جانان است این

سامره تطهیر کن خود را که قرآن است این

آسمان در بر بگیرش یک جهان جان است این

سیزده معصوم را روح است و ریحان است این

قلب قرآن ، هستی دین ، رکن ایمان است این

خود امام و یازده آباء معصومش امام

❉✶❉

دوستان هنگام بینایى شده

طلعت مهدى تماشایى شده

این امید هر نبى و هر ولى‏است

پاى تا سر، هم محمد، هم على است

این پسر چشم و چراغ فاطمه است

این گل امید باغ فاطمه است

شمع جمع عالمین است این پسر

طالب خون حسین است این پسر

این چراغ بزم در قلب شب است

این نوید انتقام زینب است

این امام عصر کل عصرهاست

صاحب نصر تمام نصرهاست

بردگان موسى به عالم آمده

مردگان عیساى مریم آمده

کیست مهدى کعبه جان همه

کیست مهدى آرزوى فاطمه

کیست مهدى همدمى نشناخته

خلق نادیده به او دل باخته

کیست مهدى نور انوار خدا

کیست مهدى انبیا را مقتدا

کیست مهدى یاور مظلومها

کیست مهدى حامى محرومها

کیست مهدى حجّت ثانى عشر

کیست مهدى منجى کل بشر

❉✶❉

 اشعار نیمه شعبان جدید

 اشعار نیمه شعبان جدید

رسد ز نم نم گریه صدای آمدنت

به اشک دیده بخوانم دعای آمدنت

گذشت نیمه شعبان و من عوض نشدم

چه کار کرده دل من برای آمدنت

چه دیده ها که به راهت سپید شد

چه گریه دار شده ماجرای آمدنت

تو خواستی که بیایی سری به ما بزنی

ولی نبود مهیا فضای آمدنت

در آن میان که بوی گناه می آید

نباشد ای پسر نور جای آمدنت

اگر چه شیعه کند پیشه راه تقوی را

دعا و گریه شود ره گشای آمدنت

سلام ما به شهیدان که با تن بی سر

چه عاشقانه نشستند پای آمدنت

تقاص سیلی نامرد به کوچه می گیری

در ابتدای ظهور و ابتدای آمدنت

چه می شود که بگیریم سر به روی دست

شویم همسفر کربلای آمدنت

❉✶❉

مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد

بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد

بانگ تکبیر نگر در همه عالم بر پاست

همه   گویند مگر جلوه  یزدان  آمد

عالم کون و مکان در طرب و وجد و سرو

حور و غلمان و ملا ئک همه خندان آمد

از زمین نور  به بالا رود امشب زیرا

نور خورشید امامت همه تابان آمد

فاش گویم که شود شاد دلت زین مژده

مهدی فاطمه آن مهر فروزان آمد

مهدی آل محمد گل گلزار رسول

حجه بن الحسن آن مظهر ایمان آمد

باب او عسگری و مام ورا نرجس شد

زین دو گوهر ثمر لولو ومرجان آمد

❉✶❉

صدای بال ملایک ز دور می‏آید

مسافری مگر از شهر نور می‏آید؟

دوباره عطر مناجات با فضا آمیخت

مگر که موسی عمران ز طور می‏آید؟

شراب ناب تبلور به شهر آوردند

تمام شهر به چشمم بلور می‏آید

به باغ از غم داغ کدام گل گفتند

که آتش از دل خاک نمور می‏آید؟

ستاره‏ای شبی از آسمان فرود آمد

و مژده داد که صبح ظهور می‏آید

چه قدر شانه‏ی غم‏بار شهر حوصله کرد

به شوق آن که پگاه سرور می‏آید؟

مسافری که شتابان به یال حادثه رفت

به باغ سرخ شهادت صبور می‏آید

به زخم‏های شقایق قسم هنوز از باغ

شمیم سبز بهار حضور می‏آید

مگر پگاه ظهور سپیده نزدیک است

صدای پای سواری ز دور می‏آید

❉✶❉

کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را

نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را

ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس

برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را

اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید

یقین اینگونه بهتر می‌کنی حس انتظارش را

فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره

مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را

پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را

کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را

مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح

اگر می‌گفت مرحوم محدث انتظارش را

نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند

نوشته در امین‌الله و وارث انتظارش را

شده کرب و بلا آیینه‌ای از مُنتظرها پس

کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را

منم من روضه‌ی عباس تا اینکه بیاید او

کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را

❉✶❉

عید است ولی بدون او غم داریم

عاشق شده ایم و عشق را کم داریم

ای کاش که این عیدظهورش برسد

اینگونه هزاران عید با هم داریم

بعد تو چندین قیامت دیر شد ما را ببخش

مِهر مُرد و ماه در زنجیر شد ما را ببخش

راوی این قصه از یعقوب یادی هم نکرد

یوسف این قصه دیگر پیر شـد ما را ببخش

نازنینا عدل ما را کشت، تو دیگر مکش

مهربانا! ظلم عالم گیر شد ما را ببخش

ازحدیث قدسی چشمت کسی شرحی نخواند

مصحف زلف تـو بد تفسیر شد ما را ببخش

ماندانستیم راز عقل و سرّ عشق چیست

عقل مُرد و عاشقی تحقیر شد ما را ببخش

تیرمان بر سنگ خورد و خون مان بر خاک ریخت

سهم مان دنیای پر نـخجیر شـد ما را ببخش

مدتی گر عاشقی از یاد رفت از ما مرنج

اندکی گر مثنوی تــأخیر شد ما را ببخش

❉✶❉

نیمه ی شعبان گل نرگس شکفت

چلچله از شادمانی شب نخفت

آبشار یک لحظه آرام شد ، نریخت

تا که رازش با گل نرگس بگفت

سرو حیران شد از آن فر و جلال

ماه فرو مانده در آن حسن جمال

آسمان از شوق بارش سر گرفت

کوه حیران ماند از آن عرف و کمال

اطلسی در باغچه خندید و شکفت

لحظه ی سبز دعا با غنچه گفت:

هر چه زیبایی خداوند افرید

جملگی در غنچه ی نرگس نهفت

❉✶❉

دلا به نیمه شعبان جهان شده روشن

چو کوه طور ز مولود حجه بن حسن

چو نور حضرت غیب الغیوب در عالم

ظهور کرد جهان گشت وادی ایمن

بطور جلوه این نور بود برموسی

اگر چه کشف نگردیده بود پرده لن

زمانه طاقت این موهبت نداشت مگر

نشان قدرت خود  میدهد خدای زمن

جمال خویش در آئینه خدای نمود

چو دید کرد جمال آفرین بخود احسن

زمین بعرش تفاخر کند چرا نکند؟

که کرد حجت ثانی عشر در او مسکن

❉✶❉

جانم فدای نام تو یا صاحب الزمان
قربان آن مقام تو یا صاحب الزمان
جان و تمام هرچه که دارم به پای تو
عمری شوم غلام تو یا صاحب الزمان
جان میدهم بخاطر یک لحظه دیدنت
دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان
قربان آن کرامت وآن جود وبخششت
قربان یک کلام تو یا صاحب الزمان
ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم
کی میرسد قیام تو یا صاحب الزمان
آیا رسد فروغ رخت عاقبت به ما
کی میرسدپیام تو یاصاحب الزمان عج

❉✶❉

قائم آل نور، یا مهدی
عطر سبز حضور، یا مهدی
تا همیشه صبور میمانیم
در هوای ظهور، یا مهدی
اینک که شده ولادتت ای جانا
جلوه نور بدنیا بنما یا مهدی

❉✶❉

این همه ی لاف زن و مدعی اهل ظهور پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سال ها منتظر سیصد و اندی مردانیم آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید به گمانم که بنا نیست یارش باشیم

❉✶❉

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ظلم کسی تیر خواهد زد
قسم به هر چهارده آیه نور
قسم به زخم های‌ سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر میگردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد

❉✶❉

یاران دعا کنید که دلدار می رسد
خورشید از درون شب تار می رسد
صبح ظهور و وصل رخ یار می رسد
میثم بریز اشک و دعای فرجی بخوان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

❉✶❉

جلوه شده به دو عالَم،نور جمال آقامون
به عشق یوسف زهرا،جمکرانیه دلامون
مدیحه خون شده از شادی سما وارض و دشت و کوه و صحرا
به مقدمش شد غزلخون ِ محبت تا قیامت کلّ دلها
مبارکه نیمه ی شعبان و جشن مولِد ِ مهدی ِ زهرا
پاکی ِ زمزم،خوش آمدی مولا
منجی ِ عالَم خوش آمدی مولا
یا اباصالح خوش آمدی مولا

❉✶❉

نیمه شعبان شد ودلدار بیامد
بهر ضعیفان جهان یار بیامد
سامره از شوق کند فخر به جنت
چونکه به دنیا در او نگار بیامد
شاد امام حسن (ع)وحضرت نرجس
چون شجر وصلشان به بار بیامد
کرده عطا حق به هر دو مه پسری را
غرق شعف سید ابرار بیامد
یوسف مصری دگر گشته فراموش
یوسف زهرا (س)چو به بازار بیامد
جن وملائک همه غرق سرورند
مهدی ما حجت دادار بیامد
آمد وآخر ولی دین خدا شد
جلوه در او حیدر کرار بیامد
روز تولد به سخن آمد وگویی
روح خدا باز به گفتار بیامد
حضرت طاها بداده مژده ی او را
اشبه مردم به او به دار بیامد
غیب شد از دیده هر غیر محارم
دشمن نادان پی انکار بیامد
عدل شود مستقر از کوشش مولا
عدل خدا نیک به بازار بیامد
شیعه بود شاد زمیلاد امامش
گشته خزان آخر وبهار بیامد
لیک بود ناله زن از غیبت مولا
غم زده هجران زده بیمار بیامد
منتظرانش همگی چشم براهند
تا که ببینند به اظهار بیامد

❉✶❉

آهوی رمیده ای که بر می گردی
پیغام سپیده ای که برمی گردی
گفتیم شبی سیاه از غم داریم
انگار شنیده ای که بر می گردی

❉✶❉

دوست دارم که یک شب جمعه
صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز
نغمه ی دلخوش انا المهدی

❉✶❉

هر کجا سلطان هست دورش لشکر است
پس چرا سلطان خوبان بی لشکر است ؟!
با خبر باشید ای چشم انتظاران ظهور
بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است !!

❉✶❉

کی شود در ندبه های جمعه پیدا کنم تورا
گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
می نویسم روی هر گل نام زیبای تورا
تا که شاید شب میلادت ملاقاتت کنم

❉✶❉

این شبها چه شده بهشتیان سر مستند
بر درب بهشت طاق نصرت بستند
از چهره شاد و خنده هاشان پیداست
آماده دیدار عزیزی هستند

❉✶❉

هیچ داری از دل مهدی خبر ؟!
گریه های هر شبش تا به سحر
او که ارباب تمام عالم است
من بمیرم سر به زانوی غم است
شیعیان مهدی غریب و بی کس است
جان مولا معصیت دیگر بس است
شیعیان بس نیست غفلت هایمان ؟!
غربت و تنهایی مولایمان
ما عبید و عبد دنیا گشته ایم
غافل از مهدی زهرا گشته ایم

❉✶❉

وقتی تو از سفر برسی عید می‌شود
دنیا دوباره صاحب خورشید می‌شود
چشمان روشنت که طلوعی دوباره کرد
دلها پر از تجلّی توحید می‌شود
با اهتزاز پرچم سرخت در آسمان
پیمان عشق و عاطفه تجدید می‌شود
از چشم خیس گریه کنان شهید عشق
با بوسه ای به راه تو تمجید می‌شود
یک عمر نوکریِ در خانۀ حسین
با یک نگاه لطف تو تایید می‌شود
آقا طواف مرقد خاکی مادرت
وقتی که چشم های تو تابید، می‌شود
این جمعه ها عزای مرا جار می‌زنند
برگرد با رسیدن تو عید می‌شود

❉✶❉

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه؛ ولی
برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

❉✶❉

سوالی ساده دارم از حضورت
من آیا زنده ام وقت ظهورت
اگر که آمدی من رفته بودم
اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در رکاب تو بمیرم

❉✶❉

در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی

❉✶❉

تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته تنهایی شما
بر شوره زار معصیتم گریه میکنی
جانم فدای دیده بارانی شما

❉✶❉

ای مدنی برقع و مکی نقاب
سایه نشین چه بود آفتاب
سکه تو زن تا امرا کم زنند
خطبه تو خوان تا خطبا دم زنند
ما همه موریم سلیمان تو باش
ما همه جسمیم بیا جان تو باش
منتظران را به لب آمد نفس
ای ز تو فریاد به فریاد رس

❉✶❉

برای آمدنت انتظار کافی نیست
دعا و اشک و دل بیقرار کافی نیست
خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی
دعای این همه شب زنده دار کافی نیست


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.