اشعار میلاد امام سجاد | منتخب اشعار مخصوص ولادت امام سجاد(ع)

در این نوشته از دلبرانه مجموعه ای از بهترین اشعار میلاد امام سجاد کوتاه و طولانی را خدمت شما ارائه خواهیم کرد.

با توجه به فرا رسیدن اعیاد شعبانیه و ولادت امام چهارم شیعیان یعنی امام سجاد ممکن است به دلایل گوناگون نیاز به اشعاری با این موضوع داشته باشید.

به همین دلیل سعی کرده ایم گزیده اشعار میلاد امام سجاد از شاعران مختلف ایینی ایرانی را برای شما جمع آوری کنیم.

امیدواریم که مورد استفاده شما قرار گیرد …. با ما تا انتها همراه باشید….

گلچین اشعار تولد امام سجاد(ع)

اشعار میلاد امام سجاد

خدا امشب ولیّش را ولی داد
جمالی منجلی نوری جلی داد
حسین بن علی چشم تو روشن
که امشب بر تو ذات حق علی داد
شب وجد امـام عالـمین است
که میلاد علی بن الحسین است
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

✶✶✶✶✶✶

آمد به جهان قبله ی عبّاد امروز

سلطان جهان سیّد سجّاد امروز

ای باد صبا رو به حسین مژده بده

شادند بگو مثل تو افراد امروز

بر مادر وی بود هزاران احسن

او فخر کنان چنین پسر زاد امروز

بشکفت گل معطّری غوغا کرد

شد باغ جنان عالم ایجاد امروز

خورشید امامت است وی، شد طالع

نامش علی و زینت زهّاد امروز

گویند ملائک به پیمبر تبریک

خرسند بود رسول امجاد امروز

آنان که مدام بر حسین می گریند

شادی بنمایند چه ایراد امروز

مستغرق بحر نور شد ارض و سما

گشتند محبّان همه دلشاد امروز

بعد از پدرش محافظت از دین کرد

شالوده ی دین از اوست آباد امروز

زنگار غمم زدوده شد از قلبم

مرغ دلم از قفس شد آزاد امروز

اشعار امینی نبود گر قابل

میخواست کند امام خود را یاد امروز

حیرانم از اینکه رفقا کو، چه شدند

از دست فلک فسوس و فریاد امروز

استاد تو پرسند اگر کیست بگو

روح القدس است بر من استاد امروز

عید است سلام و صلواتی بفرست

بر خاتم انبیا و اولاد امروز

✶✶✶✶✶✶

میلاد مسعود زیبا گل یاسین است

نورچشم حسین سید ساجدین است

صل علی محمد سید سجاد آمد

از یمن مقدمش مدینه شدگل افشان

تهنیت برحسین گوییدهمه فراوان

صل علی محمد. زینت عباد آمد

پورسبط النبی پیمبرخاتم است

درعلم وتقوایش زبانزدعالم است

صل علی محمد سید سجاد آمد

شهربانومادرش شهزاده ایران است

همنام علی ودلیرهمچوشیران است

صل علی محمد سید سجاد آمد

انوارالهی مشعشع ازجمالش

خصال حسینی عیان شدازخصالش

صل علی محمد سید سجاد آمد

تاحسین قنداق زیباپسر گرفته

نورازنوررویش شمس وقمرگرفته

صل علی محمد سید سجاد آمد

تنهانه مدینه ایران مزین شده

یاحسین ازاوچشم ودلت روشن شده

صل علی محمد سید سجاد آمد

ازدست حسین عیدی میگیریم ماهمه

برات کربلا بقیع قبر فاطمه

صل علی محمد سید سجاد آمد

✶✶✶✶✶✶

بسته‌ست همه پنجره‌ها رو به نگاهم

چندی‌ست که گم‌گشتۀ در نیمۀ راهم

حس می‌کنم آیینۀ‌ من تیره و تار است

بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است

از بس که مناجات سحر را نسرودم

سجادۀ‌ بارانی خود را نگشودم

پای سخن عشق دلم را ننشاندم

یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم

ای کاش کمی کم کنم این فاصله‌ها را

با خمسه‌عشر طی کنم این مرحله‌ها را

بر آن شده‌ام تا که صدایت کنم امشب

تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب

ای زینت تسبیح و دعا زمزمه‌هایت

در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟

اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه‌ست

جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت

در پردۀ‌ عشاق تو یک گوشه نشسته‌ست

صد حنجره داوود در آغوش صدایت

از بس که ملک دور و برت پر زده گشته‌ست

«پیراهن افلاک پر از عطر عبایت»

تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران

باشد حجرالاسود، الکن به ثنایت

من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم

عالم شده سجاده و افتاده به پایت

✶✶✶✶✶✶

دلا میلاد فخرالساجدین است

سُروره شیعیان و مسلمین است

ملائک نغمه خوان در عرش اعظم

ز این مولود بی همتای دین است

شرف را آبرو،نورُُ علیٰ نور

که اسمش وردِ ذکر عارفین، است

به عینه دیده او کرب و بلا را

ز این سو نام پاکش دلنشین است

غلوّی نی،بگو محکم «فقیـرا»

غلام درگهش روح الامین است

که سجاد مفخر ایرانیان است

بنازم مادرش بانویِ دین است

در عاشورا میان قتل و غارت

شعاری داشته الحق دلنشین است

چنین گفت ای گروه پَست و ارذل

حسین بن علی شاهِ برین است

بمیرم گر ز تَب،تنها بگویم

✶✶✶✶✶✶

بیایید عشق را عبادت کنیم

به سجاده عرض ارادت کنیم

در این خشک سال صداقت شبی

دو رکعت محبت تلاوت کنیم

«تمام عبادات ما عادت است

به بی عادتی کاش عادت کنیم»

بیایید نوبت بگیریم و بعد

صف عاشقی را رعایت کنیم

همین که در این صف نشستیم پس

بیایید شکر ولایت کنیم

شب سوم عاشقی های ماست

دوباره کمی عشق نیت کنیم

مجال عبادت به عالم رسید

بهار مناجاتیان هم رسید

به چشم زمین تا که مهمان شدی

به عمر پدر راحت جان شدی

تو از مادری آریایی نژاد

و از ما و فرزند ایران شدی

عجم با تو شانی دگر یافت چون

تو فامیل با شهر سلمان شدی

پر از لحظه های رکوع و سجود

و تندیس خاکی ایمان شدی

تو هستی؛ قناعت چه معنا دهد

مگر نه که لبریز احسان شدی

کریمانه ما را بخر حضرتا

تو که آبروی کریمان شدی

نوشتم که مهتاب من آمده

علی ابن ارباب من آمده

✶✶✶✶✶✶

اشعار میلاد امام سجاد طولانی

اشعار میلاد امام سجاد طولانی

خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالی‌تر

ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی‌تر

علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه

به حمدِالله وَالمِنَّه ولی‌الله ست والی‌تر

اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می‌روبد

نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالی‌تر

اگر فرش نجف گردیم حقّا محترم گردیم

که از قالیچه‌ی تبریز می‌گردیم قالی‌تر

علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین باشد

علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد

اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانه‌‌ی ما را

به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را

در آغوشِ حسین است و به رویِ دامن زینب

ببین بابا چه می‌بخشد گداها را گداها را

لبِ گهواره‌اش پروانه‌ای بی تاب اگر دیدید

بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را

اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست

اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را

علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد

علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد

خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را

خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را

خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید

فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را:

که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست می‌دارد

میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را

ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش

دلِ مادربزرگش را  دلِ اولادِ سلمان را

علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد

علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد

بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی

بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی

برایت لافتی الا علی می‌آید از بالا

اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی

هزار ، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خوانند

که با شمشیر می‌گردی علیِ اکبرِ ثانی

علیِ اکبرِ ثانی نه تو بالاتر از آنی

تو عباسی نه اینهم نه ، که طوفان‌تر زِ طوفانی

علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد

علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد

تو صبح و شام می‌گِریی زِ سوزِ استخوان آقا

به زخمِ کهنه‌ی زنجیر و بر زخمِ زبان آقا

زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟

سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا

قنوتت را که می‌دیدند خواهرها… می‌گفتند

امان از دزدِ انگشتر امان از ساربان آقا

تو سی‌سال است می‌گریی چرا پیراهنش بردند؟

تو سی‌سال است می‌سوزی زِ لبخندِ سنان آقا

علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد

علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد

✶✶✶✶✶✶

امشب قشنگترین شب لیلایی خداست

جشن تولد گل زهرایی خداست

باشدسرشت او ز تجلای نور حق

زیباترین تجسم زیبایی خداست

تقوا و زهد و معرفت او زبان زد است

او بهترین نمونه ی شیدایی خداست

وقتی تمام هستی سالار زینب است

معلوم میشود همه دارایی خداست

آئینه ی تمام نمای خدا شده

روح دعای ما سر سجاده ها شده

ای منتهای غایت ما بی کران تویی

محبوب قلب فاطمه ی مهربان تویی

روزی ما ز دست کریمانه ی شماست

روزی ده تمام زمین وزمان تویی

ای نور چشم حضرت آقای کربلا

بعد از حسین دلبر دیوانگان تویی

این افتخار ماست که فامیل تان شدیم

پس شاهزاده ی همه ایرانیان تویی

دلداه ایم و منتظر دلبری تان

یک روز هم بیا وطن مادری تان

رزق تمام عالمیان در دعای تو

ما زنده ایم به برکت یا ربنای تو

روح الامین گدای در خانه ی شماست

از آن زمان که گشته دلش آشنای تو

بر روی گونه ی تو ملک بوسه میزند

دل میبرد تبسمت از عمه های تو

آقا چقدر شبیه عموجان تان شدی

جان جهان فدای تو و بچه های تو

بعد از علی اکبر آقا تو ارشدی

ای دومین علی حسینی خوش آمدی

ای روضه خوان اول کرببلا بخوان

ای غصه دار حضرت خون خدا بخوان

از تشنگی و قحطی آب و عطش بگو

از شدت گرسنگی بچه ها بخوان

از آن غروب روز ده سال شصت و یک

اتش کشیدن حرم و خیمه ها بخوان

از داغ های داغ دل عمه جان مان

هجده سر سوارشده بر نیزه ها بخوا

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

ازپاره پاره پیکر و چند بوریا بخوان

ازهرکجابخوان ولی آقای روضه خوان

از کوچه ی یهودی شام بلا نخوان

✶✶✶✶✶✶

ما همان یا کریم بام شما

جبرئیل قدیم بام شما

صبح روز نخست خواندمتان

چقدر آشناست نام شما

صبح روز ازل حوالی نور

سجده کردیم بر کدام شما؟

من حلالم بود حلال شما

من حرامم بود حرام شما

چهارده قرن دست هیچ کسی

دل ندادم به احترام شما

به شما معدن کرم گفتند

و به ما سائل حرم گفتند

پر من بال و بال من پر شد

پر و بالی زدم کبوتر شد

به نفس های حضرت سجاد

حالمان خوب بود و بهتر شد

سحر پنجم عبادت بود

کوچه های خدا معطر شد

مردی از سمت ابرهای دعا

آمد و خشکی دلم تر شد

آمد و با خودش کتاب آورد

او امام آمد و پیمبر شد

مردی از سمت آفتاب آمد

با مفاتیح مستجاب آمد

آمده تا مرا تکان بدهد

چشم گریان به این و آن بدهد

آمده روی پشت بام سحر

با صدای خدا اذان بدهد

بشکند میله قفس را تا

بالها را به آسمان بدهد

با خودش مصحف نور آورده

تا خدا را به ما نشان بدهد

به نگاهش دخیل می بندیم

تا مناجات یادمان بدهد

ای مسیر سبز نجات

بر مناجات کردنت صلوات

ای مناجات و ای نسیم دعا

راه نزدیک ما به سمت خدا

ای که دریا کنار تو قطره

قطره با یک نگاه تو دریا

نذر سجاده قدیمی توست

چهارمین رکعت نوافل ما

ای امام علی دوم من

ای امام چهارم دنیا

مرد شب زنده دار سجاده

مرد محراب التماس دعا

از تو بوی نماز می آید

بوی راز و نیاز می آید

مادرت آفتاب حجب و حیاست

شرف الشمس سید الشهداست

مایه آبروی ایران است

افتخارم همیشه ام به شماست

از تو و مادر تو این دل ما

عاشق خانواده زهراست

یک سفر پیش ما نمی آیی

سفر مادری تو اینجاست

تو عجم زاده ای تو فامیلی

پس حرم سازی ات به گردن ماست

تو در این سرزمین گلکاری

به خدا حق آب و گل داری

آفتابی که حق کشیده تویی

جلوه ای که کسی ندیده تویی

با ظرافت ، خدای عز و جل

بی نظیری که آفریده تویی

آنکه با کفه تولایش

پای میزانمان کشیده تویی

شب اسیر هزار رکعت تو

به خدایت قسم پدیده تویی

نخلهای بلند نخلستان

بارش رحمتی که دیده تویی

با دعای غلام دارد

آسمان مدینه می بارد

✶✶✶✶✶✶

بر حضرت سجاد و صفایش صلوات

او روح دعاست بر دعایش صلوات

از پرده ی غیب جلوه گر شد رخ او

بفرست برای رو نمایش صلوات

✶✶✶✶✶✶

امشب که در بهشت وا مى ‏گردد

هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد

از یمن ولادت امام سجاد(ع)

حاجات دل خسته روا مى ‏گردد

✶✶✶✶✶✶

ای شمس ولایت! قمرت باد مبارک
ای بهر کرامت! گهرت باد مبارک
ای پنجم شعبان! سحرت باد مبارک
ای مادر ایران! پسرت باد مبارک

آیینـۀ حسن ازلــی زاده‌ای امشب
در کعبۀ توحید، علی زاده‌ای امشب

✶✶✶✶✶✶

در سجده‌های خویش اگر چشم تر کنى
سجاده‌های هستی را شعله‌ور کنى
بی‌شک، ستون هفت فلک می‌شود اگر
دستی از آستین نیایش به در کنى
داوود، طفل مکتب آوای سبز توست
تا در گلوی مرثیه‌خوانش اثر کنى
برخیز ای پرستش توحید، عبد تو!
باید جهان بی‌خبری را خبر کنى
آن‌قدر خطبه خطبه، دعا در دعا شوى
آن‌قدر خون بباری و قرآن به سر کنى؛
تا خشت‌خشت ظلم و ستم را هر آینه
در کاخ‌های معرکه زیر و زبر کنى
سجاده را که پیرهن عصمتت شده
پرچم برای قصه این خیر و شر کنى
یعنی به رغم نعره مستانه ستم
گوش زمانه را ز مناجات کر کنى
… باید که روزگار بترسد ز کفر خویش
او را از آه نیمه شبت بر حذر کنى
ای وای بر زمانه «لبیک ناشناس»
سجاد اگر تو باشی و نفرین اگر کنى

✶✶✶✶✶✶

از شعف امروز گیتی رشگ فردوس برین است

پنجم شعبان و میلاد امام چارمین است

از پدر شهزاده والا، ز مادر شاهزاده

مصطفی فخر دو عالم را چهارم جانشین است

باب وی شاهنشه کونین و ماه مشرقین است

شهربانو مادرش شهزاده ایران زمین است

نام زیبایش (علی بن حسین بن علی) بود

کو ملقب از حق یکتا به “زین العابدین” است

کی تواند ذره گوید مدح خورشید جهان را

من یکی از ذره کمتر او خور افلاک دین است

شرق انوار الهی آسمان هشت نیر

مخزن علم الهی دُرج دُرهای ثمین است

ممکن است، اما صفات واجبی از وی هویدا

مظهر ذات و صفات خالق جان آفرین است

محرم اسرار یزدان عالم آیات قرآن

حجت خلاق رحمان اصل قرآن مبین است

می ندانم چیست حکمت، خسرویی با این جلالت

دست بسته دل شکسته دستگیر قوم کین است

مطلع انوار لامع بسته اندر غلّ جامع

ای عجب جوید معینی آنکه عالم را معین است

خارجی خوانند نامش مسلمین بی حقیقت

آنکه جد امجدش اسلام را رکن رکین است

دید در کوفه جفای کوفیان از حد گذشته

کف زنان آن قوم عدوان عمه هایش دل غمین است

گفت کای قوم دغل! ما میهمانیم اندرین شهر

حرمت مهمان مگر در کیشتان آخر جنین است؟

مصطفی اجر رسالت حب قربی کرده تعیین

معنی حب و مودت امت بی شرم! این است؟

شعر (سعدی زمان) را بنگرد با چشم تحسین

آنکه در این فنّ دارا خود ادیب و نکته بین است

✶✶✶✶✶✶

مدینه میخندد، ز یمن میلادت

نشسته بر لبها، سرود زیبایت

حسین زند بوسه ، هماره بر رویت

چو آسمان ریزد، ستاره بر کویت

خوش آمدى سجاد علیه السلام

تو ماه تابانى ، تو جان جانانى

رسیده اى از راه ، خوش آمدى مولا

بیا گل زهرا، نظر نما بر ما

نشسته بر لبها، ذکر على جانم

خوش آمدى سجاد علیه السلام

عزیز زهرایى ، امید دلهایى

به ما گنهکاران ، شفیع فردائى

به خوبى گلها، به لاله صحرا

به مادرت زهرا، عیدى بده بر ما

خوش آمدى سجاد علیه السلام

به لطف بى همتا، دوباره شد پیدا

گلى زگلزار فاطمه زهرا علیه السلام

خوش آمدى سجاد علیه السلام

✶✶✶✶✶✶

رها کنید مرا در هوای این آقا

گدا کنید مرا هم ، گدای این آقا

دوباره اذن دخولم دهید تا اینکه

بدون پر بپرم در سرای این آقا

اجازه ام بدهید آشیانه ای سازم

در اوج منّت و تحت لوای این آقا

جدا کنید مرا از زمین و بگذارید

همیشه محو شوم در صفای این آقا

بدون شک و تامّل رسیده ام بر این

رضای دوست بود در رضای این آقا

هزار چلّه نشسته است آسمان کنج

هزار توی سجود حرای این آقا

و جبرئیل علیک السلام می آرد

برای هرچه سلام از برای این آقا

هزار چلچله در نور مست و مدهوش اند

به دور زمزمه ی ربّنای این آقا

به پاست حسّ یتیم و کرامت حیدر

درون قصّه ی جود و سخای این آقا

دوباره کام دعا در دلم مصفّا شد

به پای سفره ی پهن دعای این آقا

دخیل بستم از آن ابتدا دل خود را

به ریشه های قشنگ عبای این آقا

مریض بودم و بیچاره ، خوب می دانم

شفا گرفته ام از اعتنای این آقا

به لب گزیده سر انگشت حیرتش هرکس

که خوانده صفحه ای از ماجرای این آقا

قلم زده است خدا درس صبر و عزّت را

به دفتر سفر کربلای این آقا

مشخّص است درون تمام این ابیات

که قاصر است زبان در ثنای این آقا

دعای هر نفس ” تشنه ” این شده است ای کاش

از این جهان برود با ولای این آقا

✶✶✶✶✶✶

مستیم و کنار جاده باز افتادیم

از نور ولایت علی، آبادیم

نوکر که خودش برو بیایی دارد

ما خاک قدوم حضرت سجادیم

✶✶✶✶✶✶

از سکوتم صدا درست کنید

ذکر یا ربنا درست کنید

ببرید و بیاورید مرا

بلکه از من گدا درست کنید

در دلم گر بناست خانه کنید

اول این خانه را درست کنید

میشود سنگ دستتان بدهم

میشود که طلا درست کنید

هرچه میل شماست تسلیمیم

یا خرابم ویا درست کنید

فقر ما را کسی درست نکرد

ای کریمان شما درست کنید

شد اگر شکر ، اگر نشد یک وقت

می نشینم تا درست کنید

بعد از آن که مدینه ام بردید

سفر کربلا درست کنید

از لب ما دعا نمی افتد

کربلا ،کربلا نمی افتد

این قبیله هم شبیه هم اند

این کرم زاده ها چه با کرم اند

چه نیازی است تا بزرگ شوند

در همان کودکی مسیح دم اند

زنده ام میکنند مثل مسیح

بر تن مرده ام اگر بدمند

همه آماده ی بلا هستند

جاده های عروج پیچ و خم اند

عاشقان بیشتر پی نامند

عاشقانی که عاشقند کم اند

عاشقان در نگاه آل علی

گر اسیرند باز محترم اند

دختران قبیله های عرب

خادم شهربانوی عجم اند

عجمی کرده اند جانان را

آبرو داده اند ایران را

ای مناجات تا خدا رفته

عرش را تا به انتها رفته

کیسه کیسه به شانه نان برده

خانه خانه سوی گدا رفته

بی تو معراج هم کسی برود

بی وضو محضر خدا رفته

بسکه در حال سجده افتاده

رنگ پیشانی شما رفته

برکت می رسد غلامت اگر….

سر سجاده ی دعا رفته

محمل ما به گِل فرو رفته

محمل ما شکسته وا رفته

چاره ای کن برای ما ور نه

رمضان ، آبروی ما رفته

آبرو دار پنجم شعبان

دارد از راه  میرسد رمضان

ای مناجاتی سرای حسین

ذکر آمین ربنای حسین

ای تمام صحیفه ات شرح

آخرین ناله و دعای حسین

مقتل تو صحیفه ات باشد

داده ای شرح کربلای حسین

کاش مثل تو روضه خوان بشویم

تا اقامه کنیم عزای حسین

به زبان دعا بیان کردی

چه کشیدند بچه های حسین

آه تیر سه شعبه و حلق

طفل معصوم بی خطای حسین

الامان از حکایت زینب

وای از روز ماجرای حسین

چقدر کریه میکنی یعقوب

مژه ات ریخته برای حسین

بعد از آن که بدن مرتب شد

سر بنه روی بوریای حسین

روی قبرش نوشتی یا مظلوم

لک روحی فدا ابا المهموم

✶✶✶✶✶✶

اشعار جدید میلاد امام سجاد

اشعار جدید میلاد امام سجاد

سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت

دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت

وقتی امام ما به رکوع و سجود بود

جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت

خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز

قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت

بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی

اما بدون بال دعا اوج را نداشت

باب دعا به دست تو وا شد به روی ما

ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت

محکم به آیه های تو شد پایه های دین

قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت

حمد و ستایش و صلوات است مطلعش

قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت

سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد

ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد

هر چند سفره سفرۀ جشن ولادت است

اما شنیدن سخن تو سعادت است

آری صحیفۀ تو به ما درس می دهد

اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است

درک فرازهای دعایت عنایتی ست

فهم کلام حضرتتان خود عبادت است

گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین

گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است

گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی

گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است

از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟

این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است

وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد

تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است

وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد

دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است

ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا

عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا

وقتی که با کریم مناجات می کند

انگار مستقیم ملاقات می کند

با آن مقام عصمت و آن همت بلند

هر روز یاد روز مکافات می کند

با روی باز نزد فقیر و اسیر و پیر

تا مرز جان اجابت حاجات می کند

از هست خویش می گذرد در ره یتیم

محروم را رهین مواسات می کند

مظلوم را به حال خودش وا نمی نهد

با بی کسان هماره مؤاخات می کند

وقت صدور حکم قضاوت برای خلق

از روی عدل امر مساوات می کند

گاهی غلام خانۀ خود را به امر حق

با دست های خویش مجازات می کند

کار زیاد از تن نوکر نمی کشد

حال غلام پیر مراعات می کند

معنا کنیم پس عملو الصالحات را

نیّات را بُروز و ظهور و صفات را

آن رهبری که بعد حسین انقلاب کرد

با اشک دیده ظلمت شب را جواب کرد

ظلمت زدود و شیوۀ روشنگری گرفت

با روضه شام غمکده را آفتاب کرد

با خطبه ای حزین به هنرمندیِ تمام

قلب تمام اهل هنر را کباب کرد

تصویر هر شهید و شه سر بریده را

در روح و جان هر جگر خسته قاب کرد

از عمه گفت از همه گفت از سه ساله گفت

با گریه صحبت از شب شام خراب کرد

وقت عطش سراغ ز سقّا که می گرفت

با آب گفتنش جگر آب، آب کرد

هر گاهواره دید و یا شیر خواره ای

یاد گلوی پارۀ طفل رباب کرد

تیغ علی، خطابه زهرا، غم حسن

خون حسین، اشک علی، فتح باب کرد

حالا تمام خلق گرفتار زینبند

یا زین العابدین! همه غمخوار زینبند

✶✶✶✶✶✶

بنا نیست امروز افسرده باشیم

پس از چند شب باز پژمرده باشیم

مگر می شود نور را دیده باشیم؟

ولی دل به خورشید نسپرده باشیم

بنا بود ما را سر پا ببینند

اگر بارها هم زمین خورده باشیم

سه شب در به در بین کوچه نشستیم

که سهمی از این سفره ها برده باشیم

محال است ما را از آقا بگیرند

محال است حتی اگر مرده باشیم

اسیرم به گیسوی بالا نشینی

فدای گرفتاری این چنینی

تو شهر غریبی مسافر نداری

شب پنجم ماه، زائر نداری

در این چند شب بال ها کربلایند

بمیرم برایت مهاجر نداری

نبینم برای تو شعری نگفتند

مبادا بگویند شاعر نداری

تو چهارم مسیر به سمت خدایی

تو چهارم مسیری که عابر نداری

در این روزها که تو تنهاترینی

در این روزها که تو زائر نداری

مرا زائر بی قرار تو کردند

دلم را چراغ مزار تو کردند

بنا شد اگر سائلی نان بگیرد

چه خوب است که از کریمان بگیرد

بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد

چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد

علی خواست تا که برای حسینش

زنی در بلندای ایمان بگیرد

تمام زمین و زمان را که می گشت

بنا شد عروسی از ایران بگیرد

اسیری شهبانوی ما می ارزد

که این خاک بوی «حسین جان» بگیرد

تو آقا ترینی و سجاد مایی

تو شاهی و فرزند داماد مایی

خدا باز تصویر مولا کشیده

برای حسینش، علی آفریده

تو از بس که غرق حضور خدایی

برای عبادت تو را برگزیده

هر آن کس که دیده تو را صبح یا شب

سر سفره های مناجات دیده

ترحم کن ای آسمان محبت!

به این قطره های چکیده چکیده

چه می خواهم از تو که داده نباشی

به اندازه کافی از تو رسیده

همین که گدای تو هستیم کافیست

ابو حمزه های تو هستیم کافیست

بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد

بخوان آدمی بوی انسان بگیرد

بخوان: «ابکی – ابکی – لنفسی – لقبری…

دل مرده ی ما کمی جان بگیرد

…و یا غافر الذنبُ یا قابل التوب

الهی تصدق عَلَیَّ بعفوک

انا لا انسی ایادیک عندی

الهی تصدق علیّ بعفوک

الهی و ربی علیک رجائی

الهی تصدق علیّ بعفوک…)

لباس مناجت را هر که باید

شب پنجم ماه شعبان بگیرد

تو هستی دلیل مسلمانی ما

نجات پر و بال زندانی ما

به جز عالم سائلی عالمی نیست

به غیر از کریمی تو حاتمی نیست

بر این خشک ها تا که باران ببارد

به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست

خدا از سرم سایه ات را نگیرد

جز این هر چه را هم بگیرد غمی نیست

چهل سال بر سر در خانه ی تو

به جز پرچم کربلا پرچمی نیست

تو یعقوبی و پلک مجروح داری

چهل سال گریه، زمان کمی نیست

چهل سال گریه، چهل سال ناله

چهل سال گریه برای سه ساله

✶✶✶✶✶✶

در تشنگی سراب به دردی نمی خورد

تنها خیال آب به دردی نمی خورد

حرفی بزن که اشک مرا در بیاوری

این جام بی شراب به دردی نمی خورد

باید به زیر نور بزرگان جلوس کرد

در سایه، آفتاب، به دردی نمی خورد

از این به بعد مَعْطلِ این دل نمی شوم

این خانه ی خراب به دردی نمی خورد

از منظر نگاه شما جلوه دیدنی ست

عکس بدون قاب به دردی نمی خورد

جان مرا بگیر ولی گریه را نگیر

چشمه بدون آب به دردی نمی خورد

چشمی بده که قلب مرا زیر و رو کند

گریه مرا کنار تو با ابرو کند

ما را به جز هوای شما پر نمی دهند

ما را به جز برای شما سر نمی دهند

بال وَبالْ مانع اوج است پس اگر…

…بالم نمی دهند چه بهتر نمی دهند

گاهی کنار دلبریت جبر لازم است

دل را به اختیار به دلبر نمی دهند

جبریل هم به قبّه ی تو ره نیافته

معراج را به غیر پیمبر نمی دهند

آن جا که میل یار اسیری عاشق است

در بند می روند ولی سر نمی دهند

ایرانیان به هیچ بزرگ قبیله ای

جز خاندان فاطمه دختر نمی دهند

تا زنده ایم ترک ولایت نمی کنیم

با غیر آل فاطمه وصلت نمی کنیم

هر دیده ای به دیده ی گریان نمی رسد

فصل خزان به فصل بهاران نمی رسد

در بین گریه حاصل ما رشد می کند

باران بدون سیل به پایان نمی رسد

یک جا اگر تمامی خلقت گدا شود

نقصی به آستان کریمان نمی رسد

روزی ما کم است که مصحف نخوانده ایم

عیب از کریم نیست که مهمان نمی رسد

با دوری از صحیفه سجادیه قسم

علامه هم به معنی قرآن نمی رسد

بفرست سمت دشت غلام سیاه را

یک چند وقتی است که باران نمی رسد

کیسه به دوشی تو اگر کار هر شب است

این پینه های شانه به درمان نمی رسد

ما مستمند کیسه ی خیراتی توایم

ذاتاً فقیر آن کرم ذاتی توایم

آقای من! حریم تو از عرش برتر است

با این که خاکی است بهشت معطر است

عادت نموده ایم به این گنبدی که نیست

حیف از حریم تو که بدون کبوتر است

فرصت غنیمت است ابوحمزه ای بخوان

امشب برای پاکی این قوم بهتر است

با تربت حسین به «تسبیح» می رسیم

این تربت حسین عجب بنده پرور است

اول فدایی قدمت مادر تو بود

پس مادرت به تو ز همه با وفاتر است

تو یادگار فاطمه بودی برای او

حالا که شد فدای تو عالم فدای او

یعقوب کربلا! چه قدر گریه می کنی

از صبح زود تا به سحر گریه می کنی

یعقوب را که غصه ی یوسف شکست و تو

داری برای چند نفر گریه می کنی

وقتی که چشم هات می افتد به معجری

حق داری ای عزیز اگر گریه می کنی

این طفل را به جان خودت آب داده اند

دیگر چرا میان گذر گریه می کنی

از صبح تا غروب فقط نیزه می زدند

داری به «قتل صبر» پدر گریه می کنی

چشمت چرا ضعیف شده بی رمق شده

یعقوب کربلا چقدر گریه می کنی؟!

با دیدن اسیر کجا می رود دلت؟!

با دیدن فقیر کجا می رود دلت؟!

✶✶✶✶✶✶

من همان یا کریم دام شما

جبرئیل قدیم بام شما

صبح روز نخست خواندمتان

چقدر آشناست نام شما

صبح روز ازل حوالی نور

سجده کردیم بر کدامِ شما؟

من حلالم بود حلال شما

من حرامم بود حرام شما

چهارده قرن دست هیچ کسی

دل ندادم به احترام شما

به شما ساحل کرم گفتند

و به ما سائل حرم گفتند

پر من بال و بال من پر شد

پر و بالی زدم کبوتر شد

به نفس های حضرت زهرا

حالمان خوب بود و بهتر شد

سحر پنجم عبادت بود

کوچه های خدا منوّر شد

مردی از سمت ابرهای دعا

آمد و خشکی دلم تر شد

آمد و با خودش کتاب آورد

او امام آمد و پیمبر شد

مردی از سمت آفتاب آمد

با مفاتیح مستجاب آمد

آمده تا مرا تکان بدهد

چشم گریان به این و آن بدهد

آمده روی پشت بام سحر

با صدای خدا اذان بدهد

آمده بشکند قفس ها را

بال ما را به آسمان بدهد

با خودش نور مصحف آورده

تا خدا را به ما نشان بدهد

به نگاهش دخیل می بندیم

تا مناجات یادمان بدهد

ای مسیح! ای مسیر سبز نجات!

بر مناجات کردنت صلوات

ای مناجات ای نسیم دعا

راه نزدیک ما به سمت خدا

ای که دریا کنار تو قطره

قطره با التفات تو دریا

نذر سجاده ی شبانه ی توست

چارمین رکعت نوافل ما

ای امام علیّ دوم من

ای امام چهارم دنیا

مرد شب زنده دار سجاده

مرد محراب، التماس دعا

از تو بوی نماز می آید

بوی راز و نیاز می آید

مادر تو نگین حجب و حیاست

شرف الشمس سیدالشهداست

مایه ی آبروی ایران است

افتخار همیشه ام به شماست

از تو و مادر تو این دل ما

عاشق خانواده ی زهراست

یک سفر پیش ما نمی آیی؟

وطن مادری تو این جاست

تو عجم زاده ای تو فامیلی

پس حرم سازی ات به گردن ماست

تو در این سرزمین گل کاری

به خدا حق آب و گل داری

آفتابی که حق کشیده تویی

جلوه ای که کسی ندیده تویی

با ظرافت، خدای عزّوجل

بی نظیری که آفریده تویی

آن که با کَفّه ی تولایش

پای میزانمان کشیده تویی

شب اسیر هزار رکعت تو

به خدایم قسم پدیده تویی

نخل های بلند نخلستان

بارش رحمتی که دیده تویی

با دعای غلام تو دارد

آسمان مدینه می بارد

بی تو سجاده ای اگر هم بود

فرش رسوایی دو عالم بود

بی تو یا حرفی از بهشت نبود

یا اگر بود هم جهنم بود

خطبه های گلوی زخمی تو

انعکاس غروب ماتم بود

تو اگر خطبه ای نمی خواندی

خانه هامان بدون پرچم بود

تو اگر روضه ای نمی خواندی

سال ما سال بی محرّم بود

از تو داریم فصل ماتم را

ده شب گریه ی محرم را

احترام تو را سلام نبود

حق تو کوچه های شام نبود

حق آیینه ها شکستن نیست

گیرم این آینه امام نبود

هیچ جایی برای حال شما

بدتر از مجلس حرام نبود

گریه کردی صدا زدی «ای کاش…

هیچ سنگی به روی بام نبود

کاش مادر مرا نمی زایید

من امامم، خرابه جام نبود»

حرفِ ویرانه در میان آمد

دختر شاه، یادمان آمد

✶✶✶✶✶✶

روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود

برق می زد نگاهتان ازعشق

وقت یک عکس یادگاری بود

روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دست ِ آقا بود

سر تبریک گفتن ِ به حسین

بین خورشید و ماه عوا بود

روز میلادتان خدا خندید

فتبارک دوباره نازل شد

حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد

روز میلادتان زحل پا شد
غسل درآب حوض ِکوثر کرد

شاد باشش به آسمانی ها

گوش آل امیه را کر کرد

روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد

خنده های تو بسکه شیرین بود

هوس شیر و شهد ِخرما کرد

ای کلیم مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دار سجاده

همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریار سجاده

آسمان ها به پات افتادند

هرزمانی به سجده افتادی

با زبور صحیفه ات آقا

درس دلداده گی به ما دادی

آمد ابلیس شکل یک افعی

نقشه ای شوم را رقم بزند

عددی نیست این فرومایه

که نماز تو را به هم بزند

پوزه اش را به خاک مالیدی

مرحبا ، آفرین ، چه پیکاری !

تا سلاح البکاء به دستت هست

چه نیازی که تیغ برداری

خاک نعلین هایتان آقا

سرمه ی چشم حوریان بهشت

اشکهای زلال نافله ات

عسل ِچشمه ی روان بهشت

بنده گی را به من بیاموزید

نروم سمت لااُبالی ها

کاش می شد بخواهی و بشوم

از ابوحمزه ی ثمالی ها

سیدالساجدین دعایی کن

گره ی کور خورده در کارم

غیراز اینجا بگو کجا بروم!؟

با امید آمدم، گرفتارم

سیدالعابدین نگاهی کن

بی پناهم مرا تو یاری کن

نوکرت کربلا نرفته هنوز!

تا نمُردم زغصه کاری کن

کربلا گفتم و…دلت خون شد

یاد گودال ودشنه افتادی

جگرت سوخت از عطش آقا

یاد اطفال تشنه افتادی

خنده ی نحس حرمله؛ آقا

شده کابوس هر شبت ای وای

پیش چشم ترت به یغما رفت

چادر عمه زینبت ای وای

✶✶✶✶✶✶

خدا امشب ولیّش را ولی داد
جمالی منجلی نوری جلی داد
حسین بن علی چشم تو روشن
که امشب بر تو ذات حق علی داد
شب وجد امـام عالـمین است
که میلاد علی بن الحسین است

✶✶✶✶✶✶

امام چارم آوردی بـه دنیا
عروس حضرت زهرا مبارک
عبادت‌های حیدر یـاد آمد
که عید حضرت سجاد آمـد

✶✶✶✶✶✶

از مهین بانوى ایران سر زد از خاک عرب
آفتابى کز جمالش شد عیان آیات ربّ
حجّت حقّ، رحمت مطلق ، علىّ بن الحسین
درّه التّاج شرف ، ماه عجم ، شاه عرب
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

✶✶✶✶✶✶

میلاد گل رسول و زهرا و علی است
زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست
چون بر دل ما عشق حسین بن علی است
جشن میلاد امام چارمین آمد پدید
روز وجد مؤمنات و مؤمنین آمد پدید
درّه التّاج فضیلت جوهر علم لدن
حضرت سجّاد زین العابدین آمد پدید

✶✶✶✶✶✶

یک فلک مجد و کرامت یک جهان اجلال و فر
در رخ انسان به چهرى دلنشین آمد پدید
یک جهان تسلیم یک عالم رضا یک دهر فضل
آسمانى آفتابى بر زمین آمد پدید…

✶✶✶✶✶✶

سلام محمّد بر آن خوی شیرین
نماز از خضوعش بـه پـرواز آید
دعا از نفس‌های او بستـه آذین
به سجـاده‌اش آسمان آورد سر
به ذکر دعایش خدا گوید آمین
سلام خدا بر خضوع و خشوعش
قیام و قعود و رکوع و سجودش
ولادت سیدالساجدین (ع) مبارک باد!

✶✶✶✶✶✶

چو خورشید جمالش مشرق از برج کمال آمد
خدا را شد جلوه گر بر خلق اشراق جمال آمد
شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت
تجلى جمال آن جا تجلى جلال آمد
ولادت امام سجاد (ع) مبارک!

✶✶✶✶✶✶

سجاده اش همیشه پر از عطر یار بود
پیشانی اش به سجده دائم دچار بود
هم زین العابدین زمان بود و هم لبش
گل خانه ی صحیفه ی سبز بهار بود

✶✶✶✶✶✶

سین نامت اثر از سجده و سجّاده ی تو
جیم آن : جمله ی هستیست دل آباده ی تو
آی اسمت خبر از مادر ایرانی توست
دال آن نیز دعائیست به دلداده ی تو

✶✶✶✶✶✶

معنی ولی و بنده با هم … سجّاد
آئینه ی اسرار خدا هم …سجّاد
ما نیز به سجده ی محبّت مشغول
در عشق بلاتشبیه ما هم…سجّاد

✶✶✶✶✶✶

در و دیوار عالم روضه مجسم بود
سجاده اش محراب هر دو عالم بود
ازچه نگرید مسافر نینوا و کوفه و شام
وقتی که عالم بر دیده یعقوب مبهم بود

✶✶✶✶✶✶

به سر افتاده ست سودای صحیفه
به دل برپاست غوغای صحیفه
نمی یابم راه رستگاری
مگر باشم دانای صحیفه

✶✶✶✶✶✶

بگذار پیِ بهشتِ شدّاد شوند
از غصّه ی شیعیان کمی شاد شوند
یک روز رسد قبیله ی آلِ سعود …
مبهوتِ نمایِ صحنِ سجّاد شوند

✶✶✶✶✶✶

سجاد را که ذات خدا مدح گفته است
مانند اوکریم کجا کس شنفته است
جز لا لا اله که گوید خدا یکیست
در عمر خویش به هیچ کس لا نگفته است

✶✶✶✶✶✶

خاک قدوم حضرت سجادیم
مستیم و کنار جاده باز افتادیم
از نور ولایت علی، آبادیم
نوکر که خودش برو بیایی دارد
ما خاک قدوم حضرت سجادیم

✶✶✶✶✶✶

مهر قبولی دعا میگیرم امشب
بال و پر پرواز را میگیرم امشب
عالم به دستان علی بن الحسین است
اذن بقیع و کربلا میگیرم امشب

✶✶✶✶✶✶

سجادى و عشق ناب دارى
پیشانى آفتاب دارى، آرى
در دیده‏ ى جان گلاب دارى، آرى
گل نغمه ى نور، از کلامت جارى است
سجادى و عشق ناب دارى، آرى

✶✶✶✶✶✶

بقیعت کربلای دیگرست
مزارت بیت قرب داور ماست
بقیعت کربـلای دیـگر ماست
به معراج عروج از خویش تا دوست
تـولای شما بـال و پـر ماست
به میثم از ازل شد این عنایت
که بـا مهر شما گردد هـدایت

✶✶✶✶✶✶

مهر قبولی دعا میگیرم امشب
بال و پر پرواز را میگیرم امشب
عالم به دستان علی بن الحسین است
اذن بقیع و کربلا میگیرم امشب

✶✶✶✶✶✶

اهـل زهـدی و اهـل عرفانی
سیـد الســــاجدیـن سبحانی
تو امـامـی ز بعد بـابـایـت
روح کـل نمـاز و قـرآنی


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.