املا و معنی برخی اصطلاحات عامیانه که در زندگی روزمره استفاده میکنیم

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم به بررسی معنی برخی اصطلاحات عامیانه که روزانه از آن ها استفاده میکنیم بپردازیم.

ما ایرانی معمولا اصطلاحات زیادی داریم که در گفتگو های روزمره خود با دیگران از آنها استفاده میکنیم.

ممکن است معانی برخی از آنها را بدانیم و معانی خیلی تز آنها را اصلا ندانیم.

اما یکسری اضطلاحات هستند که بیشتر از بقه از آنها استفاده میکنیم و تقریبا محال است که در طول روز از آن استفاده نکنیم.

اگر هم خودمان استفاده نکنیم دیگران قطعا استفاده میکنند و به گوش ما خواهد خورد.

معروفترین آنها را در ادامه برای شما همراه با معانی آنها از منابع معتبر درج کرده ایم.

امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

با ما همراه باشید…

املا و معنی برخی اصطلاحات عامیانه که در زندگی روزمره استفاده میکنیم

معنی برخی اصطلاحات عامیانه

۱. هردمبیل

هردن بیر: [ هََ دَم ْ ](ترکی ، ص مرکب ) مرکب از دو کلمه ٔ هردن به معنی گاهگاه و بیر به معنی یک ، یعنی بدون نظم .

نه بترتیب نیکو. نه بنظم شایسته . بی رویه . بی معنی . نابجای . چرند. (از یادداشتهای مؤلف ). عوام هردمبیل و هردنبیل گویند.

۲. سُرُ و مُرُ و گنده

سر و مر: [ س ُ رُ م ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) سخت فربه : سر و مر و گنده .

۳. قشقرق

قشقرق : [ ق ِ ق ِرِ ] (ترکی ، اِ) قشقره . هیاهو و جاروجنجال سخت . دادو فریاد خاصه میان زنان . هیاهوی بسیار از جماعتی

۴. الم شنگه

الم شنگه . [ اَ ل َ ش َ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) علم شنگه .  قیل و قال و شلوغ کردن یک نفر یا جمعی ، و با لفظ «درآوردن » استعمال میشود،

شایدشنگه دهی بوده است که اهل آن وقتی که در محرم دسته بیرون میاوردند بی ترتیب و با داد و قال بودند. (فرهنگ نظام ج ۳ ذیل «علم شنگه »

۵. خالی بند

لاف زن، دروغگو. کسی که غلافِ شمشیر خود را خالی به خود بسته تا وانمود کند مسلح است.

همچنین کسی که تفنگ بی فشنگ به خود بندد. کنایه از آنکه هیچ در چنته ندارد و لاف گزاف زند.

۶. کجدار و مریز

دست به عصا رفتن؛ کنایه از رفتار با احتیاط بخاطر شرایط موجود: تصور کنید یک لیوان آب دستتان است

در صورتی که کج است مراقب باشید که نریزد و این عبارت به این معنی است که کاری را با احتیاط انجام دهید.

۷. بامبول

بامبول . (اِ) تُنبُل (درتداول عامه ). حیله و مکر در کاری . (فرهنگ نظام ). کَلَک . دوز و کلک . حقه . نادرستی .

تزویر. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). مکر. تقلب . شیوه . رنگ . دغل : هزاربامبول میزند، هزار شیوه میزند. (یادداشت مؤلف ).

۸. چلمن

چلمن . [ چ ُ م َ ] (ص )  چِل . در تداول عامه ، کسی که زود فریب خورد. گول . در اصطلاح عوام ؛ مرادف پخمه و پپه و پفیوز است .

فریب خوار. آنکه به فریب مال وی توان ستد.غَیّی . نادان . سفیه . ابله . هپل هپو. ضعیف عقل . دبنگ . هالو. خل.

۹. هرّ و برّ

هر. [ هَِ رر ] (ع مص ) راندن گوسپند را. (منتهی الارب ). ||خواندن گوسپند را به سوی آب .

منه المثل : لایعرف الهر من البر؛ یعنی او نمی شناسد رنج رسان را از راحت رسان یا فرق نمی کند خواندن گوسپند را از راندن . (منتهی الارب ).

معنی مثل این است که کار آن را که بر وی هجوم می آورد از آنکه بدو نیکویی می کند فرق نمیگذارد. (اقرب الموارد). || (اِ) گربه . ج ، هِرَرَه. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).

۱۰. گاگول

(ص .) (عا.) احمق ، گیج .

۱۱. بریدن 

کم آوردن، ناتوان شدن

۱۲. بندری می زنه

به کسی گفته می شود که گیج و سرگردان است یا متوجه اصل موضوعی نمی شود.

۱۳. پاچه خوار

چاپلوس یا کسی که چاپلوسی می کند.

۱۴. پیچاندن

رد کردن، از سر باز کردن، سرباز زدن از مسئولیت. مثال: باز که کلاسو پیچوندی!

۱۵. خفن

عالی، بی نقص، خوب و تحسین برانگیز، جالب و دیدنی، خیلی باحال و خوب. برای هر نوع اغراق به کار می رود. مثال: عجب ماشین خفنی داری!

۱۶. فاب (فابریک)

دوست دختر یا دوست پسری که فقط با تو باشد.

۱۷. یول

شخصی که چیزی نمی‌فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.

منابع: لغت نامه دهخدا – فرهنگ معین.

🔔 مطالب مرتبط دیگر 🔔

نام روزهای هفته در ایران باستان

نام و معنای کشورهای مختلف جهان

ضرب المثل های فارسی


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.