نکات کلیدی برای ایجاد عشق در ازدواج بین زوجین
نکات کلیدی برای ایجاد عشق در ازدواج بین زوجین
ایجاد عشق در ازدواج
توصیههای متخصصین درمورد بهترین راههای ایجاد پیوندی عمیقتر با همسرتان، کنار آمدن با مشکلات و مستحکم نگه داشتن رابطه زناشوییتان برای سالیان سال.
هر ازدواج مشکلات خاص خودش را دارد که هر زمان ممکن است اتفاق بیفتد. چیزی که مهم است این است که یاد بگیرید با آرامش از آنها گذر کنید – قبل از اینکه مشکلات، رابطهتان را تحتتاثیر قرار دهند.
در هر نقطه از بزرگراه ازدواج که باشید، این بزرگراه چند قانون ساده و اساسی دارد. عمل کردن به این قوانین همیشه آسان نیست ولی خیلی مهم است. اگر این قوانین را رعایت کنید، ازدواجتان را قویتر و مستحکمتر خواهید کرد و همه امور زندگی زناشویی مثل تفریح، رابطهجنسی، اعتماد و محبت صدچندان به شما لذت خواهد داد.
۱. در عشقتان تعادل ایجاد کنید. بیحوصلگی، خستگی و ناراحتیهای روزانه ممکن است آبی روی شعله آتش عشقتان باشد. و اگر این روحیات تکرار شود مطمئنا آتش را دوباره روشن نخواهد کرد. ولی اگر روحیات خوب را اولویت خودتان قرار دهید، این شعله دوباره روشن خواهد شد. ما به شما میگوییم چطور:
اول اینکه برای از بین بردن تاثیر یک جمله منفی به ۲۰ جمله مثبت نیاز است. پس سعی کنید تا میتوانید جملات مثبت به زبان بیاورید تا منفی. وقتی خانمتان کفش جدیدی پا میکند از او تعریف کنید یا به شوهرتان بگویید که چقدر پیراهن آبی جدیدش به او میآید. حین روز یک تماس تلفنی کوتاه با خانمتان بگیرید و بگویید که به فکرش بودهاید یا از شوهرتان برای اینکه در کارهای خانه کمکتان کرده است تشکر کنید.
ولی این تحسینها و تشکرها باید از ته قلبتان باشد. وقت میخواهید تحسینش کنید، لبخند بزنید و به چشمهایش نگاه کنید. وقتی میخواهید او را عاشقانه نوازش کنید سعی کنید شادی را در نگاهتان ببیند.
وقتی چنین رویکردی داشته باشید، راههای لذت دادن به همسرتان را هم علاوه بر راههای عصبانی کردن او یاد میگیرید. یادتان نرود برای نشان دادن عشق همیشه و هر لحظه زمان مناسبی است. وقتی به خانه میآیید همسرتان را بغل کنید و بگویید از دیدنش خوشحالید. در یک روز تعطیل بارانی او را با چای در رختخواب غافلگیر کنید. بگذارید ایرادهایش به چشمتان نیاید، روی نقاط مثبت او تمرکز کنید. شبها قبل از اینکه بخواهید از او بوسهای طولانی بگیرید. احتمالاً خیلی کارهای کوچکی برای خوشحال کردن بچههایتان انجام میدهید، چرا از این دست کارها برای خوشحال کردن همسرتان انجام نمیدهید؟
۲. لمسش کنید. تماس انسانی کمک میکند اندورفین که هورمونی بسیار خوشحالکننده است در بدن ترشح شود، هم برای کسی که لمس میکند و هم کسی که لمس میشود. پس وقتی در بازار قدم میزنید دستهایش را بگیرید. گونههایش را با نوک انگشتانتان نوازش کنید. روشهایی که آن اوایل همدیگر را نوازش میکردید را دوباره زنده کنید، بوسهای پشت گوشش، دست کردن در موهایش… تماس زبانی بسیار پیچیده است. مطمئن باشید با تمرین بیشتر بر دایره لغاتتان از این زبان افزوده میشود.
ایجاد چنین تماسهایی کمک میکند دژی برای عشقتان بسازید. این خیلی مهم است چون زوجی که چنین دژی برای عشقشان داشته باشند، دیگر هیچ طوفانی نخواهد توانست عشقشان را از بین ببرد (و حتی میتوانند با بی وفایی هم کنار بیایند!) خوب حالا چطور باید چنین پیوندی بین خودتان ایجاد کنید؟ اول اینکه باید از همسرتان حمایت کنید. سعی کنید وقتی مشکلی در خارج از دنیای دونفرهتان اتفاق میافتد، پشت او را داشته باشید و طرف او را بگیرید. رازهای او را پیش خودتان نگه دارید. جز در موارد اورژانسی اجازه ندهید هیچ چیز وقت دونفره شما را قطع کند. این شامل تلفنها و ایمیلها هم میشود نه فقط آدمها.
صحبت از وقت دونفره شد، باید بگوییم که خودتان را متعهد کنید که حداقل ۳۰ دقیقه در روز با هم حرف بزنید و درمورد برنامهها، آرزوها و رویاهایتان برای هم بگویید. یک قانون: این مکالمات به هیچ عنوان نباید درمورد مسائل خانه یا رابطهتان باشد. باید از این زمان برای تقویت دوستی بین خودتان استفاده کنید. تحقیقات نشان میدهد که دوست بودن پیوند بین زوجها را عمیقتر میکند. و یادتان نرود که برای صمیمیتر شدن هم وقت بگذارید. درمورد رابطهجنسی چطور؟ حتماً! البته ناگهانی بودن آن خیلی خوب است ولی اگر هرکدام از شما نیاز به توجه، محبت و عشق فیزیکی دارد، برای رسیدن وقت آن اتفاق صبر نکنید و دست به کار شوید.
چیز دیگری که نباید برای آن منتظر بمانید: فرصتی برای جشن گرفتن موفقیتها. همه افراد بزرگ و موفق یک نقطه اشتراک دارند. اینکه وقتی موفق میشوند جشن میگیرند. حتی موفقیتهای کوچک نیاز به تشخیص دارد. یک شب رستوران رزرو کنید و همسرتان را آنجا ببرید یا یک سفر کوتاه به یک شهر زیبا بروید.
۳. یادتان باشد، هیچکس کامل نیست. ممکن است وسوسه شوید که وقتی عصبانی، ناامید، خسته، بیحوصله یا پراسترس هستید، همسرتان را مقصر کنید. یا فکر کنید برای بهتر شدن اوضاع زندگی و ازدواجتان این همسرتان است که باید خودش را تغییر دهد.
این درست نیست. اینکه سعی کنید همسرتان را پیشرفت دهید، باعث میشود که وارد لاک دفاعی شود. نتیجه؟ هیچکس تغییر نخواهد کرد. هیچکس مسئولیت قبول نخواهد کرد. همه ناراحت خواهند بود. و اینکه همسرتان را آدم بدهی ماجرا کنید، یعنی ۹۰ درصد از چیزی که هست را نادیده گرفتهاید.
راهحل واقعی: خودتان را تغییر دهید. وقتی با نقصهای خودتان مواجه شده و بهترین ویژگیهای همسرتان را ببینید، معجزه اتفاق میافتد. خوشبینی در شما بالا رفته و همسرتان احساس بسیار بهتری پیدا میکند زیرا احساس میکند کسی او را تحسین میکند نه تحقیر. و هر دو شما انگیزه بیشتری برای تغییر خصوصیات منفی در خودتان احساس خواهید کرد.
یک نکته برای اینکه بتوانید اینطور فکر کنید: فلسفه ژاپنی نقص، wabi sabi، را در زندگیتان پیاده کنید. این فلسفه خیلی خوب در عشقهای زندگی واقعی کاربرد دارد. دفعه بعدی که همسرتان کاری ناراحتکننده انجام داد. یک نفص عمیق بکشید، زیر لب زمزمه کنید wabi sabi و به خودتان یادآور شوید که نیت خوبی داشته است حتی اگر رفتارش چیز دیگری را نشان میدهد. در عین حال خوبیها و نقاط مثبت همسرتان را فراموش نکنید. از همین امروز سعی کنید هر روز یک ویژگی مثبت در همسرتان را که دوست دارید درنظر گرفته و آن را به زبان بیاورید. مثلاً: «همسر من فهمیده است.» یا «شوهرم من را میخنداند.» بعد به دنبال یک رفتار خاص باشید که این را تایید کند: «هفته پیش برفهای روی شیشه ماشینم را پاک کرد.» یا «من حالم خوب نباشد آنقدر جوک تعریف میکند تا من را بخنداند.»
آخر اینکه برای نواقص خودتان هم ارزش قائل باشید. گاهیاوقات خودمان را برای همه اتفاقهای بدی که در زندگی زناشوییمان میافتد مقصر میکنیم. احساس گناه و عذابوجدان بیش از اندازه فلجتان میکند. بنابراین به خصوصیاتی که برایتان ارزش دارد فکر کنید و به خودتان بگویید که این ویژگیها را دارید و برای آنها هم به دنبال مثال باشید: «من دوستداشتنی و مهربانام. دیروز آخرین تکه شیرینی را به همسرم دادم.» «من صادقم – به او میگویم که دقیقاً به چه چیزی فکر میکنم.»
برای نشان دادن عشق همیشه و هر لحظه زمان مناسبی است
۴. کمی انرژی بدهید. توصیه قدیمی که همه متخصصین به افراد مجردی که به دنبال شریک زندگیشان بودهاند میکنند: «آنی» باشید که «آنی» که میخواهید را به سمتتان جذب کند. درمورد ازدواج هم همینطور است. هرچه احساس شادی و خوشبختی بیشتری کنید، ازدواجتان به همان اندازه شادتر شده و برخورد با مشکلات و تفاوتهای بینتان سادهتر خواهد شد. اگر انجام ۱۵ دقیقه یوگا در صبح، نوشیدنی قهوه بدون کافئین به جای کافئیندار یا یک سرگرمی جدید به شما حال و هوایی ریلکس میدهد، باید بدانید که احساسات خوب باعث میشود لحظاتی شادتر و پربارتر در کنار همسرتان هم داشته باشید.
قبول کنید: قبل از ازدواج عادت داشتید همیشه برای تختخواب جذابترین لباستان را بپوشید یا موهایتان را درست کنید. ولی الان دیگر به این چیزها اهمیتی نمیدهید. دیگر وقتش رسیده که کمی به ظاهرتان برسید. موهایتان را شانه کنید، دندانهایتان را مسواک کنید و لباسی جدید و جذاب تنتان کنید. وقتی خودتان حس خوبی نسبت به ظاهرتان داشته باشد، چشمانتان خواهد درخشید. آنوقت ارتباط بصری بهتری با همسرتان برقرار کرده و این درخشش را به او هم منتقل خواهید کرد.
۵. همیشه عادلانه دعوا کنید. دعوا پیش میآید و کاملاً طبیعی و حتی سالم است. چیزی که مهم است نحوه برخورد و کنار آمدن شما با آن است. در یک تحقیق که بر روی زوجهای قدیمیتر انجام شده بود، توانایی حل اشتراکی مشکلات عامل مهم احساس خوشبختی در ۷۰ درصد از ازدواجها بوده است. فقط ۳۳ درصد از زوجهای ناراضی این مهارت را داشتند. با ابزارها و گرایشی مناسب، دعوا و مشکل دری به روی صمیمیت بیشتر خواهد شد – شانس دیده شدن و دوست داشته شدن بخاطر همان چیزی که هستید، پذیرش خود واقعی و باارزش همسرتان و ایجاد پیوند و اتحادی قوی بین خودتان.
اول خودتان را از شر انتقاد، رویارویی و دشمنی خلاص کنید. اینها مثل بنزین رو آتشاند. محققان دانشگاه کالیفرنیا که بیشتر از یک دهه روی ۷۹ زوج بررسی کردند دریافتند که آن زوجهایی که زود طلاق میگیرند دعواهایی طولانی و پرسروصدا داشتهاند و همیشه یا در حالت حمله و یا دفاعی بودهاند. از طرف دیگر زوجهای خوشبخت از کلامی کردن افکار انتقادی خودداری کرده اجازه پرسرو صدا شدن به بحثهایشان نداده و از مطلقهایی مثل «هیچوقت» یا «همیشه» استفاده نمیکردهاند.
اگر دعوایی شروع شد، سعی کنید موضوع را عوض کرده، با شوخ طبعی آن را رد کرده یا توجه بیشتر به همسرتان نشان دهید.
۶. زمان و مکان مناسب را پیدا کنید. اگر به اندازه کافی استراحت نداشتهاید و خوب غذا نخوردهاید بحثهای مهم را شروع نکنید. گرسنگی و خستگی فکرهای منفی به ذهنتان میآورد. این بحثها را برای زمانی بگذارید که تمرکز بیشتری داشته و به اندازه کافی استراحت داشتهاید.
هیچوقت سعی نکنید زمانی به مشکلات جدی زناشوییتان برسید که حواستان جای دیگری است. تلویزیون را خاموش کنید، تلفن و لپتاپ را کنار بگذارید. روزنامه را ببندید. اگر حواستان پرت چیزی دیگری است، رسیدگی به این مشکل را به زمان دیگری موکول کنید.
این راه هم به خاطر داشته باشید که اینکه چطور با این موقعیتها برخورد میکنید فقط روی خودتان تاثیر نمیگذارد. آیا مکالمه به خیر و خوشی ختم خواهد شد؟ اگر اینطور نشد، صبر کنید و به دنبال زمانی باشید که بچهها اطرافتان نباشند. وقتی بچهها دور و برتان هستند باید سعی کنید همه مکالماتتان با احترام و مفید باشد. تحقیقات نشان میدهد که بچهها مهارت خوب زناشویی را از والدینشان کسب میکنند و وقتی والدین میتوانند درست مشکلاتشان را حل کنند آنها یاد میگیرند ولی از ناامنیها و مشکلات رفتاری والدینشان به همان اندازه الگوبرداری میکنند.
۷. گوشهایتان را باز کنید. مهمترین قدم برای مستحکم و بادوام کردن زندگی زناشویی؟ کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش کنید. مقصر کردن، اذیت کردن، انتقاد کردن و قلدری کردن مطمئناً نتیجه خوبی نخواهد داشت یا داقل اینکه زندگی را برایتان جهنم میکند. در بحثها حرف طرفتان را قطع نکنید و نخواهید که سریع راهحل ارائه دهید یا از خودتان دفاع کنید. وقتی صحبت از احساسات است، باید شنیده شوند. پس با زبان بدن نشان دهید که به حرفهایش با دقت گوش میکنید. باید بگذارید با شما احساس نزدیکی کند.
عشق قبل از ازدواج
عموم مردم از «عشق» به عنوان یکی از گرانبهاترین تحفه های هستی یاد می کنند و عاشق بودن را سعادت خود می دانند. کم تر کسی یافت می شود که از آن گریزان باشد و در ژرفای دل خویش آن را آرزو نکند. قبل از هر چیز باید دانست که عشق عبارت است از: دوستی و محبت در حد زیاد. و آن بر دو نوع است:
عشق الهی، که مراد از آن محبت و دوستی وافر نسبت به خداوند متعال و هر کسی که در جهت و طریق اوست، می باشد مانند: عشق و دوستی نسبت به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، ائمه اطهار علیهم السلام و اولیاء اللّه . چنین عشق و محبتی، ممدوح، و دارنده آن قابل ستایش است.
نوع دیگری از عشق، عشق مجازی است که منشأ آن، خواسته های غریزی و امیال نفسانی می باشد و بحث ما در این مقاله، بر محور این عشق متمرکز است؛ عشقی که برخی از جوانان در دوران جوانی به آن دچار شده و خواسته یا ناخواسته سرنوشت خود را دست خوش ناملایمات آن می سازند و در بیشتر مواقع باناکامی و شکست مواجه می شوند. چنین عشقی، ارمغانی جز پشیمانی و از بین رفتن نقد جوانی برای آنها به همراه نخواهد داشت. به قول مولوی:
عشقهایی کز پی رنگی بُوَدعشق نَبوَد عاقبت ننگی بُوَد
گروهی بر این باورند که شروع زندگی بدون عشق، ورود به کارزار نامشخصی است که هیچ تجربه ای در آن نیست.
این گروه، از عشق به عنوان ضامن زندگی مشترک یاد می کنند و هر پیوندی را که عاری از عشق پیشین باشد، نفی می نمایند. ایشان بر این عقیده اند که آشنایی دو جوان و رفتارهای محبّت آمیزشان، پایداری زندگی آینده آنان را تضمین می کند و آن گاه با شناختی دقیق از یکدیگر پا به عرصه زندگی می گذارند و… .
همه این حرفها یک روی سکّه است و خوب است در اینجا روی دیگر سکّه را هم بنگریم و از حقایق آن با خبر شویم. متأسفانه افرادی که دم از عشق پیش از ازدواج ـ که معمولاً به صورت خیابانی یا اینترنتی و یا… پدید می آید ـ می زنند، خود و دیگران را فریب می دهند و یا از حقیقت همیشه تلخی که در ادامه این داستانها به وجود می آید، خبر ندارند؛ حقیقتی که آمار و ارقام از آن خبر می دهد و دفاتر طلاق از چهره آن پرده بر می دارد.
تحقیقات نشان می دهد ۹۵ درصد از ازدواجهای اینترنتی و خیابانی ناموّفق هستند.
به راستی اگر عشقی که ادعا می کنند، ضامن پیوند آنها می باشد، پس چرا بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی از زندگی، سر از دادگاه ها و دفترهای طلاق در می آورند؟ چرا آن دو دلداده عاشق این چنین به خون هم تشنه اند؟ مگر آنها یکدیگر را از صمیم قلب دوست نداشتند و تمام وجود یکدیگر را با عشق در نیامیخته بودند؟
بعد از تحقیق و تأمل به این نتیجه می رسیم که شکست در زندگی مشترک، دارای علل فراوانی است که یکی از مهم ترین آنها عشقهای غلط قبل از ازدواج است. ما در این رهگذر به برخی از آثار عشق مجازی قبل از ازدواج اشاره می کنیم:
۱. شناخت سطحی
به طور کلی، عشق یا همان علاقه شدید قلبی، راه تعقل و تفکر را بسته و عیوب معشوق را بر عاشق می پوشاند. عاشق چیزی جز زیباییهای معشوق را نمی بیند؛ حتّی کاستیها و نقایص او را کمال می انگارد. به عبارت دیگر، محبّتی که پشتوانه معرفتی نداشته باشد، باعث می شود انسان کورکورانه در مقابل فرد مورد نظر، تسلیم شود و با تفکر و تعقل در مورد آن تصمیم گیری نکند. از همین رو، وقتی دو جوان از دو جنس مخالف با هم آشنایی پیدا می کنند، به علت شور و هیجان زیادی که دارند، فقط در فکر برقراری ارتباط صمیمی با هم هستند. دختر به این می اندیشد که چگونه محبوبیت خویش را نزد پسر افزایش دهد و پسر در این اندیشه است که چگونه می تواند اوقات بیشتری را با او بگذراند و از همراهی او لذت ببرد و به قول حافظ:
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارشگل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
بنابراین، هیچ یک در فکر بررسی دقیق طرف مقابل نیست و سعی می کند او را همان طور که می خواهد، ببیند؛ نه آن طور که هست. در نتیجه، شناخت آن دو، یک شناخت سطحی است که محدوده آن در چشم و ابرو و صورت و قیافه خلاصه می شود و حتی هنگام گفتگو در مورد روحیات هم، به بحث در مورد خصوصیاتی می پردازند که آتش عشق را در میان آنها شعله ور می کند؛ به طوری که هرگز از نقاط تاریک روحیات خویش سخنی به میان نمی آورند تا نکند این محفل عاشقانه بر هم ریزد و اینجاست که آغازی برای یک سرانجام و پایان تلخ شکل می گیرد. عدم شناخت واقعی دو طرف از یکدیگر موجب تشدید روابط عاشقانه می شود و شعله های این عشق، ریشه های عقل و خرد را می سوزاند.
سرانجام با اصرار فراوان و کشمکشهای خانوادگی موفق به ازدواج می شوند؛ ازدواجی که با گذشت هر روز، حرارت عشق آنها را نیز کاهش می دهد و نقطه های مبهم وجودشان که قبلاً در صدد مخفی کردن آنها بودند، برای هم آشکار می شود. از این رو، روند نزولی عشقشان آن قدر ادامه می یابد که آنها را به دشمنانی سرسخت تبدیل می کند و بدین ترتیب، پس از گذشت مدت کمی از زندگی، دعواها، تنشها، پرخاشها و خرده گیریها شروع می شود و دنیای رمانتیک تصوراتشان به معرکه جنگ و جدال تبدیل می گردد و آن گاه چاره ای جز متارکه نمی بینند.
۲. وعده های دروغین
دختر و پسری که قبل از ازدواج رابطه غیر مجاز دارند و به معاشقه می پردازند، معمولاً از جاده اعتدال خارج می شوند و شخصیت خویش را برای هم آن چنان معرفی می کنند که هر یک از دیگری فرشته ای بی نقص در ذهن می پروراند.
همچنین در این دوران هر کدام وعده های دست نیافتنی بسیاری را به دیگری می دهد. به عنوان مثال، پسرها می گویند: «برای لحظه ای نیز تو را تنها نخواهم گذاشت.» «تمام زندگی من تو هستی.» «لحظه به لحظه به تو عشق خواهم ورزید.» و وعده های اقتصادی خود را این گونه بیان می کند: «بهترین منزل را در بهترین نقطه شهر برایت مهیا می کنم.» «زیباترین لباسها را برایت فراهم می کنم.» و…
این وعده های خیالی افزون بر آنکه اکثرا دروغ است، نشانگر شخصیت نامتعادل می باشد و به قول امیر المؤمنین علیه السلام : «خصلتی زشت تر از دروغ گویی نیست.» از این رو، باعثِ به وجود آمدن یک تصور غلط برای طرفین، قبل از ورود به زندگی می گردد و آنها با همین تصورات و توقعات، وارد زندگی مشترک می شوند و هنگامی که در متن زندگی قرار گرفتند، حقایق تلخ و بعضا غیر قابل تحملّی را می بینند که موجب یکّه خوردنشان می گردد و همین غافل گیری سبب می شود تا اولین برخورد آنها با اتهام به یکدیگر و آگاهی به عدم صداقت طرف مقابل آغاز شود. و این نتیجه همان وعده های پوچ و تهی است که بی حساب به یکدیگر می دادند؛ غافل از آنکه «اَلْکِذْبُ فَسَادُ کُلِّ شَی ءٍ؛ دروغ تباه کننده همه چیز است.»
۳. عدم اعتماد
یکی از بارزترین آثار عشق مجازی قبل از ازدواج، عدم اعتماد به یکدیگر است. در این پیوندها هیچ یک از دختر و پسر به گذشته یکدیگر اعتماد ندارند و به دیده شک به هم می نگرند. این حالت بیشتر در پسرها دیده می شود. پسران به طور طبیعی به این فکر می افتند که از کجا معلوم، همسرم قبل از من با کس دیگری نیز آشنا نبوده باشد و پس از این نیز طرح دوستی با کسی دیگر نریزد و دامانش به خیانت آلوده نشود. شاید دست دیگران نیز به حریم او راه پیدا کرده است! آیا من اولین و تنها کسی هستم که به محدوده شخصی او قدم می گذارد یا غیر از من پای کس دیگری هم در میان بوده است؟
البته این تصورات خیلی هم بی ربط نیست؛ چرا که اساسا دختری که بتواند با پسری این چنین ارتباط برقرار کند، معنایش این است که جرأت برقراری این گونه ارتباطها را با پسرهای دیگری هم داشته و گرنه هرگز پاسخ مثبت به هیچ جنس مخالفی برای برقراری ارتباط خارج از محدوده دینی نمی داد؛ حتی به همین شخصی که الآن شوهر اوست.
از این رو، کارشناسان به تمام دختران توصیه می کنند از دادن پاسخ مثبت به خواستگاران خیابانی خودداری کنند؛ چرا که در اکثر موارد زندگیهای این افراد با بی اعتمادی مرد به آنها همراه می گردد و عاقبت از هم می پاشد.
باید دختران در انتظار خواستگار مطلوب خویش بمانند؛ زیرا اولاً این انتظار با فطرت دختران که بر پایه حیا استوار است، بیشتر سنخیت دارد و باعث می شود این گوهر با ارزش که برای دختران از بایسته ترین ویژگیها محسوب می شود، محفوظ بماند و ثانیا انتظار کشیدن و عمری آسوده زیستن بهتر از ارتباط غیر مشروع و شکست غیر قابل جبران در زندگی است. شاید در ابتدا فکر کنید این خواستگار، مرد رویاهای شما نیست؛ ولی مطمئن باشید حتی اگر خودتان نیز اقدام می کردید، نمی توانستید به مرد مورد نظر خویش دست پیدا کنید؛ چون هرگز انسان نمی تواند کسی را پیدا کند که به طور کامل و از همه لحاظ مطابق میل و خواسته اش باشد.
پس بهتر است در این ماجرا طبق سنت دیرینه و مرسوم خویش که ریشه در آیین مذهبی و ملّی مان دارد، عمل کنیم و پس از انجام تحقیقات لازم در خصوص شخصیت خواستگار مورد نظر، به خداوند متعال توکل کنیم.
و اما عشق چه می شود؟
شاید خواننده گرامی بگوید: شما بدون در نظر گرفتن نیازِ انسان به عشق ورزی و محبت، هر چه خواستید گفتید. مگر می شود به جوان بگوییم که عاشق نباش! مگر می شود این موهبت خدادادی را از او سلب کرد! اصلاً یکی از مهم ترین و به یاد ماندنی ترین خاطرات زندگی، مربوط به معاشقه های دوران جوانی است. چگونه از جوانها بخواهیم در صدد ساختن خاطره های شیرین برای آینده شان نباشند!
پاسخ این است که ما هرگز با عشق مخالف نیستیم و هرگز در صدد رد کردن آن نخواهیم بود. چگونه آن را رد کنیم! در حالی که ادبیات و فرهنگ دینی ما پر است از مفاهیم عاشقانه؛ به طوری که از مجموع آنها اهمیّت عشق در زندگی انسان دانسته می شود؛ چنان که حافظ می گوید:
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیستآنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست
و نیز می گوید:
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زدعشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
پس نه ما، بلکه هیچ کس نمی تواند لزوم عشق را در زندگی بشر رد کند. حتی باید گفت: یکی از مهم ترین تفاوتهای آدمی با موجودات دیگر، عاشق شدنِ اوست؛ اما همان طور که گفتیم، عشق واقعی و اصیل، عشقی است که در راه خداوند متعال و برای او تحقق پذیرد؛ حتّی اگر این عشق در مورد خانواده، همسر و فرزندان باشد.
چاره کار
چرا عده ای خود را محتاج عشق قبل از ازدواج می بینند؟ آیا نیاز به عشق در این مرحله یک نیاز طبیعی است؟
حقیقت آن است که عشقهای آتشین امروزی، محصول دوری از سیستم پیشنهادی اسلام در مورد ازدواج است. اصولاً عمل به پیشنهادات اسلام در زمینه ازدواج، از به وجود آمدن زمینه عشقهایی که دارای آثار سوء است، جلوگیری می کند و دیگر، اشخاص نیازی به عشقهای این چنینی در خود احساس نمی کنند؛ زیرا عشق نتیجه نیاز است و بنابراین، دو نفر به دلیل احتیاج و دوری از یکدیگر، در آتش محبت می سوزند و گرنه وقتی که وصال مهیا می شود، عشق نیز از بین می رود؛ چرا که نیاز بر طرف می شود. به قول افلاطون: «وصال مدفن عشق است.»
امروزه دخترها و پسرها تا سالها بعد از بلوغ جنسی، موفق به ازدواج نمی شوند و باید در آتش هجران جنس مخالف بسوزند و فشار وارده از قوای جنسی را تحمل کنند. همین عدم دست رسی و عدم ارضای جنسی در وقت مناسب، به اضافه دیدن جنس مخالف، سبب کشش و جذبه ای می شود که منجر به عشق مجازی می گردد. آنها به خاطر شعله کشیدن نیازهایی که همه وجودشان را فرا گرفته، بدون در نظر گرفتن معیارهای انتخاب، با یک نگاه دل می بازند و آن را پنجره ای به سمت آزادی خود می پندارند.
بنابراین، ازدواج نکردن در زمان نیاز و در نتیجه، دور ماندن دو جنس مخالف برای مدتهای طولانی از یکدیگر، مهم ترین علت ایجاد عشق غلط می باشد و حال آنکه در اسلام برای جلوگیری از ایجاد چنین عشقهای مجازی و در امان ماندن از آسیبهای ناشی از آن، ازدواجِ به هنگام مورد سفارش است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «مِنْ سَعَادَهِ الْمَرْءِ اَنْ لَا تَطْمَثَ اِبْنَتُهُ فِی بَیْتِهِ؛ از سعادت مرد آن است که دخترش در خانه او عادت ماهانه نبیند.» این بدان معناست که هر چه سریع تر باید در جهت ازدواج فرزند خود اقدام کرد. بنابراین، دختر و پسر قبل از آنکه آینده شان از جانب آثار مخرّب عشقهای زود گذر و خیابانی تهدید شود، در کنار هم قرار می گیرند و از همان ابتدا به آرامش می رسند و این نکته از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چون با وجود ازدواجهای اسلامی، زوج جوان بدون داشتن گذشته ای پر از التهاب و اضطراب، عاری از هر گناه و انحراف، زندگی مشترک خویش را شروع می کنند و جامعه ای که چنین زوجهایی در آن باشد، جامعه ای کم طلاق، پر نشاط و سالم خواهد بود.
با توجه به اینکه هنوز فرهنگ ازدواجهای اسلامی در جامعه ما پیدا نشده است، باید جوانان تمام سعی خود را در جهت کنترل غرایز و مهار کردن علایق خویش بگمارند و بدانند که با این کار علاوه بر تضمین آینده اخلاقی و روانی خویش، از اجر اخروی نیز برخوردار خواهند شد که پاداشی معادل پاداش شهید دارد؛ چه آنکه امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ عَشِقَ شَیْئا وَ کَتَمَ وَ عَفَّ وَ مَاتَ ماتَ شَهِیدا؛ هر کس به چیزی عاشق شود و آن را ابراز نکند و عفت به خرج دهد و در همین حال بمیرد، شهید از دنیا رفته است.»
به هر حال، کنترل غرایز در چنین شرایطی تنها راه ممکن برای جوانان است؛ خصوصا دختران که خلقتشان بر اساس محبت شکل گرفته و در صورت ایجاد علاقه، به سختی می توانند از کسی دل بکنند. آنها باید از محیطهایی که امکان ورودشان به عرصه های پر خطر را تقویت می کند، خودداری کنند. به عنوان مثال، یکی از این محیطهای پر خطر، چت در اینترنت است که متأسفانه بعضی از خانواده ها از خود درایتی بروز نمی دهند و دختران جوان خود را در این محیط، آزاد می گذارند که نتیجه آن در برخی مواقع، دوستیهای نافرجام، از بین رفتن آبروی اجتماعی، تهدید آینده و دهها ضایعه دیگر است.
محبت بعد از ازدواج
نیاز انسان به محبّت ورزی نسبت به جنس مخالف غیر قابل انکار است و هیچ زمانی برای انتظار این محبّت بهتر از زمان بعد از ازدواج نیست؛ آن زمان که دو جوان به عقد هم در می آیند و قرار است عمری با هم زندگی کنند.
ازدواج میعادگاهی است که دو انسان را با دو سلیقه و دیدگاه مختلف در کنار یکدیگر جمع می کند و قرار بر این است که این پیمان تا پایان عمر باقی بماند؛ اما مگر می توان بدون هیچ گونه جنجال و برخوردی در عین صلح و صفا با هم زندگی کرد! حتی اگر آن دو خیلی به هم شبیه باشند، باز هم در صحنه هایی از زندگی با تناقص و اختلاف رأی مواجه می شوند.
تنها عاملی که باعث می شود آن دو بتوانند به زندگی خویش ادامه دهند، وجود محبّت و علاقه وافر است. به راستی آیا شما اکسیری کارسازتر از محبّت می شناسید که بتواند دو نفر را با سلایق متفاوت در کنار هم جمع کند؟ آیا چیزی جز صمیمیت می تواند آنها را بر نادیده گرفتن عیوب و نقایص یکدیگر موفق کند؟
علاوه بر این، محبّتی که در آن زمان ایجاد می شود، صادقانه و از صمیم قلب خواهد بود؛ به خلاف دوستیهای کاذب که پر از اضطراب و تقبیحات اجتماعی است. زوجین در سایه محبّتهای بعد از ازدواج می توانید کمبودهای عاطفی و نیازهای احساسی خویش را به طور کامل جبران کنند.
بنابراین، جوانان می توانند با کمی صبر و تحمل و اندکی سعی و تلاش به همراه اهتمام والدین برای ازدواج به موقع آنان، خود را از گرداب دوستیهای قبل از ازدواج برهانند و محبّت سرشار خویش را برای بعد از آن ذخیره کنند تا با این کار برای همیشه طعم شیرین محبّت ورزی را در زندگی بچشند.
برای مشاهده سایر مطالب مرتبط با روابط زناشویی به لینک زیر مراجعه کنید