شعر کوتاه شب قدر ؛ شعر های کوتاه با مضامین مختلف در مورد شب قدر

در این نوشته از دلبرانه می خواهیم از ۴۰ شعر کوتاه شب قدر برای استوری و کپشن را خدمت شما عزیزان ارائه نماییم

اگر قصد دارید در فضای مجازی مطلبی به مناسبت شب های قدر منتشر کنید یا پیامی به این مناسبت برای کسی ارسال کنید

و دنبال یک شعر کوتاه و زیبا هستید کافیست ما را تا انتهای این پست همراهی کنید. به دلیل اینکه در اینجا آن را خواهید یافت

مجموعه ای کامل از شعر کوتاه شب قدر را برای شما با مضامین مختلف جمع آوری کرده ایم

امیدواریم که مورد استفاده شما قرار گیرد …. از همراهی شما سپاسگزاریم

اشعار کوتاه در مورد شب های قدر ماه مبارک رمضان

شعر کوتاه شب قدر

شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو

شدم تا مست دانستم که هستم ای خدا با تو

در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو می‌خواهم

تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو

مخواه از من که هرگز راه عقل و عافیت پویم

که من دیوانه از روز الستم ای خدا با تو

دویدم سال‌‌ها اما به دور افتادم از کویت

چو افتادم ز پا در خود نشستم ای خدا با تو

سر از خاک زمین تا برگرفتم عشق ورزیدم

ولی آزاد از هر بند و بستم ای خدا با تو

تو هر جا جلوه کردی من تو را دیدم پرستیدم

به هر صورت جمالی می‌پرستم ای خدا با تو

شب تا قدم در کوچه های شهر برداشت

کابوس بغضی خسته را در سینه ها کاشت

در خانه ها لغزید دستش نرم و آرام

پرچم سیاه فتنه را بر بام افراشت

سُر خورد تنهایی در آن چاهی که با اشک

سیلابهای درد را در خویش انباشت

سو سو نمیزد بر فراز شهر جز داغ

داغی که دامنگیر شد از شام تا چاشت

در آن شب قدری که قدرش را نمی دید

دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت

در سجده افتاد آفتاب و ذکر می گفت

در زیر لب«فزت برب الکعبه»را داشت

امشب

از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد

امشب چشمانم را با آب توبه می شویم

و کلام قرآن در دهانم می ریزم

تا خواب چشمانم را نیازآرد

چون نامه جرم ما به هم پیچیدند

بردند به دیوان عمل سنجیدند

بیش ازهمگان گناه مابود ولی

ما را به محبت علی(ع)بخشیدند

شعر کوتاه در مورد شبهای قدر

امشب تمام آینه ها را صدا کنید

گاه اجابت است رو به سوی خداکنید

ای دوستان آبرودار در نزد حق

درنیمه شب قدر مرا هم دعا کنید

مبادا لیله القدرت سرآید

گنه بر ناله ام افزون تر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد

ولی این بنده ات سامان نگیرد

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

شب قدر است و من قدری ندارم

چه سازم توشه قبری ندارم

شبی است که «لیله البراتش» خوانند:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

چه شب هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم
نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب کردم
برات من شبی آمد که در آیینه لرزیدم
شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردم
شب تنهایی دل بود، چرخیدم، غزل گفتم
شب افتادن جان بود رقصیدم، طرب کردم
تمام من همین دل بود دل را خون دل دادم
تمام من همین جان بود جان را جان به لب کردم
دعایی بود و تحسینی، درودی بود و آمینی
اگر دستی بر آوردم، اگر چیزی طلب کردم
تو بودی هر چه اوتادم اگر از پیر دل کندم
تو بودی هر چه اسبابم اگر ترک سبب کردم
نظر برداشتن از خویش بود و خویش او بودن
اگر چیزی به چشم از علم انساب و نسب کردم
الهی عشق در من چلچراغی تازه روشن کن
ببخشا گر خطا رفتم، ببخشا گر غضب کردم

سحر بخیز تجدید وضو کن
به آب توبه خود را شستشو کن

اگر خواهی شوی پاک از پلیدی
به درگاه خدای خویش رو کن

به شکر نعمتش تا می توانی
لبت را آشنا با ذکر او کن

در رحمت به رویت کرده حق باز
به او رو آور و دفع عدو کن

گدای درگه حق شو به عالم
گدایی گر کنی با آبرو کن

هرآنچه درد دل داری به عالم
سحر با حقتعالی گفتگو کن

اگر خواهی تو فیض از محضرحق
از او توفیق طاعت آرزو کن

انیس قلب خود تنها خدا کن

خدا را در دل شبها صدا کن

ز خوف حق چو اشکی را چکاندی

به حال این رفیقت هم دعا کن

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

شعر کوتاه شب قدر برای استوری

شب قدر است بیا قدرش بدانیم

ز سوز دل دعا سویش بخوانیم

به اشک و ذکر یارب یارب خویش

گناه و کینه دل را برانیم

دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)

یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)

وقتی که شکافت فرق او در محراب

گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)

ای آنکه تویی ز سوز جانم آگاه

به درگهت آورده ام از غصه پناه

رسم است که تفحه ای بر دوست دهند

این تحفه ماست کوله باری ز گناه

منکه مظلومترین رهبر دنیا هستم

بعد سی سال پی دیدن زهرا هستم

من همانم که خجالت زده از زهرایم

او زمین خورد و نشد من به کنارش آیم

دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت

ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت

حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان

کاسه های شیرمانده روی دست دخترت

اشک می ریزد فضـا و سیل می گـرید زمین
چونکه مولا امشب اندر عـرش رضوان می رود

این شب قــدر است یارب؟ یا شب قتل علی؟
کاین چنین ذرات عالم ، زار و حـیران می رود

عاشق دلخسته امـشـب سوی جـانان می رود
می رود با حـال زار و چـشم گریان می رود
آسمان هــا و زمـین ماتـم سرا گردیده است
زانکه شیر حـق کنـون در کوی یزدان می رود

یک قدر چکید ، سفره شب ، غرق دعا شد
در تحت صحف ، روضه ی ارباب به پا شد
لبخنـد مرا در پس این گریه ببینید
آنگاه که در نامـه ما کــرب و بــلا شـد

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

شب قدر از خم توحید شرابم دادند
تشنه لب بودم آب از می نابم دادند
العطش گفتم و نوشیدم از آن باده ناب
تا نجات از عطش روز حسابم دادند

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

ای دل بسوز تا شب احیا نیامده
تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده
فرقی نکرده ایم زاحیای سال پیش
توبه چرا سراغ دل ما نیامده

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

شب قدر است و قدر آن بدانیم
نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
شب‌تقدیروثبت‌سرنوشت‌است
دعا برمومن وانسان بخوانیم

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

با سرشک بصرم قیمت گوهر شکنم
آه از سینه کشم رونق آذر شکنم
شب قدر است برایم بنویس اربابم
صد و هشت روز دگر کرب و بلا سر شکنم

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

خیز اى بنده محروم و گنه کار بیا
یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت
دم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

ای خدا ای فاتح هر مشکلم
وی همه آرامش جان و دلم
بشنو از دل راز یک بی آبرو
ده مجال گفتگویم ، گفتگو
در شب احیا به تو رو کرده ‏ام
خویش را با توبه همسو کرده ‏ام

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

باز کن فالی و آیات غزل را بنگر
آنکه استاد عَزل گفت همان می آید
این همه آیه تجلی شده دریک شب قدر
آسمان راه نجات است از آن می آید
اطلسی دل نگران از شب پاییزه مباش
سبزه و رویش گل بعد خزان می آید

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

امشب شب قدر است و من هستم گرفتار
مولا ببین من آمدم با چشم خونبار
من آمدم تا که براتم را بگیرم
شاید برم امسال پابوس علمدار

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

شب های قدر افضل اعمال یاعلی ست
اشک به حال غربت مولای ما علی ست
شبهای قدر اعظم شبهای ماتم است
باور کنید حال خدا نیز درهم است

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

یارب العفو که این بنده ی فرار آمد
از گنه خسته شد و بر در تو زار آمد
شب قدر است ببین عبد گنه کار آمد
عاشق و در به در حیدر کرار آمد

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

ای کاش ازین خاک صدا برخیزد
یا دستی باز بر دعا برخیزد
ای کاش دل فتاده در دام گناه
با گفتن یا علی ز جا برخیزد

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

امشب این دل یاد مولا می کند
لیله القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

شب قدر است جسم تو کز او یابند دولت‌ها
مه بدرست روح تو کز او بشکافت ظلمت‌ها
مگر تقویم یزدانی که طالع‌ها در او باشد
مگر دریای غفرانی کز او شویند ذلت‌ها

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

باز قدر آمد و شور دگری برپا شد
نور قرآن ببارید شرری برپا شد
شب قدر آمد و چشمان دلم شهلا شد
شبنم عشق ببارید و شبم یلدا شد

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

این منم بیدار از هول گناه
مى کنم بر آسمان شب نگاه
این منم از راه دور افتاده اى
رایگان عمر خود از کف داده اى
این منم در دست غفلت ها اسیر
اى خداى مهربان دستم بگیر

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

شب های قدر آمد و تقدیر و سرنوشت
سرخوش دلی که به نامش خطی نوشت
سالی گذشت مرکب عمرم کجا رود
دوزخ مکان و مقصد من گشته یا بهشت

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

قسم به لیله قدر و قسم به صبح بهار
نه شب زهجر تو صبرم بود نه روز قرار

░▒▓█░▒▓█▣▦▣█▓▒░█▓▒░

باز قدر آمد و شور دگری برپا شد
نور قرآن ببارید شرری برپا شد
شب قدر آمد و چشمان دلم شهلا شد
شبنم عشق ببارید و شبم یلدا شد


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.