اشعار محمد صالح اعلا | گزیده زیباترین اشعار محمد صالح اعلا کوتاه و طولانی

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم تعدادی از گلچین اشعار محمد صالح اعلا را برای شما عزیزان درج نماییم.

محمد صالح اعلا از شعرا و بازیگران معاصر و محبوب ایرانی است که علاقهمندان به اشعار وی در این سرزمین بسیار است.

شاید شما هم از علاقه مندان به اشعار وی باشید و قصد داشته باشید که اشعار و ترانه های وی را مطالعه کنید.

یا اینکه قصد دارید از اشعار محمد صالح اعلا برای استوری و پست در فضاب مجازی استفاده کنید.

لذا به هر حال مجموعه ای از اشعار کوتاه و بلند وی را برای شما جمع آوری کرده ایم.

امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد…. در ادامه با ما همراه باشید…

اشعار محمد صالح اعلا | گزیده زیباترین اشعار محمد صالح اعلا کوتاه و طولانی

اشعار محمد صالح اعلا

آشنایی مختصر با محمد صالح اعلا

در ۲۵ آذر ۱۳۳۱ در اراک به‌دنیا آمد.

او در سال ۱۳۵۶ از مدرسه هنرهای دراماتیک رویال آکادمی لندن فوق دیپلم سینما و تلویزیون و در سال ۱۳۵۹ مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک و در سال ۱۳۷۲ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی گرفت.

آغاز فعالیت هنری او از سال ۱۳۴۷ با قصه‌نویسی و قصه‌خوانی در رادیو و سپس نویسندگی متن برنامه و نمایش‌نامه بود.

فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۴۷ با ساخت فیلم‌های تبلیغاتی و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۴ با «تیغ و ابریشم» کاری از مسعود کیمیایی آغاز کرده‌است.

شما که سواد داری ، لیسانس داری ، روزنامه خونی

با بزرگون می شینی، حرف میزنی ، همه چی می دونی

شما که کله ت پره ، معلّم مردم گنگی

واسه هر چی که می گن جواب داری ، در نمی مونی

بگو از چیه که من ، دلم گرفته؟

راه میرم دلم گرفته ،  می شینم دلم گرفته

گریه می کنم ، می خندم ، پا میشم، دلم گرفته

من خودم آدم بودم ، باد زد و حوای منو برد

سوار اسبی بودم که روز بارونی زمین خورد

عمر من کوه عسل بود ولی افسوس

روزای بد انگشت انگشت اونو لیسید

بعد نشست تا تهشو خورد ….

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

من هنوز در به در طره اون زلف سیاتم

من هنوزم سبز سبزم ریشه دارم

یکی از پاپتی هاتم…

آقای کوچیک نواز بنده پرور

من هنوزم صله گیر چشم بارونی و اون ابر نگاتم…

منو کشتی ، منو کشتی ، منو کشتی

کشته باشی خوش به حالم

من هنوزم که هنوزه یکی از کشته هاتم

من هنوز در به در طره اون زلف سیاتم

من هنوزم سبز سبزم ریشه دارم

یکی از پاپتی هاتم…

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

امشب تمام عاشقان رادست بسر کن

یک امشبی با من بمان بامن سحر کن

بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را

کج کن کلاه ،دستی بزن،  مطرب خبر کن

گلهای شمعدانی همه شکل تو هستند

رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند

تا طاق ابروی بت من تا به تا شد

دُردی کشان پیمانه هاشان را شکستند

یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر…….

این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر………..

تو میر عشقی عاشقان بسیار داری

پیغمبری با جان عاشق کار داری

امشب تمام عاشقان رادست بسر کن

یک امشبی با من بمان بامن سحر کن

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

بیشتر بخوانید >> اشعار رودکی

شبو خوب می شناسمش
من و شب
قصه داریم واسه هم
من و شب پشت سر روز می شینیم حرف می زنیم!
من و شب،
واسه هم شعر می خونیم
با هم آروم می گیریم
من و شب خلوتمون مقدسه،
من و شب خلوتمون، خلوت قلب و نفسه
خلوت دو همنوای بی کسه
که به اندازه ی زندگی به هم محتاجن

من شبو دوست دارم!
شب منو دوست داره!
من که عاقلا ازم فراری ان
من که دیوونه ی ِ واژه بافی ام
واسه ی شب کافی ام!

وقتی آفتاب می زنه
من کمم !
واسه روز
من همیشه کم بودم!
من و روز
همو هیچ دوست نداریم!
من و روز منتظر یه فرصتیم سر به سر هم بذاریم!
تا که این خورشید تکراری ی لعنتی بره

من و شب خوب می دونیم
ما رو هیچکس نمی خواد!

وقتی خورشید سره
هر کی با روز بده
مایه ی دردسره … !

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

دو تا دستام مرکبی

تموم شعرام خط خطی

پیش شما شازده خانوم

منم فقیر پا پتی

غرور رو بردار و ببر

دلم میگه دلم میگه

غلامی رو به جون بخر

دلم میگه دلم میگه

شازده خانوم قابل باشم

باید بگم به شعر من

خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی

شازده خانوم چه خاکی و چه بی ریا

به منزل خود آمدی خود آمدی خود آمدی

عجب عجب چه رند و چه بلا شده دل پدر سوخته ام

باور کن زشوقتون اشکی شده چشم به در دوخته ام

فرصت بدین عاشقیمو خدمتتون عرض می کنم

واسه فرار از خودم

دو پا دارم

دوپا دیگه قرض می کنم

شازده خانوم قابل باشم

باید بگم به شعر من

خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی

شازده خانوم چه خاکی و چه بی ریا

به منزل خود آمدی خود آمدی خود آمدی

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

پنجره باز و بسته کن

یاد هوای ابری و

ابرهای دل شکسته کن

پنجره باز و بسته کن

یاد پرنده آسمان

نسیم ریشه بسته کن

در پی پاره تنم

زخمی و دربه در منم

لالم و در سکوت خود

بر سر و سینه می زنم

روزی نمی رسد که من

به دوری تو خو کنم

خواب تو را عزیز من

چگونه آرزو کنم

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

بیشتر بخوانید >> اشعار وحشی بافقی

اون روزا که دِله بود

دِله پر حوصله بود

انتظار دیدنت

پشت هر پنجره بود

اون روزا که دله بود

دله پر حوصله بود

نامه های خط خطیم

همه از رو گله بود

اون روزا که دله بود

دله پر حوصله بود

دستمالای گره بسته

پرِ نعنا ؛ دسته دسته

توی خاکِ باغچه هامون

بوی ریحون ریشه بسته

گرامافونای بوقی

شعر عشقی و فروغی

گوله گوله اشک می ریختیم

پشت خنده دروغی

یادته؟

یادته گفتی صدام کن

توی خلوت تو شلوغی

اون روزا که دله بود

دله پر حوصله بود

نامه های خط خطیم

همه از رو گله بود

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

آقا خوبه ، آقا جونه ، آقای گل ، آقا جون

این کمینه رو همیشه زیردست خود بدون

آقای خوب و عزیزم عمر و عزتت زیاد

الهی بدی و ذلت سر دشمنت بیاد

من یه عمر آزگاره زیر سایه تون نشستم

من کنیز زنگی ام که دستامو به سینه بستم

آقا تو حضرت عشقی ، از ملائک بهشتی

تو با دستای مبارک سرنوشتمو نوشتی

آقای خوب و عزیزم عمر و عزتت زیاد

الهی بدی و ذلت سر دشمنت بیاد

من پیش رو آینه از بی کسی شکستم

دست شکستگان گیر، مهر تو بسته دستم

من پیش روی آینه از بی کسی شکستم

دست شکستگان گیر، مهر تو بسته دستم

من ذره ذره گشتم تا تو مرا نبینی

آقا شما بزرگی ، با من چرا نشینی

من ذره ذره گشتم تا تو مرا نبینی

آقا شما بزرگی ، با من چرا نشینی

من یه عمر آزگاره زیر سایه تون نشستم

واسه عرض بندگی ها دستامو به سینه بستم

تو ولی نعمت عشقی ، از ملائک بهشتی

تو با دستای مبارک سرنوشتمو نوشتی

آقای خوب و عزیزم عمر و عزتت زیاد

الهی بدی و ذلت سر دشمنت بیاد

آقای خوب و عزیزم عمر و عزتت زیاد

الهی بدی و ذلت سر دشمنت بیاد …

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

روی ماه دستمال نمدار می کشم

نوک قاشق، آسمونو می چشم

می پاشم ستاره ها رو سر رات

که بیای قدم بذاری رو چشم

شبا رو جمع می کنم تا می زنم

رنگ روغنی به فردا می زنم

همه تلخیارو دور می ریزم

طعم شیرینی به دریا می زنم

واسه اومدنت برنامه هاست

همه جاده ها آب پاشی میشه

نوک هر پرنده ای شاخه گلی

کف رودخانه هامون کاشی میشه

یه حساب تازه ای باز می کنم

شکل ماهتو پس انداز می کنم

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

بیشتر بخوانید >> اشعار باباطاهر

شما که لیسانس دارین

شما که لیسانس دارین ، سواد دارین ، روزنامه خونین

با بزرگا می شینین حرف میزنین

همه چی رو می دونین

شما که کلت پره

معلم مردم خوبین

واسه هر چی که می گن جواب دارین ، در نمی مونین

بگو از چیه که من دلم گرفته؟

راه می رم دلم گرفته

پا می شم دلم گرفته

گریه می کنم ، می خندم ، پا میشم، دلم گرفته

من خودم آدم بودم

باد زد و هوای منو برد

سوار اسبی بودم که روز بارونی زمین خورد

شما که لیسانس دارین ، سواد دارین ، روزنامه خونین

با بزرگا می شینین حرف میزنین

همه چی رو می دونین

شما که کلت پره

معلم مردم خوبین

واسه هر چی که می گن جواب دارین ، در نمی مونین

بگو از چیه که من دلم گرفته؟

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

ای آشنا

لکه های آفتابی

در صدایت خانه دارد

از دهانت یاس میروید

حرفهایت سایه دارد

اهل من ، ای آشنای باستانی

رنج تو دنباله دارد.

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

دوباره شب که میرسد ، پر از ستاره میشوم

دوباره واژه های خیس ، پر از ترانه میشوم

دوباره باد میبرد ، مرا

به لانه ی   فرشتگان

میان ابرهای بی کسی و لخته لخته آسمان

دوباره ماه میشوم ، دوباره باغ میشوم

مهتاب اگر نشد، نشد!

خودم چراغ میشوم…

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

عاشقان پنجره باز است اذان می گویند

قبله ام سمت نماز است اذان می گویند

عاشقان هرچه بخواهید بخواهید خجالت نکشید

یار ما بنده نواز است اذان می گویند

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

بیشتر بخوانید >> اشعار نیما یوشیج

محبوب من آقایی کن منو به غلامی ببر

یه پول سیاه بفروشمو دوباره مفتی بخر

ارزون ترین جنس حراجی میشم

دور تو میگردم و حاجی میشم

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

گل نیلوفر آبی پشت پلک من می خوابی؟
میشی آفتاب خصوصی واسه دلم بتابی
آروم آروم نازی نازی با دل تنگم می سازی
میبریم تا پشت ابرا سفر دور و درازی
روی کاغذای پاره می کشی نقش ستاره
نقش یک عاشق ابری که تو نقاشیت بباره

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

در رویایی ناتمام

دست‌های هم را گرفته‌ایم

و هر روز عمرمان را به اتفاق سپری می‌کنیم

در خیالِ من به پای هم پیر می‌شویم…

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

روزهایی که باهمیم

از سرنوشتم راضی ام …

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

محبوبم!

من برای دیدنِ شما

همه‌ی درها را زده ام

عاشقی خوب است

زندگی حلالِ کسانی که عاشق اند …

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

محبوب من!

چه سخت است قدم زدن

کنار کسی که دیگر نیست

شما رفته‌اید

و همه‌ ی نگاه‌ هایتان

اینجا جا مانده است

در ایوان خانه‌ ی ما

مهتاب چنان کوچک شده که

دیگر کسی در آن جا نمی‌شود

هر روز به عکس‌ های جوانی ‌ام

و لبخند بی ‌مقدمه‌ ی شما نگاه می ‌کنم

محبوب من!

ببخشید که من پیر شده ‌ام

و شما همچنان جوان و تازه‌ اید

شما می ‌روید،

همه‌ی پنجره‌ ها برای شما دست تکان می ‌دهند

بوی گیسوی شما اینجا چه می ‌کند؟

باز هم نسیمی راهش را گم کرده است!

شما رفته‌اید و اشک‌ هایم

دلتنگی را به روی من می ‌آورند…

محبوب من!

من شما را از ترانه ‌ها به دست آورده‌ام

شما را که نمی‌بینم، دو برابر می‌ شوم!

دلتنگی به سرِ شانه‌ هایم می‌رسد

درد دوری نه در آب حل می‌شود

و نه در هوا

هر حرفی را تنها یک ‌بار می‌گویند

بعضی چیزها را دوبار یا سه ‌بار می‌گویند، مثلِ:

ای دادِ بیداد … ای دادِ بیداد … ای دادِ بیداد …!

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

بیشتر بخوانید >> اشعار فایز دشتی

محبوبم

شما از همه چیز خبر دارید؛

بگو در انتهای آه های من چیست

که مرا دلتنگ می کند؟!

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

محبوب من

یاد شما نباشد

زندگی به چه درد من میخورد؟

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

دیشب به شکل سحبا آمد رخٍِِ نگارم

در قبله اش نمازی شاید توان گذارم

در دل هوای نوشت باشد حرام اگر من

با مستی فراوان لختی طرب بیارم

در شام شب نشینی شمع و قمر تو بودی

پروانه می شود دل شاید شوی قرارم

دوش از پی وصالت مِی می زدم دمادم

لیکن نشد مصفا این گلشن بهارم

عمرم گذشت و اما هجرت به سر نیامد

شاید به وقت مردن آیی سر مزارم

هر دم که می نماید رویت به دل تجلی

با گریه ی فراوان سیلی بجا گذارم

تا روزگار وصلت می میزنم دمادم

شاید شود به مستی اشکی ز دیده بارم

محمد صالح اعلا

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

اون روزا که دِل بود
دِل پر حوصله بود
انتظار دیدنت
پشت هر پنجره بود

اون روزا که دله بود
دل پر حوصله بود
نامه های خط خطیم
همه از رو گله بود

اون روزا که دله بود
دل پر حوصله بود

دستمالای گره بسته
پرِ نعنا ؛ دسته دسته
توی خاکِ باغچه هامون
بوی ریحون ریشه بسته

گرامافونای بوقی
شعر عشقی و فروغی
گوله گوله اشک می ریختیم
پشت خنده دروغی
یادته؟
یادته گفتی صدام کن
توی خلوت تو شلوغی

اون روزا که دله بود
دل پر حوصله بود
نامه های خط خطیم
همه از رو گله بود

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

بیشتر بخوانید >> اشعار عطار نیشابوری

درمانده از این دنیا
من بی تو و تو تنها
تو گمشده ی صحرا
من تشنه ی گشتن ها
من خسته ی رفتن ها
تو قفل همه در ها

من ریشه این خاکم
تو لحظه چیدن ها
بوئیدن و بگذشتن
از باغ اقاقی ها

از اشک گل لاله
ییوستن دریا ها
من لحظه دیدارم
تو وقت گذشتن ها

تو زخمه ی هر سازی
من ناله رفتن ها
در ساکت چشمانت
فریاد شکستن ها
من زائر درگاهم
تو اوج رسیدن ها

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

تو این عزای بی کسی
با این همه دلواپسی

هق هق گریه امُ ببین
نمونده دیگر نفسی

خزر خزر اشکای من
جاری گونه هام شده

این کوله بار غصه هام
سنگینی شونه هام شده

برس به داد عشق من
برس که خیلی خستمه

عاشقی و مهربونی
رسم دلِ شکستمه

برس به داد عشق من
برس که خیلی خستمه

عاشقی و مهربونی
رسم دلِ شکستمه

_-_-_-_-_- ⚝✧✧✧✧⚝ -_-_-_-_-_

آی آهای آدمکا

دنیا دنیای شماس

جای آدمای خوب

توی شهرتون کجاس؟

آی آهای خوشگلکا

دنیا مال شماها س

جشن مهربونیا

تو کدوم خونه به پاس؟

آی آهای پولدارکا

دنیا دنیای شماس

سر میزای غذا

جای گشنه ها کجاس؟

آی آهای رییسکا

دنیا مال شماهاس

تو اتاقای بزرگ

جای انصاف کجاس؟

بیشتر بخوانید >> اشعار صائب تبریزی


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.