عکس استوری و متن تسلیت حادثه پلاسکو با کیفیت مناسب

با توجه به نزدیک شدن به سالروز حادثه پلاسکو در این نوشته از دلبرانه مجموعه ای از عکس نوشته ها با کیفیت مناسب و متن های ویژه این روز را

برای این روز برای شما آماده کرده ایم

در صورتی که قصد دارید برای گرامیداشت این روز از عکس و متن استفاده کنید این مجموعه به شما پیشنهاد میشود .

با دلبرانه همراه باشید .

عکس استوری و متن تسلیت حادثه پلاسکو با کیفیت مناسب

کاور حادثه پلاسکو(۱)

حادثه پلاسکو حادثه‌ای بود که صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ در چهارراه استانبول واقع در مرکز تهران رخ داد .

در این آتش‌سوزی ، ساختمان پلاسکو بعد از ۳/۵ ساعت به‌ طور کامل فرو ریخت ؛ که تعداد زیادی مأمور آتش‌نشانی در حال مهار آتش‌سوزی، در بیرون و داخل ساختمان بودند .

و عده‌ای از آن‌ها زیر آوار ناشی از فرو ریختن ساختمان ماندند و شهید شدند .

در این حادثه ۱۶ نفر از آتش نشانان شجاع به شهادت رسیدند .

در ادامه میتوانید تصاویر مناسب استوری برای گرامیداشت این روز را مشاهده نمایید .

plasco (2)

هر نفسی که می کشم می پرسم از خودم
زیر آن آوار هوا هست هنوز ؟
چند نفر ماندید آنجا ؟
چند نفر آخر ؟
چند نفر از شما دوباره نور را می بینید ؟
چند نفر از شما برادرانم ؟

plasco (3)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (4)

نوحه خوانی می کنم، همراه با من گریه کن!
داغ، سنگین است! پس همراه شیون، گریه کن!
بغض و هق هق گاه امان شعر را هم میبرد!
می شود وقتی زبان شعر «الکن»، گریه کن!
«بهمن خونین» ما امسال رنگش شد سیاه!
چون «محرم» از همین آغاز بهمن، گریه کن!
کشتزاری آهنی در مرکز این شهر بود!
پیش چشم برزگرها سوخت خرمن! گریه کن!
برج ویران گشته و آتش نشانان مانده اند
زیر کوه آجر و سیمان و آهن، گریه کن!
مرد نان آور به سمت خانه امشب برنگشت!
نیست تکلیف زن و فرزند روشن، گریه کن!
جای داغی -این چنین سنگین- میان خانه نیست!
عینهو دیوانه ها در کوی و برزن گریه کن!
مثل بار قبل و بار قبل از آن، تقصیر را –
هیچکس قطعا نمیگیرد به گردن، گریه کن!
بس که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
نیست دیگر هیچکس را پای رفتن، گریه کن!
داغ هایی -اینچنین سنگین- نمیگنجد به شعر!
امشب ای شاعر به جای «شعر گفتن»، گریه کن!

plasco (5)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (6)

می گویند پروانه دور شمع می گردد اینبار پروانه ها با شمع وجود خودشان پر پر شدند
و درس شرافت و مردانگی را در آسمان شهر با دود و خاکستر خود نگاشتند.
شهدای غواص بر لب آب با لبی تشنه رفتند شهدای آتش نشان در آتش با لبی تشنه جان دادند
عجب قصه ی پر غصه ایست این غصه ی آب و آتش سلام بر حسین (ع) که هم لب تشنه بر لب آب بود
و هم سرش در تنور آتش رفت ،خیمه ها ی اهل بیتش را آتش زدند ولی به ما درس آزادگی آموخت.
روحشان شاد یادشان گرامی نامشان جاوید /شهادت گوارای وجودتان ای لب تشنگان پرکشیده در آتش

plasco (7)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (8)

آن لحظه که همه چیز دور و برت زبانه می کشد
و خشم کهن سال شعله های ناگهان روبرویت می پیچید
از خود می گذری تا دست های مهربانت
تلخی سوزان حادثه را به هم بریزد

plasco (9)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (10)

برو به شعله بزن جان و دَم نیار دمی
ز شمع، در دلِ پروانه، نیست باک و غمی
چقدر گریه کنم تا ز تو ندا آید؟؟
ز چشمه ی دو نگاهم دگر نمانده نَمی
شهادت تو مبارک، بهشت جای تو باد
دلِ منِ جهنمی خوش است بر کَرَمی
شفاعتی کن و آتش بِکُش به دوزخ ما
که جملگی به ریشه ات، زدیم، بیش و کمی
تکان بخور تنِ بی جان بگو که زنده شدی
دگر چقدر گریه؟ چه غصه و اَلَمی؟

plasco (11)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (12)

آتش همه چیز را سوزاند
لباس‌ها اسکناس‌ها و حتی انسان‌ها
آتش همه را سوزاند
عشق اما نه شعله‌ور شد
حالا آتش‌نشان‌ها
کلمه‌ها را که در حرف‌ها ناگفته ماندند
بغض‌ها را که فرو خورده شدند
و مردها را که پا پس نکشیدند
ایستاده از زیر آوار بیرون می‌آورند

plasco (13)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (14)

انقدر زیر بار خوبیت مونده بودی
کز مهره های گردنت شرمنده بودی
هی فکر می کردی به این درد عمیقت
چشمات خجالت می کشیدن از رفیقت
آتش حیرف شرشر چشم ترت نیست
جز آهن بیرحم بالای سرت نیست
هی صبر کردی صبر اما بی علاجه
از صبر کردن روح زخمیت هاج و واجه
هی دل به آتش میزدی تا زنده موندی
اره تو جون دادی و بازم… زنده موندی

plasco (15)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (16)

طلوع ناگهان ها زیر آوار
غروب قهرمان ها زیر آوار
کماکان می تپد با عشق مردم
دل آتشنشان ها زیر آوار

plasco (17)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (18)

یاد و خاطر عزیزان از دست رفته همیشه در ذهن ایران و ایرانی می ماند و آن های که زحمت می کشند
قهرمانان بی بدیلی هستند که از همه چیز خود گذشته و در ان گرمای شدید اتش و دود کمر همت بسته
تا جسد عزیزی به خانواده اش برسد دست مریزاد ایرانی
اتش نشانان مظهر صلابت و عشقند

plasco (19)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (20)

گویند به من عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
ققنوس به جا مانده در شعله آتش
پروانه کجا؟ عشق کجا؟ من ز تو خوانم
دست از طلب شعله دمی باز نداری
اعجاز خلیلی تو که انباز نداری
برگرد و سر از آتش جانسوز برون کن
دل ها نگرانند تو آواز نداری

plasco (21)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (22)

برای آتش نشانی که سوختن همکارش را دید مردی که آوار پلاسکو رو زندگیش فرو ریخت
برای همسری که چشم انتظار مرد قهرمانش گوش به زنگ است برای کشورم که قهرمانش را از دست داد
سرمایه ای که میان آتش سوخت و کودکی که پدرش باز نخواهد گشت تا لبختندش را ثبت کند…
من عزادارم

plasco (23)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (24)

برادر شهیدم
بعد از برج تهران…
بعد از “تو”…
تمام ایران به یکباره فرو ریخت
و بیشتر از این ساختمان
قلب مردم سرزمینت سوخت!!
این شعله ها بالاخره خاموش می شوند
اما مطمئن باش
چراغ قهرمانی ات
تا ابد روشن است!
راستی..
من آتش نشان نیستم
خودت بگو
شعله های قلب مادرت را
چگونه خاموش کنیم؟؟

plasco (25)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (26)

آتش نشانان دریادلانی هستند که در هنگام بروز حوادث
جان به کف و بی محابا دل به آتش می زنند و دل دریایی داشتن یعنی همین

plasco (27)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (28)

از دلاوری این ناجیان
می نویسم با دو چشم گریان
هر چه گویم ، کم گفتم از شما
تو خودت خوب می دانی خدا
غم ها پایان ندارد ای عزیز
دل ها ارام ندارد ای عزیز
تو خیالت جمع باشد نازنین
جای تو هست در بهشت برین
بهر ما یک جهنم ساختی از رفتنت
ما ماندیم و اندوه از دست دادنت
می سپاریمت به دست آن خدا
که گلچین کرد شما را ، از بین ما

plasco (29)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (30)

آتش نشانان با حماسه آفرینی های خود در نبرد با شعله های خانمان سوز
جوانه های امید را از بستر خاکسترها می رویانند .

plasco (31)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (32)

وقتی که از شما حرف می زنیم
یادمان هست چه قهرمان هایی بودید
خیلی ستاره تر از آن چه فکرش را بکنید
یک چیزی که کسی نبود جز خودتان
خودِ خودتان ؛ فرزندان وطن
فرزندان آب و خاک و آتش

plasco (33)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (34)

کلمه‌ها از آتش که بگذرند شعله‌ور می‌شوند
کلمه‌ها زیر آوار بمانند شعر می‌شوند
کلمه‌ها از این دفتر بیرون بزنند خاکستر می‌شوند
در خودمان نشسته باشیم
یا در تماشاگاه ایستاده باشیم
باز دنیا به سوختن ادامه می‌دهد
ما در خودمان نشسته بودیم
روزی که مَردها گریستند

plasco (35)

عکس استوری حادثه پلاسکو

plasco (36)

زلال دست های مهربانت
راز آرامش لحظه هایی است که شعله ورند و عصیانگر، اگر نباشی
می روی و تمام ورد های جهان به قامت تو اقتدا می کنند
بزرگ مرد راز فداکاری ات دهان به دهان می چرخد
شهر به تو می بالد

plasco (37)


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.