درمان استرس امکان پذیر است؟
تجربه همیشگی استرس …..یار شاطر است یا بار خاطر ؟
بیش از یک دهه است که تجربه کار بالینی، به ویژه در حوزه اختلال های مرتبط با استرس را دارم و دائما شاهد شنیدن اینچنین سوالاتی از مراجعانم هستم:
- اگر در کنکور نتیجه دلخواهم را به دست نیاورم سرنوشتم چه می شود؟
- اگر همسرم به من خیانت کند چکار کنم؟
- اگر والدینم را از دست دهم چه اتفاقاتی در انتظار من است؟
- اگر کارم را از دست دهم چه بلایی سر من و خانواده ام می آید؟
- اگر نتوانم فرد موفقی شوم چکار کنم؟
- اگر ورشکست شدم چطور می توانم جبران کنم؟
- اگر مرگ به سراغم بیاید همسر و فرزندانم چه بلایی بر سرشان می آید؟
- اگر در مصاحبه شغلی عملکرد موفقی نداشته باشم چه اتفاقی می افتد؟
- اگر مادر خوبی برای فرزندانم نباشم چه می شود؟
این سوالات «چه می شود اگر…..» مراجعان پایانی ندارد و مرتب ذهن شان توسط این سؤال های تکراری و بی انتها بمباران می شود.
بعد از اینکه ذهن آنها خسته شد و دیگر توانی برای بیش از این نگران شدن ندارند، ذهن من مملو از سؤال هایی می شود که ناگزیر از پرسیدن آنها هستم:
- نگرانی چه کمکی به شما می کند؟
- آیا حتما باید مادر نگرانی باشید تا مادر خوبی به نظر برسید؟
- آیا اگر نگران عـود بیماری تان باشید دیگر عود نمی کند؟
- آیا تاکنون به این فکر کرده اید چند درصد از نگرانی های گذشته تان به وقوع پیوسته است؟
- آیا هنوز هم ذهن تان شما را فریب می دهد و به شما می گوید این نگرانی با نگرانی های دیگر فرق می کند و خیلی واقعی ست؟
- آیا از این وضعیت خسته نشده اید؟
- آیا وقت آن نشده که دست از کنترلگری آینده بردارید؟
- آیا وقت آن نشده که آینده را با تمام ابهام ها و بلاتکلیفی هایش دوست داشته باشید و به جای پرسه زدن در آن به زندگی واقعی در لحظه اکنون و اینجا بپردازید؟
مطمئناً تجربه همیشگی استرس در دنیای امروز یکی از بزرگترین موانع دستیابی برای کسب رضایت و لذت از زندگی است که افراد را در مقابل ایجاد هر تغییری برای داشتن زندگی بهتر مقاوم می سازد.
اگر هنوز در کنار پذیرش استرس، جسارت زندگی کردن در وجودتان باقی مانده شما را به مطالعه این مقاله دعوت می کنم. چرا که خواندن این مقاله به شما کمک می کند با کسب آگاهی نسبت به روش های ناکارآمدی که صرفاً به صورت عادت در مواجه با استرس به کار می برید نخستین قدم در مسیر تغییر ارتباط خود با افکار، هیجانات و احساسات را بردارید.
استرس قسمتی از تغییری است که در زندگی اجتناب ناپذیر است. تغییر و به دنبال آن تنوع، چاشنی زندگی محسوب می شود.تغییرات به طور اجتناب ناپذیری با خود چالش ها و تهدیدهای احتمالی را به همراه دارند. با کسب مهارت مدیریت استرس می توانیم این چالش ها و تهدیدها را درست هدایت کنیم و بدون شک زندگی را در سطح بالاتری از رضایت و لذت تجربه خواهیم کرد.
برای این منظور باید یاد بگیریم که پاسخ به استرس چیست؟
در قدم اول منشاء استرس را شناسایی کنید. بدین ترتیب متوجه خواهید شد که درک مفهوم استرس، عامل اصلی در ایجاد تغییر در دیدگاه و سبک زندگی شما خواهد بود که باعث می شود از اثرات نامطلوب استرس کاسته و اثرات خوب آن مانند افزایش بهره وری و توانمندی در تفکر انتقادی و خلاق بیشتر شود.
سال های زیادی این گونه به نظر می رسید که آثار سوء ناشی از استرس را نمی توان با تمرین و کسب مهارت کنترل نمود و درمان آن فقط از طریق مصرف داروها امکان پذیر خواهد بود. در واقع استفاده از داروهای فراوان به امید بهتر شدن شرایط موجود که ناشی از عدم مدیریت استرس میباشد.
اما امروزه نتایج تحقیقات درباره تن آرامی عمیق، خودآگاهی و پسخوراند زیستی باعث شده دیدگاه های قبلی تغییر کنند. زمانی که ما خودآگاهی کافی و توانایی مدیریت استرس داشته باشیم تقریباً می توانیم انتخاب کنیم که در برابر چالش های زندگی روزمره خود چه برخوردی ارائه دهیم و چگونه استرس خود را مدیریت کنیم؟ در واقعه مهارتی آموختنی و بسیار کاربردی در دنیای پر استرس امروز .
مدیریت استرس چگونه امکان پذیر است؟
مهم ترین نکته در مدیریت و درمان استرس آن است که بدانیم چگونه باید استرس را به خدمت خود بگیریم و از آن به نفع خود استفاده کنیم.
افرادی که دچار استرس و نگرانی مزمن در طول زندگی خود هستند دچار دو دسته ترس می شوند:
۱) ترس هایی که به حوزه ارتباط با اطرافیان ربط دارد. ( ترس های اجتماعی )
۲) ترس هایی که به حوزه تسلط، خودمختاری، هویت بایی و سلامت مربوط میشود.( ترس های فردیت یابی)
دستیابی به رضایت مندی، اهداف شخصی و حفظ بقا تا حدودی به حمایت دیگران و فردیت یابی ما وابسته است. با توجه به رابطه بین نگرانی و استرس به این نتیجه گیری میتوان دست یافت که بهتر است با ترس هایمان روبه رو شویم تا کمتر به دامن استرس پناه ببریم. پنهان سازی ترس های اصلی پشت نگرانی های به ظاهر ساده و قابل قبول، راهی است برای تداوم و گسترش حوزه استرس و نگرانی ها.
دومین نکته مهم در زمینه مدیریت استرس توانایی تبدیل ترس های عمیق درونی به استرس های سطحی است. واقعیت این است که بیشترین استرسی که تجربه می کنیم به دلیل نوع دیدگاه و ساختار شناختی خودمان است. در واقع خودمان و به دست خودمان آن را ایجاد کرده ایم.
به عبارتی افراد همیشه نگران به دلیل ساختار عاطفی و رفتارهای مشکل آفرین خود، به دنبال راهکارهای فوری، قطعی و کم دردسر می باشند.این افراد مدتی با روش های سطحی میتوانند استرس خود را به صورت موقت مهار کنند، اما به دلیل دست نخوردن زیربناهای محکم عاطفی و تحریفات شناختی استرس را در سطح بالاتری در آینده نه چندان دور مجددا تجربه میکنند.
تأثیرات منفی استرس بر روابط زناشویی
یکی از مسایلی که درزمینه مدیریت پیامدهای استرس اهمیت زیادی پیدا می کند تاثیر آن بر روابط زناشویی است. اگر یکی از زوجین درگیر استرس همیشگی باشد به احتمال زیاد طرف مقابل را بی نصیب نخواهد گذاشت. می توان به این موضوع از چند زاویه نگاه کرد. اول اینکه افراد نگران به محض روبه رو شدن با مشکل در ابعاد و پیامدهای مشکل اغراق می کنند. به عبارتی دچار خطای تعمیم دهی افراطی و فاجعه سازی میشوند.
دوم اینکه راهبردهای اندکی در ذهنشأن برای حل مشکل وجود دارد.
سوم اینکه به راه حل های اندک خود چندان اعتماد ندارند، تاثیر متقابل این سه عامل را میتوان جهت گیری منفی فرد نسبت به درک و حل مشکل نامید.
در واقعا تبین های افراد دچار استرس درباره حوادث گذشته و پیش بینی آنها درباره وقایع احتمالی آینده، برخاسته از نگرش منفی آنهاست.این افراد در توجه، یادسپاری و یادآوری خاطرات خوشایند یا نشانه های بی خطر در محیط مشکل دارند. زمانی که یکی از زوجین درباره مساله ای نگران می شود ( مالی، سلامتی و …) به دلیل تحمل ناپذیری، بلاتکلیفی و دستیابی به آرامش موقت به احتمال زیاد این نگرانی را با همسرش در میان می گذارد. خواه ناخواه همسر فرد نگران در زمان روبه رو شدن با استرس همسرش، نقش دلداری دهنده و آرام بخش را بازی می کند. گاهی هم سعی می کند با کم اهمیت تلقی کردن آن مشکل به سمت فاجعه زدایی گام بردارد. به عبارتی تلاش می کند تا اوضاع و احوال را آرام کند. با ادامه یافتن این فرایند،استرس مزمن میشود و احتمالا کیفیت رابطه زناشویی را تحت تاثیر منفی خود قرار خواهد داد.
استراحتی کوتاه برای کسب مجدد تمرکز
استرس، ذهن ما را از یک نگرانی به نگرانی دیگر هدایت می کند و حفظ تمرکز را برای ما دشوار می سازد. گاهی اوقات مفید است که به چنین شرایطی توجه کرده و در زمان مشغولیت ذهنی، یک استراحت کوتاه می تواند تمرین مؤثری در این زمینه باشد. توجه خود را بر تنفس خود معطوف کنید، چرخه افکار خود را متوقف نمایید و سپس مجدداً به کاری که انجام می دادید بازگردید.
تفاوت های فردی در درمان استرس
به نظر می رسد که بعضی از افراد نسبت به برخی دیگر به راحتی با استرس کنار می آیند و این به دلیل تفاوت های ساختاری افراد است. تربیت و شخصیت ما به طور گسترده ای ساختار نگرش ها و انتظارات ما را بوجود می آورند که این خود باعث کنار آمدن با چالش ها و خواسته های زندگی به طور فردی می شود.لازم است به خود و دیگران یادآوری کنید که داشتن استرس نشـانه ضعف و یا کمک نخواستن نیست.یادگیری نحوه مدیریت برای به دست گرفتن و کنار آمدن با استرس، به معنای این است که می خواهید توانایی های خود را افزایش داده و کارها را با درایت انجام دهید.
به دنبال درک مفهوم استرس و بهبود مهارت های مقابله با آن میتوانید ترازوی استرس را در حالت تعادل صحیح قرار دهید.
در واقع با تغییر انتظارات و افزایش منابع سازگاری مثل توانایی آرامسازی عضلانی ، یادگیری مهار نمودن استرس های غیر ضروری و اهمیت برخورداری از حمایت اجتماعی و و شبکه مناسبی از دوستان کفه ی ترازوی استرس به سمت کارآمدی و اثربخشی و درنهایت به نفع شما سنگین خواهد بود.
عوامل مؤثر بر سلامت روان و مدیریت موثر استرس
- عوامل ثابت مانند ژن، جنسیت و روند پیری
- عوامل اقتصادی و اجتماعی مانــند فقـر، بیکاری و محرومیت های اجتماعی
- عوامل محیطی مانند کیفیت هوا و آب، مسکن و محیط اجتماعی
- عوامل مربوط به سبک زندگی مانند فعالیت بدنی، رژیم غذایی، استعمال دخانیات، رفتارهای جنسی، الکل و سایر
مواد
- دسترسی به خدمات اجتماعی همانند خدمات ملی سلامتی، آموزش، نحوه گذراندن اوقات فراغت، مشارکت اجتماعی، اشتغال و انجام کار داوطلبانه
معمولا این پیشنهادها و دستورالعمل ها مبتنی بر شواهد محکم علمی هستند. همان طور که پیش تر بارها تاکید شده است عوامل ایجاد استرس، درمان بیماری های ناشی از استرس و پیشگیری معمولاً نیازمند یک رویکرد سیستمی است.
منبع: دکتر ترانه موذنی