اشعار کودکانه | +۴۰ اشعار کودکانه قدیمی و جدید با موضوعات مختلف

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم تعداد زیادی از اشعار کودکانه را برای شما والدین گرامی درج نماییم.

شعر به ما و بچه هایمان نشان می دهد که عشق ، زندگی و احساسات را می توان به طرق مختلف بیان کرد.

ممکن است که کودک شما به شعر علاقه زیادی داشته باشد یا اینکه خودتان مایل هستید برایش شعر بخوانید.

لذا ما در این مطلب مجموعه کاملی از اشعار کوکانه کوتاه و طولانی را برای شما جمع آوری کرده ایم.

امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد …. در ادامه با ما همراه باشید…

اشعار کودکانه | +۴۰ اشعار کودکانه قدیمی و جدید با موضوعات مختلف

اشعار کودکانه

لالالالا، گلم بودی
عزیز و مونسم بودی
برو لولوی صحرایی
از این بچه م چه می خوایی؟
لالالالا گل نسرین
بیرون رفتین، درو بستین
منو بردین به هندستون
شوهر دادین به کردستون
بیارین تشت و آفتابه
بشورین روی شهزاده
که شهزاده خدا داده
لالالالا، گل چایی
لولو! از من چه می خوایی؟
که این بچه پدر داره
که خنجر بر کمر داره

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

بوی عیدی بوی توپ ،بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس نا تموم گذاشتن
جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
بوی باغچه بوی حوض
عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس
توی کوچه گم شدن
توی جوی لا جوردی هوس یه آبتنی
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

آمده فصل تابستان

با خورشید فروزان

تیر و مرداد،شهریور

می آیند با تابستان

تابستان گرمِ  گرم است

آفتابش داغ و سوزان

اما من دوستش دارم

چون تعطیل است دبستان

تابستان فصل کوشش

تابستان فصل کار است

بر شاخه ی درختان

میوه های آبدار است

میوه ی آبدار و شیرین

نعمت پروردگاراست

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

گلوله گلوله برف میاد

سرد هوا زمستونه

سرمای بی حد هوا

تن ادمو می لرزونه

برف که میاد از اسمون

سفید می شه درختچه ها

شادی داره صفا داره

بازی توی پس گو چه ها

وقتی زمستون می رسه

همش بخاری روشنه

باید پوشید لباس گرم

که وقت سر ما خوردنه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

لالا لالا گل ریحون

دوتا فال و دوتا فنجون

توی فنجون تو لیلی

تو خط فال من مجنون

لالا لالا گل خشخاش

چه نازی داره تو چشماش

پر از نقاشیه خوابت

تو تنها فکر اونا باش

لالا لالا گل پونه

گل خوش رنگ بابونه

دیگه هیچکس تو این دنیا

سر قولش نمیمونه

لالا لالا شبه دیره

بببین ماهو داره میره

هزارتا قصه هم گفتم

چرا خوابت نمیگیره؟؟

لالا لالا گل لاله

نبینم رویاهات کاله

فرشته مثل تو پاکه

فقط فرقش دوتا باله

لالا لالا گل رعنا

میخواد بارون بیاد اینجا

کی گفته تو ازم دوری ؟؟

ببین نزدیکتم حالا

لالا لالا گل پسته

نشی از این روزا خسته

چقد خوابی که میشینه

تو چشمای تو خوشبخته

لالا لالا گل مریم

نشینه تو چشات شبنم

یه عمره من فقط هرشب

واسه تو آرزو کردم

لالا لالا گل پونه

کلاغ آخر رسید خونه

یکی پیدا میشه یه شب

سر هر قولی میمونه

لالا لالا گل زردم

چراغارم خاموش کردم

بخواب که مثل پروانه

خودم دور تو میگردم

مریم حیدرزاده

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

آخر قصه چی می‌شه؟

کی می‌ره و کی می‌مونه؟

یه برگ خسته تا کجا

اسیر باد و بارونه؟

به من بگو کی می‌رسه

میوه‌ی کال آرزو؟

واسه‌ یه بارم که شده

حقیقتو بهم بگو

چشمای تو بهم می‌گه

تو تا همیشه زنده‌ای

پر بزن از تو قاب عکس!

بگو هنوز پرنده‌ای …

اینو ولی خوب می‌دونم

سکوت تو یعنی صدا

بخون دوباره از وطن

چکاوک شهید ما

این روزا باز تازه شده

حرف و حدیث سفرت

دنبال عکس تازه‌ان

روزنامه‌ها از پسرت …!

عکستو می‌بینم، ولی

عکس تو رفتار می‌کنم

ازت خجالت می‌کشم

خودم رو تکرار می‌کنم

اسم تو اما تا ابد

یه پنجره به بودنه

یه آسمون ساده با

ستاره‌های روشنه

من و تو و یه قاب عکس

بازم سکوت، بازم نگاه

یه شال سبز، یه قمقمه

یه کوله‌پشتی و کلاه

یه ذره خاک و یه پلاک

یه دونه ساعت مچی

آخر قصه چی می‌شه؟

من که نفهمیدم، تو چی؟

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

روی انگشت بهار شاپرک می خندد
بال هایش را، باز می کند، می بندد

شاپرک می داند که بهار آمده است
بر سر کوه، نسیم باز چادر زده است

از هوا انگاری بوی گل می بارد
شاپرک در چشمش آسمانی دارد

چشمه می جوشد باز مثل آواز بهار
شاپرک می داند هست آغاز بهار

شاپرک بالش را لحظه ای می بندد
عکس او در چشمه مثل گل می خندد

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

هفت تا پرنده با هم تو لونه ای نشستند
مثل روزهای هفته هر یک به رنگی هستند

شنبه به رنگ پائیز همیشه زرد رنگه
یکشنبه رنگ سبزه مثل چمن قشنگه

دوشنبه نارنجیه رنگ قشنگ خورشید
سه شنبه ها بنفشه گل بنفشه خندید

چهارشنبه آبی رنگه به رنگ آب دریا
پنج شنبه رنگ نیلی چون آسمان شبها

جمعه به رنگ قرمز رنگ گلای زیبا
شادی کننید بخندید بازی کنید بچه ها

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!

یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز

یکی طلای زرده، یکی نقره سرده

یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید

یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟ چقدر هر دو قشنگه!

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟ چقدر هر دو قشنگه!

یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز

یکی طلای زرده، یکی نقره سرده

یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید

یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟ چقدر هر دو قشنگه!

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟ چقدر هر دو قشنگه!

یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز

یکی طلای زرده، یکی نقره سرده

یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید

یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟ چقدر هر دو قشنگه!

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نه یک ، نه ده ، نه صدتا
هزار هزار تا دسته

ستاره توی شبها
چراغ آسمونه
مثل گل و بنفشه
تو باغ آسمونه

یک کمی این طرفتر
ماه قشنگ و زیباست
دلش گرفته امشب
برای اینکه تنهاست

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

آی حلزون شاخکی!
کجا می ری یواشکی؟
جلو میری یواش و ریزه،ریزه
پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه
خالهای دونه دونه،دونه داری
به روی پشت روی خود یه لونه داری
ساکتی و خجالتی و تنها
بمون توی باغچه خونه ما

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی که پیشم باشه
برام کتاب می خونه

مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه

وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی کم ندارم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

سپیده زد، سپیده
وقت سحر رسیده
خاموش شده ستاره
صبح اومده دوباره

خروس پر طلایی
با پاهای حنایی

قوقولی قوقو میخونه
تو کوچه و تو خونه
اذان میگن دوباره
از مسجد و مناره
بابام پامیشه از خواب
میره لب حوض اب
می شوید او دست و رو
با اب میگیره وضو
تمیز و پاکیزه باز
میاد سر جا نماز
من هم کنار بابا
نماز می خوانم حالا

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

 دریاچه آبی رنگه

توش ماهی و نهنگه

ماهی رو موج می شینه

نهنگ اونو می بینه

می گه نهنگ پرزور

یه وقت نری راه دور

شب که بشه، جای شام

می خورمت هام و هام

ماهیه از روموجا

می پره توی دریا

شناکنون می ره

به یک جای دور

جا می مونه

نهنگ چاق و مغرور

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

  ای زنبور طلایی

نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره

گل وا شده دوباره پاشو پاشو بهاره

گل وا شده دوباره

ای زنبور طلایی

نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره

عسل بساز دوباره پاشو پاشو بهاره

عسل بساز دوباره

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

 با موج و با باد

می آید از دور

با داد و فریاد

طوفانی و سرد

خاکستری رنگ

امروز با ما

دارد سر جنگ

دنبال دعواست

با این هیاهو !

بیچاره ماهی

می ترسد از او

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

مادر بزرگ وقتی اومد خسته بود

چارقدشو دور سرش بسته بود

صدای کفشش که اومد دویدم

دور گلای دامنش پریدم

بوسه زدم روی لپاش

تموم شد خستگی هاش . .

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

اتل متل حسنی تو خواب راه می رفت

داشت دوباره به خونه ماه می رفت

پیاده بود او ؟ نه بابا سواره

سوار چی ؟  قایق ابر پاره

تند و سریع به خونه ماه رسید

ستاره شد صورت ماه رو بوسید

حسنی حالا تو باغ آسمونه

دلش می خواد کنار ماه بمونه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

بیشتر بخوانید >> شعر کودکانه ماه رمضان

آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه
یکی روشنی روز
یکی نور شب افروز
یکی طلای زرده
یکی نقره سرده
یکی پرتو خورشید
به روی خاک پاشید
یکی از ماه زیبا
بتابد بر همه جا
آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

خوشا به حالت ای روستایی

چه شاد و خرم، چه باصفایی

در شهر ما نیست جز دود و ماشین

دلم گرفته از آن و از این

در شهر ما نیست جز داد و فریاد

خوشا به حالت که هستی آزاد

ای کاش من هم پرنده بودم

با شادمانی پر می‌گشودم

می‌رفتم از شهر به روستایی

آنجا که دارد آب و هوایی

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

صد دانه یاقوت

دسته به دسته

در پوششی نرم

یکجا نشسته

هر دانه ای هست

خوش رنگ و رخشان

قلب سفیدی

در سینه آن

یاقوتها را

پیچیده با هم

در پوششی نرم

پروردگارم

هم ترش و شیرین

هم آبدار است

سرخ است و زیبا

نامش انار است

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

صبح که میشه خروسم می‌زنه زیر آواز
میگه دیگه بیدار شـــــو کوچولو از خواب ناز
از رختخواب در بیـــــــــــا خورشید خانم بیداره
زمین چه روشن شـــده با نور اون دوباره!
پاشو دیگه عزیــــــــزم پاشو با لب خندون
سلام بکن به بـــــابـــا به مادر مهربون

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

شـروع هر کار خوب

با نام و یاد خداست

همان خدای زیبـــا

که داد به ما این کلاس

بارون میاد ریز ریز

تو دشت پاک و تمیز

سلام من به شما

شکوفه های عزیـــز

غنچه‌های قشنگــم

بچه‌های زرنگــــــم

امیدوارم خوب باشید

همیشه محبوب باشید

بازی کنید بخندیــــد

در روی غم ببندیــــــد

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

الســـون و ولســون باز اومده زمستون

سه ماهه فصل پاییز تمومه بچه ها جون

فصل پاییز سراسر مـــهر و آبــان و آذر

حالا ما این سه ماه رو گذاشتیمش پشت سر

چرخ چرخ ، عباسی با همدیگه همــــبازی

آدم برفی می سازیم آدم برفی می سازیم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

اتل متل یه مورچـــه

قدم می زد تو کوچه

اومد یه کفش ولگرد

پای اونا لگد کــــرد

مورچه ی پا شکسته

راه نمی ره نشسته

پاشا با برگی بسته

لنگون زنون و خسته

نمی تونه کار کنه

دونه ها رو بار کنـــه

تو لونه انبـــار کنــه

بچه هاشا شاد کنه

مورچه جونم تو ماهی

عیب نداره سیاهی

مانند شیر شاهـــی

خوب بشه پات الهی

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

یه پرنده دوست داره آسمون آبی باشه
روزای خوب خدا صاف و آفتابی باشه

یه پرنده دوست داره خوب و مهربون باشه
شب پیش ستاره ها روز تو آسمون باشه

یه پرنده دوست داره تو دلا غم نباشه
لبا پرخنده باشه درد و ماتم نباشه

یه پرنده دوست داره رو زمین جنگ نباشه
همه دل ها شاد باشن هیچ دلی تنگ نباشه

یه پرنده دوست داره قفسش باز بمونه
از قفس فرار کنه راحت آواز بخونــــه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

بیشتر بخوانید >> نقاشی کودکانه حیوانات

جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائی

تخم خود را شکستی چگونه بیرون جستی

گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بود

نه پنجره نه در داشت نه کسی ز من خبر داشت

دادم به خود یک تکان مثل رستم پهلــــــوان

تخم خود را شکستم اینگونه بیرون جستـــم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

بهارم و بهارم شادی با خود میارم

شکوفه های سفید گل های تازه دارم

سه ماه دارم همیشه فروردین اولیشه

اردیبهشت و خرداد ماههای آخریشه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

شیر بخورید مفیده مانند برف سفیده
کاملتر از این غذا کس ندیده تا حالا
شیر بخوریم سیر میشیم قوی مثل شیر میشیم
هر روز اگه بنوشیم هیچوقت مریض نمیشیم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

دکتر چه مهربونه درد منو میدونه

زخم منو میبنده با شوخی و با خنده

میگه مریض کوچولو کوچولو و کوچولو

برو بخواب تو خونه دوای تو همینه

تا که بشی سلامت خوشحال و شاد و راحت

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

عینک مادر بزرگ
چند روزیه شکسته
انگار یه عالمه غم
توی دلش نشسته
هرجا که میخواد بره
منو صدا میکنه
اونوقت با مهربونی
منو دعا میکنه
خدا کنه که چشماش
دوباره خوب ببینه
چون که دلم نمیخواد
غم تو دلش بشینه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

عروسک قشنگم هنوز تو رختخوابه
نمی دونه که بیرون آفتاب داره می تابه
عروسک کوچولو خواب و دیگه رها کن
ببین آفتاب در اومد پاشو چشماتو وا کن
پرنده های روی بوم دارن آواز می خونن
خوب صداشونو گوش کن ببین چه ناز می خونن
به من بگو که وقتی همه جا غرق نوره
با چشمای شیشه ایی دنیای ما چه جوره

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

لی لی، لی لی، حوضک
گنجشکه اومد آب بخوره افتاد تو حوضک
این دوید و درش کرد
این ماچی بر سرش کرد
این نازی بر پرش کرد
این کله گنده اومد
گفتش بده ببینم
تا که دادن ببینه
گنجشکه پرید تو لونه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

یک مال من
دو مال تو
سه مال آبجیش
آهای کوفته برنجیش
آهای مادر گنجیش
آهای کفگیر ملاقه
آهای قابلمه داغه
آهای آش رو چراغه
بیا گشنه نباشیم
با هم بخوریم و پاشیم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

بیشتر بخوانید >> نقاشی پاییز کودکانه

دویدمو دویدم
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتونو دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نون داد
نونو خودم خوردم
آبو دادم به زمین
زمین به من علف داد
علفو دادم به بزی
بزی به من شیر داد
شیرو دادم به نونوا
نونوا به من آتیش داد
آتیشو دادم آهنگر
آهنگر به من قیچی داد
قیچیو دادم به خیاط
خیاط به من عبا داد
عبا رو دادم به بابا
بابا به من خرما داد
یکیشو خوردم تلخ بود
یکیشو خوردم شیرین
بود قصه ما همین بود

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبیش خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من، چشماتو وا کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
حالا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

حاجی لک لک
کجا رفتی؟
-رو بلندی
چی چی خوردی؟
-نون قندی
مال من کو؟
-گربه خورده
اگر گربه رو ببینم
سر دمشو می چینم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

کی بود کی بود؟
یه صابون کوچیک موچیک
گریه می کرد چیلیک چیلیک
غصه می خورد همیشه
می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه
هر روز دارم آب می خورم تَر می شم
ولی کوچیک تر می شم
رفتم پیشش نشستم
براش یه خالی بستم
گفتم من هم اون قدیما غول بودم
مثل تو خنگول بودم
کوچیک شدم که با تو بازی کنم
سُرت بدم سُرسُره بازی کنم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

تو قفسهای باغ وحش

حیوونهای رنگارنگ

پرنده های کوچولو

میمون و شیر و پلنگ

میمونه شکلک می سازه

مَردُموخوشحال میکنه

با یه دونه توپ سفید

تنهایی فوتبال می کنه

نگاه کنید خرسَرو

ایستاده روی دو پا

خرگوشه رو نگاه کنید

هی می پره رو هوا

طاووس رو نگاه کنید

چه خوشگل و قشنگه

چترشوهی باز می کنه

ناز و خوش آب و رنگه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه

شاید داره منو صدا می کنه

دونه می خواد تا بخوره

برای من تخم بذاره

یه مشت دونه بر می دارم

برای مرغـم می پاشم

یه کاسه ی آب میارم

جلوی مرغم میذارم

اون می خوره آب و دونه

بعدش میره توی لونه

می خوابه قدقد می کنه

برای من تخم می کنه

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

بابام می ره سر کار

بابام یه باغبونه

شب بوی باغ و گل رو

با خود می یاره خونه

کارش تو پارک شهره

درخت و گل می کاره

بابام به باغبونی

به گل، علاقه داره

منم به کار بابا

خیلی علاقه دارم

دلم می خواد که من هم

درخت و گل بکارم

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

عشق خدا قلعه ای است

محکم و امن و عظیم

هرکه در آن راه یافت

حفظ شد از ترس و بیم

هر که نیاید در آن

گم شود و جان دهد

قلعه عشق خدا

قدرت ایمان دهد

〜〜〜〜〜彡ꕥ彡ꕥ彡〜〜〜〜〜

گنجشک لالا …

گنجشک لالا … سنجاب لالا

آمد دوباره … مهتاب لالا

لالالالائی … لالالالائی

لالالالائی … لالالالائی

گل زود خوابید

مثل همیشه

قورباغه ساکت

خوابیده بیشه

لالالالائی … لالالالائی

لالالالائی … لالالالائی

جنگل لالالا

برکه لالالا

شب بر همه خوش

تا صبح فردا

لالالالائی … لالالالائی

لالالالائی … لالالالائی


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.