انشا در مورد شب یلدا | ۲۰ تحقیق و انشا درباره شب یلدا و شب چله

شب یلدا یا همان شب چله خودمان از مهم ترین ، زیبا ترین و رنگارنگ و پر معنا ترین رسوم اصیل ایرانی ست و مسلما جا دارد که برای آشنایی بچه هایمان با این روسم و رسوم اصیل و زیبا تلاش کنیم . ما هم در این مطلب از دلبرانه به این مناسبت و تشویق بچه ها برای آموختن بیشتر در مورد شب یلدا ۲۰ تحقیق و انشا در مورد شب یلدا گرد آوری ، نگارش و بازنشر کرده ایم که در ادامه برای کمک به دانش اموزان در پایه های مختلف تقدیم حضور شما خواهیم کرد. با ما همراه باشید.

۲۰ تحقیق و انشا درباره شب یلدا و شب چله

انشا-در-مورد-شب-یلدا-۴

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۱ 

موضوع انشا : تحقیق در مورد تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا 

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.

واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی ( دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

ایرانیان باستان بر این اعتقاد هستند که یلدا که یکی از خدا های مرد انان است در فردای این شب به وجود می اید و خون گاو مقدس را می ریزد و در زمانی که خون ان گاو به زمین می رسد ریشه گیاهان در زیر زمین سر سبز می شوند و در فصل بهار به رویت ایرانیان در می ایداو یلدا با شیطان به جنگ می ایستد و از مردم عادی را تحت مراقبت قرار می دهد. یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است.

مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.

از نظر طب سنتی ایران در شب یلدا باید غذاهای گرم خورده شود. میوه مخصوص این شب کدو تنبل می‌باشدکه دارای طبیعت گرم می‌باشد. میوه هندوانه مخصوص چله تابستان می‌باشد نه زمستان چون طبیعت هندوانه سرد است و در فصل گرم باید خورده شود. هم چنین کدو تنبل در تقویت قوای مغز نیز بسیار مؤثر می‌باشد.

شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان قبل از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.

نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی.
ادامه ی مطلب را دنبال کنید . . .

● پیشینه جشن
یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.

● مراسم و آداب جشن
برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.

جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده. در «مهریشت» اوستا آمده است؛ «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید».

● آیین های جشن شب یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند.

در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.

مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره یی می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.

در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش می خورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می کنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.

«آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه یی خارج از هوای گرم اتاق می گذارند، ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود.

آوکونوس (ازگیل) در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر زمان هوس کنند ازگیل و تازه و پخته را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.بنا به روایت مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه یی استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به زر دگرگون می شوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه می آورند.

● جشن شب یلدا

جشن شب یلدا یک جشن کاملاً زنده است و همه مسیحیان جهان این جشن را با نام جشن تولد مسیح برگزار می کنند. یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه یی بسیار دراز داشته و مربوط می شود به ایزد مهر. این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.

چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.

اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.

چون تاریکی فرا می رسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین می بردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و جهت رفع این نحوست آتش می افروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه می کنند اما محتویات آن متفاوت است می گستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند.

این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.

امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند

و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند.

تحقیق کامل در مورد شب یلدا 

انشا در مورد شب یلدا (۱)

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۲

موضوع انشا : متن ادبی در مورد شب یلدا با عنوان یلدا می آید تا …

یلدا می آید شبى که در آن انار محبت دانه مى شود

و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛

شبى که طراوت هندوانه هاى تازه تابستان به سرماى دستان زمستان هدیه مى شود

و داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.

در ازدحام بشقاب هاى کوچک بلور، شیرینى صمیمیت ها و یکدلى ها، تقسیم مى شود

و کام هاى همه را شیرین مى کند.

یلداى طولانى سال، بهترین مجال براى نیم نگاهى کوتاه به لحظه هاست؛

لحظه هایى که در سرعت عبور، خلاصه مى شوند و مى گذرند و این گذشتن،

بهترین پیام براى زیبا زیستن ماست؛

زیرا شیرینى در کنار هم بودن لبخندهاى امروز،

هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.

یلدا بهانه اى است، بهانه اى، تا ما از فرمان کانال هاى پر پیچ و خم سیم هاى ارتباطات بگذریم

و لحظه هاى قشنگ با هم بودن را به هیجان سریال هاى زندگى شیشه اى، بدل نکنیم.

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایى را

که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند

و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند.

مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند.

مجالى است براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها.

یلدا مجالى است؛

مجالى براى من، مجالى براى تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

مقاله در مورد شب یلدا به زبان ساده

تحقیق در مورد شب یلدا

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۳

موضوع انشا : شب یلدا و آداب و رسوم آن

یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.

آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد.

بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند. در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد.

در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.

مقاله ای در مورد شب یلدا

تحقیق شب یلدا

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۴

موضوع انشا : تحقیق در مورد شب یلدا 

شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در اول ماه دی اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

ایرانیان باستان بر این اعتقاد هستند که یلدا که یکی از خدا های مرد انان است در فردای این شب به وجود می اید و خون گاو مقدس را می ریزد و در زمانی که خون ان گاو به زمین می رسد ریشه گیاهان در زیر زمین سر سبز می شوند و در فصل بهار به رویت ایرانیان در می ایداو یلدا با شیطان به جنگ می ایستد و از مردم عادی را تحت مراقبت قرار می دهد.

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.

از نظر طب سنتی ایران در شب یلدا باید غذاهای گرم خورده شود. میوه مخصوص این شب کدو تنبل می‌باشدکه دارای طبیعت گرم می‌باشد. میوه هندوانه مخصوص چله تابستان می‌باشد نه زمستان چون طبیعت هندوانه سرد است و در فصل گرم باید خورده شود. هم چنین کدو تنبل در تقویت قوای مغز نیز بسیار مؤثر می‌باشد.

انشا در مورد شب یلدا (۳)

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۵

موضوع انشا : شب یلدا در گذشته و امروز 

قدیم تر ها در شب یلدا همه میرفتن خونه ی بزرگتر ها

و دور یک کرسی می نشستن و گل میگفتن و گل می شنفتن .

آجیل، انار و هندونه هم قسمت اصلی ماجرا بود.

حالا…

انار و هندونه و آجیل هست اما کرسی نیست.

گاهی خونه ی بزرگتر ها هم حذف میشه

و جاش رو به پارک و شهر بازی و سینما و… میده!

باید برای خودمون متاسف باشیم! ما یادمون رفته چی بودیم. حالا چی شدیم؟

البته هنوز هم هستند کسانی که پای کرسی می نشینند

و گل می گن و گل می شنون. مشاعره میکن و فال میگیرن.

امسال که شب یلدا مون آخرین شب عمرمونه…!!!!!!!!!!!!!

درسته این حرف غلطه، اما شاید به خاطر همین هم که شده خیلیا تصمیم بگیرن

امسال بهتر از سال های پیش این مهمونی رو برگزار کنن.

شب یلدا یعنی شروع زمتستونی که همیشه ازش با سرما و بدی و تلخی یاد شده…

اما من یه جورایی دلم برای مظلومیتش میسوزه!

زمستون مظلومه چون با امتحانای ترم شروع میشه

و آخراش هم همه لحظه شماری میکنن واسه بهار و تعطیلی.

اما انصافا برف های امسال نوید یه زمستون سرد و قشنگ رو میده…

و چه قدر خوب میشه اگه شب یلدا هم برف بیاد…

انشا در مورد شب یلدا با مقدمه

انشا در مورد شب یلدا (۲)

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۶

موضوع انشا : شب چله یا شب یلدا

آخرین شب پاییز را شب یلدا یا به اصطلاح عوام شب چله می نامیم این شب آداب و رسومی دارد که قرنهاست در بین ایرانیان رواج داشته است…مردم ایران در شهرها و روستاهای مختلف با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم ویژه‌ی خود شب چله را جشن می‌گیرند. در این شب همه ی اقوام نزد بزرگ طایفه ی خود جمع می شوند و پس از خوردن شام تنقلاتی نظیر میوه های زمستانی ، آجیل یلدا میخورن … فال حافظ می گیرند و به شادی این شب را به پایان می رسانند.

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌ اند.

انشا در مورد شب یلدا به زبان ساده

تحقیق و انشا شب یلدا

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۷

موضوع انشا : شب یلدا فرصت و بهانه ای برای … 

کم کم آخرین لحظه های آذرماه را ورق می زنیم و شمع های روشن زرد پاییز را فوت می کنیم. شب آغاز زمستان است، چراغ خانه ها هنوز بیدارند و خانه نشینان گرد آتش گرم دوستی، نشسته اند و خاطرات دیروز را پلک می زنند. آن طرف هندوانه ای که ضربات چاقو خون سرخش را جاری کرده و این طرف مادر بزرگ که تسبیح فیروزه ای رنگش را بارها مرور می کند. همه گرد هم آمده اند تا از روزهای خوب خدا سخن بگویند و به بهانه یلدا این طولانی ترین شب سال، فارغ از پیچ و خم های زندگی همدیگر را به شنیدن خاطرات خوب خویش میهمان کنند.

یلدا فرصتی است برای دیدارها، وقتی کشاکش روزگار تو را از دیدار آنان که به چشمان تو نیازمندند، بازمی دارد. آتش گرم و کرسی خانه مادربزرگ ما را به گرد خویش آورده و گرمایش را با ما تقسیم می کند تا در زمستان سر در راه، به یاد چون امشبی همیشه گرم گرم بمانیم، در میان تقویم ورق خورده پدر بزرگ، سیاووش را می بینیم که از آزمون آتش سربلند بیرون می آید و پدربزرگ چه باشکوه داستان او را می گوید.

خاطره نویسی در مورد شب یلدا

انشا در مورد شب یلدا (۱)

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۸

موضوع انشا : خاطره من از شب یلدا 

دانه های برف آرام آرام می بارید و زمین مانند فرشی یکدست و سفید شده بود هوا بسیار سرد بودو زمستان آهسته می آمد . پدر بزرگ کنار شومینه ای هیزمی روی صندلی راحتی اش نشسته بود و پیپ قدیمی اش را روشن کرده بود.

پتویی کهنه اما گرم روی پاهایش بود و چهره اش غمگین .یاد خاطره ایی از سالها پیش اش افتاده بود که همسر و فرزندان و نوه هایش همه در کنار او در چنین شبی جمع بودند وهمه خوشحال .همسر مهربانش شامی گرم وخوشمزه آماده کرده بود و سفره ایی زیبا چیده بود :انار-هندوانه –آجیل و میوه و شیرینی در روی میز دیده میشد و در گوشه اتاق دیوان حافظی نمایان بود .

پس از صرف شام همه ساکت بودند تا پدربزرگ برای هریک غزلی از حافظ بخواند و او آرام عینکش را به چشم زد و باصدای رسایی شروع به خواندن کرد:

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

وهرکس تعبیری زیبا از اشعاررا می گفت و حالا سالها از آن موقع و آن شبهای به یاد ماندنی یلدا می گذرد و همسر پیرمردسالهاست که از دنیا رفته است و فرزندانش اورا ترک کرده و به خارج از کشور رفته اند و اینک یلدایی دیگر است وآن خاطرات خوش یلدایی برایش به جا مانده است و دیگر هیچ .

انشا در مورد شب یلدا (۲)

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۹

موضوع انشا : خاطره شب یلدا 

پاییز که داشت تموم میشد و شبی که قرار بود ازفرداش دیگه زمستون شروع بشه شورو حال خاصی داشتم از صبحش لحظه شماری میکردم که کی شب فرا میرسه تا کنار بخاری نفتی دور خانواده و پدربزرگ و مادر بزرگ جمع بشیم و شبی خاطره انگیز رو سپری کنیم .

پدرم میوه و تنقلات و هندونه رو خرید میکرد و منم به احترام شب یلدا بهش دست نمیزدم تا شب سروش کنیم خیال میکردم منظور از طولانی ترین شب سال یعنی اینکه خیلی زمان میبره تا صبح بشه .دلم واسه اون شبا لک زده ،

بعد از شام پدر اولش قران میخوند و بعدش تفعلی میزد بر خواجه حافظ شیراز و هرکدوم تو دلمون نیتی میکردیم بعد که پدر شعرو میخوند اصرار میکردیم که تعبیرشو هم زودتر بخونه چون از شعرش هیچی متوجه نمیشدم سپس نوبت هندونه بری میشد و خیره به هندونه میشدم و قاچ کردنشو تماشا میکردم و با ولع خاصی میخوردم انگار که از واجبات این شبه ،

بعدش مادرم انارو دون میکرد و تو ظرفا میریخت و به همه تقسیم میکرد آخر سر هم مینشستیم پای قصه مادر بزرگ ،آخر داستانو هیچ وقت نمیفهمیدم چون تا اونموقع خوابم میبرد .اگر میدانستم که مادربزرگم یه زمانی ما رو ترک میکنه و اون روزا دیگه تکرار نمیشه هرگز آخر قصه رو نمیخوابیدم.

انشا کوتاه درباره ی شب یلدا

انشا با موضوع خاطره شب یلدا

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۱۰

موضوع انشا : انسا ادبی در مورد شب یلدا

صدای قدم های بلند یلدا آرام آرام به گوش می رسد.

یلدا می آید …

تا باری دیگر سنت شیرین ایرانیان رازنده کند و بازقصه های کهن ولذت بخش مادربزرگ رابه یادمان بیاورد و دوباره دورهم هرچه سرما و کینه واندوه است ازقلبمان رخت ببندد و به جز شیرینی لحظه ها چیزی در خاطر و قلبمان نماند

یلدا می آید…

باهمان قامت بلند،باهمان گیسوان سیاه وکوله باری ازبلورهای سفید و خنده های قاه قاه وشیرین.

یلدا می آید …

تا مجالی بدهد به آدم هایی که کتاب انسانیت رابسته اند وروی طاقچه ی زندگی خاک گرفته تا آن رابردارند و دستی بکشند و مروری کنند در زندگیشان. ودوباره پسته ی خندان وهندوانه ی قرمز و انارشیـرین و فال حافظ و یک شب پراز عشق وشیرینی،یک شب مهتابی وطولانی که می توان درآن معنای خوش باهم بودن راچشید.

یلدا می آید …

و میشود یکی از بهترین شب های زندگی ما و هنگامی که با هم هستیم گویی لحظه ها جامه ی شیرینی خودرا به تن کرده اند و می رقصند و ما حتی رقصیدنشان راهم نمی فهمیم.

یلدا جان تو می آیی…

تا باری دیگر به یادمان بیاوری که زندگی آنقدرکوتاه است که حتی چند لحظه بیشتر باهم بودن را جشن می گیریم. واینک کنار تابوت پاییــــزنشسته ایم وخاطرات رنگارنگش را مرورمیکنم وبه این می اندیشیم که لحظه ها آنقدر زودمی گذرند که حتی نفهمیدیم پاییز چگونه کوله بارش را جمع کرد

قطره ای اشک به یادخاطرات پاییز برگونه هایم چکید اما ناگهان بادی موذی صورتم را نوازش کرد و قطره ی اشک رابا خودبرد، صدایی از دوردست ها به گوش میرسد.آری،این صدای قدم های آرام زمستان بودکه با کوله باری ازالماس وبلور وسرما می آمد.

در مورد شب یلدا چه خاطره ای دارید؟

انشا با موضوع شب یلدا (۱)

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۱۱

موضوع انشا : انسا کوتاه در مورد شب یلدا

در این روزهای پاییزی که برگ های رنگارنگ دست از دامن شاخه ها رها می کنند

دلها نیز از ساحل وابستگی ها ی کودکانه رها و به استقبال یلدایی دیگر می رود.

یلدا یعنی تجلی در کنار هم بودن و مهربانی،

یلدا یعنی شب نشینی های شبانه و هیاهوی کودکانه

و چه زیباست چشم های دریایی کودکان در این شب پرمهر و محبت،در این شب پر امید و خنده…

قلب های لبریز از عشقمان برای یکدیگر می تپد و افکارمان آیینه های جاری هستند مثل رود…

در شب یلدا دل ها بی انتهاست تا کران آسمان…

و چه دیدنی است دانه های یاقوتی انار در ظرف بلور و بوی خوش همدلی و صفا در فضای خانه

الفبای انتظار نیز در این شب طولانی کمر خم می کند

و دیگر قادر به توصیف این شب که دلها به عشق بودن می تپد نیست

انشا با موضوع شب یلدا (۲)

تحقیق ، مقاله ، انشا در مورد شب یلدا شماره ۱۲

موضوع انشا : انسا کوتاه در مورد شب یلدا

وقت لحظه شماری رسیده است دوشنبه،سه شنبه،چهارشنبه پنجشنبه….

می رسیم به شب یلدا!!!!!!!!!!!!بلندترین شب سال شبی پراز شور و نشاط

شبی که همه در خانه بزرگتر ها جمع می شوند و بلندترین شب سال را در کنار یکدیگر سپری می کند

در شهر ما هنوز هم رسم زیر کرسی نشستن در شب یلدا پابرجاست

و عجیب تر آن که هرچه جمعیت زیاد باشد باز هم یک جا و زیر یک کرسی می نشینند و شادند….

هندوانه،آجیل ،انار،شیرینی،داستان های قدیمی همه و همه در این شب شکوه خاصی دارد

همیشه دوست داشتم شب یلدا برفی ببارد و زیبایی این شب بیاد ماندنی را دوچندان کند ،

زیر کرسی بنشینیم و پرده هار ار کنار بزنیم ،

دانه های سفید و نقره ای برف را که چون گل بر دامن زمین می نشینند نظاره کنیم

و از دیدن ان به وجد بیاییم

انشا کوتاه در مورد یلدا شماره ۱۳

یلدایی دیگر در راه است شبی که همه دور کرسی گرم عشق و محبت خانواده جمع می شوند شبی که سر بر شانه های مادربزرگ می گذاریم و چارقدش را با تمام وجود می بوییم و چشم به لب هایش می دوزیم و گوش جان به قصه های شیرینش می سپاریم.

شبی که بازار گل گفتن و گل شنفتن داغ داغ است و خنده مهمان لب های  همه است.

شبی که ماه هم مهمان ما می شود و با شور و شوق فراوان به شادی هایمان می نگرد و لذت می برد.

یلدایی دیگر در راه است ،یلدایی که هندوانه خوردن در آغوش گرم خانواده صفایی دیگر دارد.

یلدایی که لحظه به لحظه اش سرشار از خاطره،هیاهو،طراوت و زیبایی است.

یلدا مبارک

انشا شماره ۱۴

انشا با موضوع : یلداى خود را چگونه گذراندید؟

 

دیشب یلدا به ما خیلى خوش گذشت. دور هم بودیم و تا تونستیم خوردیم و خندیدیم ،فال هم گرفتیم. البته پدرم می گفت شایعه شده که هندوانه ها را یه کسایى ارزون خریدن و انبار کردن که گرون بفروشن، به همین دلیل من نخریدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه کنم.
مادرم هم گفت: خوب کارى کردى و به من گفت عکس یک هندوانه بکش بگذاریم تو سفره یلدا، منم کشیدم خوشگل شد. مامان گفت: تو روزنامه خوندم که دونه هاى انار دل درد میاره، براى همین نخریدم.

مادر من خیلى به سلامتى خانواده اهمیت میدهد. خواهرم عکس یه انار رو از تو روزنامه کند گذاشت تو سفره، یه انار بزرگ که دونه هاش سیاه بود.
مامان گفت: شب نمیشه آجیل خورد سر دلتون سنگین میشه و خوابهاى بد میبینید براى همین فقط نخود چى و کشمش خریدم که خیلى هم خاصیت دارد .مادرم خیلى مهربان است.

مادرم گفت: رفتم میوه فروشى که میوه بخرم خیلى شلوغ بود منصرف شدم .مامان پرتقال و سیبى رو که داشتیم مثل گل درست کرده بود و توى بشقاب چیده بود خیلى قشنگ شده بود دلمون نمیامد بخوریم ولى مامان گفت: بخورین که نمونه میکروب میگیره، مامانم خیلى با سلیقه هست.

بابا آخر شب فال حافظ گرفت،

همش یادم نیست ولى اولش میگفت:

مژده اى دل که مسیحا نفسى میاید.

خلاصه یلداى خوبى بود ،چون ما دل درد نگرفتیم، خوابهاى بد هم ندیدیم، تازه با مفاسد اقتصادى هم مبارزه کردیم .

این بود انشاى من امیدوارم خوشتان آمده باشد.

انشا شماره ۱۵

صدای پای یلدا نرم نرمک به گوش  می رسد

می شنوید! صدای پای یلدا نرم نرمک به گوش  می رسد، پدربزرگ و مادربزرگ چند روز است، بیقرارند. آنها خانه را برای پیشواز از بچه ها می آرایند. بچه ها هم از یک هفته پیش برای شب چله و رفتن به خانه مادر بزرگ وعده داده تند.

انگار چراغ خانه ی مادربزرگ چند روزی است روشن تر شده است. پدربزرگ بارانی اش را می پوشد و، کلاه بر سر می گذارد، عصا به دست می گیرد و از خانه بیرون میرود. مادربزرگ از پشت پنجره ی حیاط قدیمی صدایش می زند: «هندوانه یادت نره، بچه هایم امشب می آیند».

دو روز دیگر شب چله است. یادت می آید، آن سالهای نه خیلی دور  که شب یلدا در خانه ی مادربزرگ جمع می شدیم و کنار سفره ای که او چیده بود، تخمه بو داده می شکستیم و تا دم دمای صبح بیدار بودیم.

یادت می آید وقتی پدربزرگ وضو می گرفت، فاتحه ای برای خواجه ی شیراز می خواند و از ما می خواست نیّت کنیم و بعد تفألی می زد و با آرزوی خوشبختی برایمان، دیوان خواجه را می بست؟

شاهنامه خوانی و قصه گویی پدربزرگ و مادربزرگ دور کرسی را در آن شبهای سرد زمستانی که اغلب برف هم می بارید، به خاطر می آوری؟

نیمه های شب دایی و عمو هم با بچه هایشان با در دست داشتن یک فانوس در کوچه های تاریک شهر راه می افتادند و به خانه مادربزرگ می آمدند. وقتی همه جمع می شدند، مادربزرگ سر گنجه اش می رفت و گردو و بادام و کشمش را همراه با گندم شاهدانه ی بو داده روی کرسی می گذاشت. پدربزرگ هم سفارش می کرد کدو حلوایی داغ روی اجاق نسوزد، و آه که چه شبهای خوشی بود آن وقت!

اما امروز دیگر از آن شبهای چله و شادی های بچه گانه خبری نیست. دو روز دیگر که شب یلدا فرا می رسد، همه ی ما  در سکوتی سنگین در خانه های قوطی کبریتی شب تیره را صبح می کنیم و مادربزرگ و پدربزرگ، همچنان به غروب دیگر خانه می اندیشند و به تنهایی که سالهاست گریبانشان را گرفته است.

انشا شماره ۱۶:

یلدا آخرین شب پاییز

شب یلدا آخرین شب پاییز است. یلدا می آید و ثانیه ای دیرتر از شب های گذشته به پایان می رسد تا لحظه ای را مشغول خداحافظی با پاییزش شود.

مردم شهر هم در این شب به یادماندنی پاییز، در کنار خانواده شان گرم صحبت و میهمانی هایشان می شوند تا همراه یلدا، با آخرین شب پاییز وداع کنند. پاییز تمام می شود اما دانه های درخشان انار، بوی تازگی می دهند و هندوانه های قاچ خورده ای که میهمان لبخندهای شب نشینی می شوند.

شب یلدا اگرچه سرد است، اما چنان دل را به یک دورهمی زیبا، گرم می کند تا آنقدر غرق شادی شویم که به یک باره نظاره گر قدوم سرد زمستان باشیم.

زمان بسیار سریع می گذرد. یلدا هر چقدر هم طولانی باشد بالاخره به پایان خواهد رسید و جایش را به زمستان خواهد داد.

ما در شب یلدا در کنار خانواده و دوستانمان گرم گفت و گو و شادمانی هستیم آنقدر بحث هایمان گرم می شوند که حساب زمان از دستمان می رود! چه شب یلدا و چه شب های دیگر، اگر مملو از عشق و محبت باشد شبی به یادماندنی و خاطره انگیز خواهد شد.

کتاب شعر حافظ هم در شب یلدا، زیبایی بخش دورهیمان می شود و شعرهای دلنشین آن، فرح بخش روحمان. خوش تر از تمام اینها، گوش سپردن به سخنان نغز و شیرین بزرگترهایمان است که با خاطرات زیبایشان فضای خانه را دوست داشتنی تر می کنند.

پاییز، فصل برگ ریزان، فصل زیبای خداست و شب آخرش، یلدا، پایان خوش آن است. و دیگر خواب عمیق درختان ادامه خواهد داشت تا آنکه زمستان هم جای خود را به بهار دهد و سرسبزی و نشاط، همه جا را فرا گیرد.
پاییز، با برگ های رقصان زرد و نارنجی اش نشانگر آنست که هر فصلی از فصول خدا رنگ خاص خودش را دارد و زیباست.

انشا شماره ۱۷:

انشا عامیانه در مورد شب یلدا

چقدر از اینجا همه چیز زیباست،طبیعت رنگ دیگری به خود گرفته،همه با شور ونشاط بساط میوه و شیرینی فراهم می کنند؛صدای آواز پرندگان و لباس سفید شهر نیز دلنشین است،امشب قدری با یلدا اینجا نشسته ایم تا شهر را نگاه کنیم ،به یلدا تبریک می گویم کارش را مثل همیشه خوب انجام داده است

همه دور هم جمع شده اند ، کنار کرسی ها نشسته اند ، می گویند ، می خندند و گاه گاهی تفالی به دیوان حافظ می زنند و صدای خنده شان شهر را پر می کند.

در کنار همه این زیبایی هایی که می بینم وقتی از یلدا درباره این شور و شوق سوال می کنم با صدای خفه ای جواب می دهد،نمی دانم چرا؟

چشمم به دور دست ها می افتد، می گویم:یلدا ،چراغ این خانه ها خاموش است انگار هنوز تو را ندیده اند

یلدا لبخند تلخی میزند و می گوید:گویا هیچ کس مرا ندیده، کاش این مردم  می دانستند من در کوچه پس کوچه های خانه هایشان جا دارم، من در کنار کرسی آنها هستم،آنها فقط دور هم جمع شده اند اما یادشان رفته یلدا همین جاست نه در فضای مجازی و صدای گریه یلدا همه شیرینی هایی که دیدم را به تلخی بدل کرد.

آری او راست می گفت:یلدا را در میان دغدغه های زندگی جا گذاشته ایم و گاهی فراموش می کنیم که باید این میراث بزرگ را گرامی بداریم بدور از هر گونه رنگ و ریایی ،یادمان باشد یلدا بهانه اى است که  ما بدور از پیچ و خم های دنیای ارتباطات، لحظه هاى قشنگ با هم بودن را جشن بگیریم

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایى را که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، فرصت خوبی  است براى تکرار خوبی ها یی که بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند. فرصتی است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس همه ی گرفتاری های زندگی کمرنگ شده اند.یلدا یعنی همان یک دقیقه بیشتر در کنار هم بودن بسیار دوست داشتنی و دلنشین است.

این دقایق خوش را گرامی بداریم .

انشا شماره ۱۸ :

انشا کوتاه شب چله

ثانیه ها درپی هم می دوند ،باری دیگر بهترین خاطرات شب های پاییزی ام را مرور می کنم ،دلم  برای کرسی مادر بزرگ تنگ شده؛برای رسیدن به آنجا لحظه شماری می کنم ،یلدا از سفری  دور و دراز می آید و با آمدنش همه را به دور کرسی عشق ومحبت جمع می کند.

او با آمدنش سوغاتی هایی از بهار و تابستان برایمان به ارمغان می آورد،لبخند شادی روی لب های مادربزرگ می نشیند و با  حضور ما پروانه وار  به دورمان می چرخد،صدای خنده ها وقهقهه ی بچه ها تخم کینه را ازدلمان بر می چیند و بیرون می ریزد

چه به یاد ماندنی است هندوانه شب یلدا با درونی سرخ که کک ومک های سیاهی بر گونه اش می درخشند وحقه های یاقوت انار در جام زیبا  که دل هر بیننده ای را می رباید.

این شب هم گذشت و باری دیگر مادربزرگ وکرسی گرمش باخاطرات یلدا تنها ماند.

انشا شماره ۱۹  :

یلدا شب آرزو هاست

یلدا شب آرزو هاست،شبی پر از عشق و محبت و صمیمیت و صفاست، صفایی که نرمی و لطافت آن سراسر جهان را پر کرده است.
یلدا شب با هم بودن ،کنار هم ماندن، شب گفتن از خاطرات تلخ و شیرین است ، شبی که میوه های سر بسته ی حرف هایمان را روبروی هم قاچ می کنیم و طعم بهتر زیستن را در این شب بهتر درک میکنیم

شبی که دلهایمان را از هر گونه غبار کینه و حسد که مانندابری سیاه سراسر وجودمان را آکنده از دشمنی کرده است، پاک می گردانیم.
یلدا شب دور یختن غم ها ، شب لبخند شکوفه ها، شب خوشحالی انار های ترک خورده ای است که از شور و هیجان سرخی شان را با هم تقسیم کرده و در میان جمع خودنمایی می کنند.
شب شادی میوه هایی که زمزمه گر عشق و محبت است .شبی که لبخند را بر گونه های پدر می کارد و دلگرمی را به دل پر مهر مادر هدیه می دهد.
یلدا شب عشق و زیبایی است، یلدایتان سراسر لبخند و شادی ، شادی هایی از جنس مروارید های سفیدبرف….

انشا شماره ۲۰ :

انشا یلدا در خانه خانه کوچک مادر بزرگ

خانه کوچک مادر بزرگ پذیرای شب یلدا شده است ،شب یلدایی که دوباره با بغچه ی بافته شده ای آمده است،برای پر کردن آن از خاطرات شبی بیاد ماندنی،ندای شب نشینی های یلدایی را می دهد.

به همراه شب یلدا و سوغاتی هایش در کنار اجتماع گرم و ارزشمند خانواده با حسی گرم و زندگی بخش، دست در دست مادر بزرگ با لبخندهایی به رنگ مرواریدهای اناری با خوردنی هایی به رنگ سرخ هندوانه و با شنیدن قصه هایی از ترنم باران، زندگی زمستانی را آغاز می کنیم .

به آسمان چشم می دوزم این آسمان شب یلداهای همیشگی من نیست ،آسمان گویی کم رنگ تر و دلگیر تر شده است ،جای سپیدی درخشش یک ستاره خالی است ستاره ای که در همه شب یلداهای من راه خانه ما تا خانه مادربزرگ را برایم روشن می کرد ، شب یلدا بدون آسمانی که ستاره پدربزرگ در آن نیست.

شب یلدا بدون وجود پدر بزرگ ،بدون همه آن نگاه ها لبخندها ،مهربانی ها، قصه ها و خوبی های پدر بزرگ شیرین نیست، وجود پدر بزرگ بود که شب یلداهای ما رویایی و دلنشین می کرد اما اکنون در آسمان شب یلداهایم صندوقچه ای از عشق و خاطره پدر بزرگ می بینم که تنهاترین شاهد همه خوبی ها و مهربانی های اوست.

انشا با موضوع شب یلدا (۴)

همچینن بخوانید :

شب یلدا | تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا

کاردستی شب یلدا | ۲۲ مدل کاردستی کودکان برای شب یلدا

نقاشی شب یلدا | ۶۰ نقاشی و رنگ آمیزی شب یلدا برای کودکان و نوجوانان

انشا شب یلدا | ۱۰ انشا ادبی و کودکانه در مورد شب یلدا (فارسی/ انگلیسی)

انشا با موضوع شب یلدا (۳)


ممکن است شما دوست داشته باشید
5 نظرات
  1. لیلیا می گوید

    عالی *****

    1. saeed می گوید

      سپاس

  2. Amirrezaghasemi می گوید

    Yes

    1. saeed می گوید

      yeees?!

  3. SS.Emamis.Love می گوید

    خوب بود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.